در آیات 58- 70 سخن از ارزشهایى است که سیاست اسلامى بر آن متّکى است، برجستهترین آنها ادای امانت (اداى حقوق مردم) و داورى به عدالت است.
آنگاه در همین آیات از فرمانبردارى پیامبر و اولو الامر و حرمت فرمانبردارى از طاغوت و صفت کسانى که از طاغوت پیروى مىکنند سخن گفته شده است. قرآن این گروه را که پیرو طاغوتاند منافقان نامیده؛ زیرا منافقان همواره از فرمانبردارى پیامبر اسلام(ص) در جنگها سر باز میزدند و مىگریختند. سپس بحث در ارزش دفاع از مستضعفان است.
در سیاست اسلامى. آیات 77- 79 و نیز آیات 80- 87 دو موضوع را در بردارند.
اول. ضرورت انضباط در جنگ و فرمانبردارى از هر فرمانى که از سوى فرماندهان صادر مىشود.
دوم. نقش فرمانده و سردار سپاه در تحