ستایش فروفرستنده قرآن
این سوره مبارکه بسان برخى دیگر از سوره هاى قرآن با یاد و نام خدا و ستایش او آغاز مى گردد، و در نخستین آیه اش آفریدگار هستى به مردم فرمان مى دهد که او را این گونه ستایش کنند:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ
ستایش از آن خداوندى است که این کتاب پرمعنویت آسمانى را بر بنده برگزیده اش محمد صلى الله علیه وآله فروفرستاد، و با گزینش آن وجود گرانمایه به پیامبرى و پیام رسانى، او را برانگیخت و گرامى داشت.
وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً
به باور «ابن عباس» منظور این است که در قرآن شریف هیچ کژى و انحراف و ناسازگارى و ناهماهنگى نیست.
قَیِّماً
کتابى است که برپادارنده عدل و داد، معتدل و مستقیم و به دور از هر کژى و تناقض است.
«فرّاء» مى گوید: منظور این است که قرآن بر دیگر کتاب هاى آسمانى برترى دارد و ضمن تصدیق مفاهیم آنها و حراست از آنها، باطل و ناحق را از ساحت آنها دور ساخته و در همان حال بدان جهت که آخرین پیام آسمانى است مقررات آنها را نسخ مى کند و مردم را به این آخرین برنامه و پیام فرا مى خواند.
«ابو مسلم» مى گوید: منظور این است که، قرآن معیار سنجش و ارزشگذار مقررات دینى است و براى تعیین ارزش آنها، باید به سوى قرآن روى آورد؛ درست همان گونه که براى مشخص ساختن ارزش واقعى یک خانه به خبره آن روى مى آورند.
«اصّم» بر آن است که قرآن شریف کتابى است که تا روز رستاخیز ماندگار است، چراکه مقررات و مفاهیم آن روشن و گویاست و از هر کژى و انحراف و تناقض به دور است درست همان گونه که در آیه دیگرى مى فرماید:
و لو کان من عند غیر اللّه لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً (91)
آیا در مفاهیم قرآن نمى اندیشند؟ اگر این کتاب از سوى غیر خدا بود بى گمان در آن اختلاف و ناهماهنگى بسیارى مى یافتند.
یادآورى مى گردد که منظور از به دور بودن از کژى و انحراف که در وصف قرآن آمده، این است که در کران تا کران آن، ذرّه اى بیهودگى و بى هدفى و تباهى و سستى و پوچى و بى فایده و بى ثمر بودن، وجود ندارد.
تفسیر 9-16 پرتوى از سرگذشت درس آموز جوانان آزادى خواه
قرآن در این آیات، نخست به سبک هنرمندانه و زیبایى به ترسیم دورنمایى از داستان پراسرار این جوانان روشنفکر و ستم ستیز پرداخته و مى فرماید:
اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً.
هان اى پیامبر! چنین پنداشتى که سرگذشت اصحاب «کهف» و «رقیم» از آیات شگفت انگیز و نشانه هاى پراسرار قدرت بى کران ماست؟
به باور «مجاهد» و «قتاده»، منظور این است که: اى پیامبر آیا مى پندارى که سرگذشت «اصحاب کهف» و «رقیم» از آیات شگفت انگیز قدرت ماست؟ نه، آفرینش آسمان ها و زمین از این سرگذشت ها نیز شگفت انگیزتر است.
امّا به باور برخى هنگامى که جواب سه پرسش شرک گرایان به وسیله فرشته وحى نیامد و پیامبر نیز به امید ایمان آنان در انتظار پیام خدا بود، این آیه آمد که: هان اى پیامبر! تو چنین پنداشتى که داستان اصحاب «کهف» و «رقیم» شگفت انگیز است و اگر اینها را براى آنان بازگویى ایمان خواهند آورد؟
یادآورى مى گردد که منظور از «کهف» همان غارى است که آن جوانان ستم ستیز به آن پناه بردند.
اصحاب «رقیم» چه کسانى بودند؟
در مورد واژه «رقیم» و یا سرگذشت گروهى که به این نام آمده اند، دیدگاه ها متفاوت است:
به باور «ابن عباس» و...، این واژه به مفهوم آن کوه و دشتى است که غار در آنجا بود و اصحاب کهف به آن پناه بردند.امّا «حسن» آن را نام آن کوه مى داند.از دیدگاه «کعب» و «سدى»، واژه «رقیم» نام شهر و دیارى است که این جوانان روشنفکر و با ایمان از آنجا بیرون رفتند و در دفاع از آزادى و حقوق خویش دست به هجرت زدند.و از دیدگاه «سعید بن جبیر»، نام آن تخته سنگى است که سرگذشت اصحاب کهف را بر آن نگاشتند و بر در غار نصب کردند.یادآورى مى گردد که «بلخى» و «جبایى» نیز همین دیدگاه را برگزیده اند.
پاره اى بر آن هستند که، به مفهوم یک تابلو و لوح سنگى است که سرگذشت اصحاب کهف در آن آمده، امّا آن را بدان دلیل که بسیار جالب و گرانبها و حقیقت آور بود در خزانه شاهان به امانت نهادند.پاره اى دیگر چون: «ابن زید» بر آن است که «رقیم» کتابى است که در آن سرگذشت هاى شگفت انگیز آمده، و خدا از محتواى آن ما را آگاه نساخته است. و برخى همچون «نعمان بن بشیر» آورده است که آنان نیز بسان «اصحاب کهف» گروهى ستم ستیز و آزادى خواه بودند که به غارى پناه بردند و درِ غار بر اثر زمین لرزه اى به هم آمد و در آنجا گرفتار آمدند، و شمارشان سه تن بود.آنان پس از بسته شدن درِ ورودى غار گفتند: اینک که راه نجات و رهایى مسدود است، بیایید هر کدام از ما ضمن دعا و نیایش به بارگاه خدا، یکى از بهترین کارهاى خوب و خالصانه زندگى خود را باز گوییم و از خدا رهایى خود را بخواهیم. آنان چنین کردند و خدا نجاتشان داد.
در دومین آیه مورد بحث مى فرماید:
اِذْ اَوىَ الْفِتْیَةُ اِلىَ الْکَهْفِ
هان اى پیامبر! آنگاه را به یاد آور که این جوانان حق جو و آزادمنش به آن غار پناه بردند، تا دین و آزادى خود را از شرارت استبداد و از دسترس آن حفظ کنند.
فَقالُوا رَبَّنا اتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً
هنگامى که به در غار رسیدند، نیایشگرانه رو به بارگاه خدا کردند که: پروردگارا رحمت و بخشایش خود را بر ما بباران، تا در پرتو مهر تو از شرارت ظالمان نجات یافته و از رنج ها و گرفتارى ها آسوده گردیم.
وَ هَیِّى ءْ لَنا مِنْ اَمْرِنا رَشَداً.
و کارمان را به سامان آور و وسیله رشد و راهیابى به سوى خود و دیار نور و هدایت را برایمان فراهم آور.
به باور پاره اى منظور این است که: پروردگارا! براى ما وسیله رشد و تکاملى را فراهم ساز که خشنودى تو را به دست آوریم.
فایل ورد 7 ص