موضوع مقاله به فارسی : استنتاج حالت حمل و نقل ترکیبی از داده های پراکنده GPS با استفاده از یک طبقه بندی SVM پنجره در حال حرکت
بهترین سایت خرید فایل آماده
سالمونلوز: انتشار جغرافیائی : جهانی منشاء آلودگی:
گونههای بسیاری از دامهای اهلی و وحشی (مخصولاً جوجهها ، خوکها، گاوها، سگها و موشهای صحرائی) که بیمار بوده و بظاهر سالم باشند. انسان نیز میتواند ناقل باشد.
عامل بیماری: باکتریهای متعلق به گروه سالمونلا: ارگانیسمهای میکروسکوپی گرم منفی هستند که تشکیل اسپور نمیدهند و اغلب در دستگاه گوارشی دامهای آلوده زندگی میکنند . آنها میتوانند برای ماهها در آب و غذا زندگی کنند. صدها سویه از آن جود دارد.
روش انتقال: از طریق آب، علوفه خشبی یا سایر غذاها که توسط مدفوع ادرار، خون ناقلین آلوده شده باشد. منتقل میشود. سگها ، سوسکها و سایر حشرات همچنین جوندگان وحشی و پرندگان میتوانند براحتی سالمونلاها را در محیط پخش نموده باعث آلودگی غذا و آب شوند.
از طریق مصرف گوشتهای مبتلا، تخم مرغها ، شیر یا غذاهای آلوده بیماری انتقال مییابد.
نحوه ورود عامل بیماری به بدن میزبان:
دستگاه گوارش، سالمونلاها از روده به خون عبور نموده و به ارگانیسم حمله ور میشوند، آنها ممکن است در غدد لنفاوی ، کبد، کیسة صفرا و طحال (ناقلین بهبود یافته یا سالم) لکالیزه شوند.
بزرگترین خطر آلودگی:
در فصول خشک که مگسها در اجتماعت دامهای پرورشی که فاقد احتیاطات بهداشتی هستند و در شرایط متراکم و پر جمعیت همچنین در دامهای جوان در فارمهای بسته (جوجهها و خرگوشها) بیماری زیاد دیده میشود.
این بیماری همچنین در شرایط دسترسی (حمل و نقل، زایمان و بیماریها) یا کمبودهای تغذیهای به چشم میخورد.
گونههای اصلی مستعد به بیماری:
گاو، گاومیشها، گوسفندان، بزها،خوکها ، اسبها، شترهای تندرو، جوجهها، خرگوشها و انسان
دور کمون بیماری: از 12 ساعت تا چندین روز.
یافتههای درمانگاهی:
سندرمهای مختلفی هستند: الف) شکل سپتی سمیک که همراه با تب بالا افسردگی ، مرگ در عرض 32 تا 48 ساعت.
ب: فرم رودهای که شایعترین نوع است، تب، کاهش اشتها، اسهالات آبکی با مخاط و خون، درد رودهای ، تشنگی، گرفتاریهای احتمالی برنشی و ریوی و عصبی، گانگرنه شده اندامهای انتهائی، (گوشها، دم، پاها) تورم مفصلی، سقط جنین،
ج: شکل تخفیف حدت یافته،
د: شکل مزمن که اغلب در آن اسهال مداوم، کاهش وزن، تب غیر منظم، گرفتگی راست معده میباشد.
هـ: فرم بدون علامت
بیماری: ورن معدی، تب، تیفوئید و پاراتیفوئیدی و تبهای کشنده
تغییرات آسیب شناسی بدن:
خونریزی های سرسونی در مخاطات و سروزی میشود. در شکل رودهای : از آنتریت نزلهای همراه با نقاط خونریزی سرسوزنی در مخاطات گرفته تا شکل زخم شده گیهای مربوط به آنتریت هموراژیک دیده میشود.مدفوع آبکی با بوی گندیده و سطح شدن قسمتهای دستگاه گوارشی، عظیم شدن و خونریزی غد لنفاوی روده بند، عظیم شدن کیسه صفرا، کبد و طحال خونریزیهای سرزونی در قلب و کلیه و سایر ارگانها، در اشکال مزمن، نواحی نکروز در روده کور و قولون و دستگاه گوارش دیده میشود. (2)
تاریخچة سالمونلا:
در سال 1885 سالمون Salmon به اتفاق همکاش اسمیت Smith از خوکهائی که به بیماری طاعون مبتلا بودند میکروبی را جدا ساختند آنرا باکتریوم سوئی پستیس Suipestis نامیدند.
نامبردگان تصور کردند که این میکروب عامل بیماری طاعون خوک میباشد ولی بعدها روشن گردید که ویروسی پالش پذیر عامل اصلی بیمار طاعون خوک میباشد. میکروب کشف شده توسط سالمون و اسمیت که امروز سالمونلاکراسویس نامیده میشود عامل ثانوی است که اغلب موجب تشدید عوارض گوارشی در این بیماری میگردد. (15)
در سال 1885 گرتنر Duartner مواجه با مسمومیت غذائی در 57 نفر گردید، این اشخاص در اثر خوردن گوشت گاوی که در حال مرگ ذبح شده بود دچار استفراغ و اسهال شدید شده بودند. کرنتر از احشاء و امعاء اشخاص مرده و گوشت گاو ذبح شده میکروبی را جدا ساختند و آنرا با سیل گرنتر نام گذارد بعدها مشخص شد که باسل گرتنر همان سالمونلا اتترتیدیس S.Intertidis میباشد. (13 و15 )
در سال 1885 دنوبل Denobel در ناحیه در ناحیه آئوتریک (نام محلی است در فرانسه) از مسمومیت غذائی میکروبی جدا نمودند. و آنرا باسیل آئوتریک نامید اما بعدها این باکتری بنام سالمونلاتیفی- موریوم S.typhimarium نام گذاری گردید. (15-13)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه
فصل اول
کلیات
تاریخچه سالمونلا
شکل سالمونلا
خصوصیات محیط کشت
خواص بیوشیمیایی
ساختمان پادگنی سالمونلاها
اهمیت پرگنههای S,R در آزمایشهای سرمی
تغییرات پادگنی
فرمول آنتی ژنتیک
طبقه بندی سالمونلاها
طبقهبندی سالمونلاها
طبقهبندی کامفم- وایت
حساسیت نسبت به باکتریوفاژها
مقاومت
سهم
بیماریزائی و مکانیسم عمل آن
فصل دوم
سالمونلوز در پرندگان
وسعت واگیری و پراکندگی سالمونلا
دوره بیماری
اپیدمیولوژی سالمونلا
راههای انتقال بیماری
کیفیت بیماریزائی سالمونلا
علائم بیماری
کلیات سالمونلوز در پرندگان
بیماری پلوروم (اسهال سفید)
عامل بیماری
طرز واگیری بیماری پلوروم
انتقال بیماری
علائم بیماری و دوره آن
علائم روی لاشه
علائم بیماری در مرغهای بالغ
علائم کالبد گشائی
تشخیص پلوروم
کنترل و پیشگیری در جوجه مرغها
کنترل و پیشگیری در بالغین
درمان ناقلین
تیفوئید مرغان
عامل بیماری
خصوصیات کشت
خصوصیات بیوشیمایی
بیماریزائی در انواع پرندگان
سربیماری
نشانهای بیماری
آثار کالبد گشائی
تشخیص
کنترل و پیشگیری
واکسیناسیون
بیماری پاراتیفوئید پرندگان
شیوع، انتشار و اثرات اقتصادی بیماری
سبب شناسی
مواد لازم جهت رشد
شکل پرگنهها
خواص شیمیایی
مقاومت در مقابل عوامل شیمیایی و فیزیکی
قدرت زندگی پاراتیفوئیدها در بسر، مواد غذائی و گرد و خاک
قدرت پایداری سالمونلا در مدفوع و وسایل آلوده جوجه کشی
مدت پایداری در خاک، آب و گیاهان
مدت پایداری در روی پوسته تخم مرغ و محتویات آن
مقاومت در مقابل آنتی بیوتیک و داروهای ضدعفونی
ساختمان پادگنی
فرمول پادگن و پراکندگی سالمونلاها در طیور
زهرابه
بیماریزائی
بیماریزائی در پرندگان جوان
بیماریزائی در پرندگان بالغ
واگیری پارا تیفوئید
طرز انتقال بیماری بوسیله ناقلین و حاملین
انتشار مستقیم عامل بیماری بوسیله تخمدان آلوده
آلودگی از طریق پوسته تخم مرغ
علائم بیماری
شکل حاد بیماری در جوجه مرغها
جراحات کالبد گشائی
تشخیص
جدا کرد عامل بیماری و تشخیص آن
سرولوژی
درمان پیشگیری و کنترل
بهداشت تخم مرغ و وسایل جوجهکشی
تولید تخم مرغ، جمع آوری و نگهداری آن
بهداشت گله مادر
طرز ضدعفونی تخم مرغها
تمیز نمودن ماشین و اتاق جوجه کشی
بهداشت محیط جوجه کشی
شرایط بهداشتی در طول پرورش جوجه
آزمایشات سرولوژیکی
ایمنی ساختن
بیماری آریزونوز
انتقال، ناقلین، مخازن
درمان و پیشگیری
فصل سوم
درمان سالمونلوز در طیور
کنترل و پیشگیری سالمونلوز در طیور
واکنشهای سالمونلا در طیور
طبقه بندی فرآیند مرتب کردن چیزها در مقولات است. مجموعه ی چیزهایی که قرار است طبقه بندی شوند – حیوانات، دروس دانشگاهی، یا هر چیز دیگر – یک جنس را تشکیل می دهند، و هدف از طبقه بندی تقسیم جنس به انواع است، به گونه ای که به هر مؤلفه جایی اختصاص یابد. معمولا بیش از یک راه برای طبقه بندی هست، و پیش تر در مثال دوره های درسی دیدیم که بسته به نیاز ها، مقاصد و اطلاعاتی که داریم، می توانیم طبقه بندی های متفاوتی انجام دهیم. اما حتی اگر هیچ طریق اولی و یگانه ای برای طبقه بندی یک جنس نباشد، برخی شیوه ها برتر از بقیه هستند. دو قاعده ی اصلی طبقه بندی در کادر زیر بیان شده اند.
دوبدو مانع و کلآ جامع بودن
ممکن است اصطلاحات "دوبدو مانع" و "کلآ جامع" برایتان آشنا نباشند، اما معنایشان در مثل قدیمی "برای همه چیز جایی و هر چیز سرجای خودش "* خلاصه شده است. بگذارید از نیمه ی دوم این مثل آغاز کنیم. هدف از طبقه بندی این است که هر چیزی را سر جای خودش بگذاریم- هر قلم از یک جنس را به نوعی اختصاص دهیم. اما اگر یک مؤلفه به بیش از یک نوع اختصاص یابد، نمی توانیم آن را فقط مختص یک نوع بدانیم. فرض کنید می خواهید درس هایتان را به این مقولات طبقه بندی کنید: هنر، زیست شناسی، تاریخ، اقتصاد، مقدماتی. در این صورت "اقتصاد مقدماتی" را در کدام طبقه خواهید نهاد؟ چون در اینجا مقولات همپوشانی دارند، نمی دانیم آیا باید این درس را مقدماتی محسوب کنیم یا اقتصاد. پس نخستین قاعده ی طبقه بندی این است که انواع نباید همپوشانی داشته باشند. این مطلب در منطق چنین بیان می شودکه انواع باید دوبدو مانع باشند: هر نوع باید ورود همه ی اعضای انواع دیگر را منع کند.
بخش اول مثل قدیمی بالا (برای همه چیز جایی) می گوید که طبقه بندی باید کلآ جامع باشد: اگر همه ی انواع را کنار هم بگذاریم (کلآ) باید تمامی اعضای جنس مربوطه را پوشش دهند (جامع باشند). در مثال بند قبل معلوم است که اگر شما درس فلسفه را گذرانده باشید، طبقه بندی پیشنهادی کلاً جامع نخواهد بود. تنها پرنده هایی که من می توانم با چشم تشخیص دهم، جغد ها، سینه سرخ ها و مرغان ماهی خوار هستند. اما آشکار است که این انواع جامع همه ی جنس پرنده نیست.
در طبقه بندی انواع یک جنس، جامع بودن به این معنا نیست که طبقه بندی تمامی اعضای شناخته شده و ناشناخته ی آن جنس را پوشش دهد. زیست شناسان یقین دارند که بسیاری از انواع گیاهان و جانوران هنوز کشف نشده اند. اما عاقلانه نیست که به این خاطر نظام طبقه بندی زیست شناسی را ناقص بدانیم. قاعده ی کلآ جامع بودن بستگی به دانش فعلی ما از حیطه ی مورد طبقه بندی دارد، البته با ملاحظه ی اینکه در صورت لزوم با افزایش معرفت مان مقولات جدیدی ایجاد خواهیم کرد. حتی ممکن است در مورد چیزهایی که فعلا درموردشان می دانیم، تنها راه حصول جامعیت در طبقه بندی این باشد که یک مقوله ی "متفرقه" داشته باشیم تا پس از تعیین کردن انواع، باقیمانده را در این مقوله بگنجانیم. اما ترجیحاً باید از این وضع اجتناب کنیم، زیرا "متفرقه" حقیقتا یک نوع نیست. درج این مقوله حاکی از آن است که "این چیزها ضرورتآ هیچ وجه مشترکی با هم ندارند، اما نمی دانم آنها را چه جای دیگری بگذارم". پس قبل از آن که به درج این مقوله تن در دهید، معمولا می ارزد که ببینید شاید بتوان یک زیر شاخه ی دیگر برای جنس منظور کرد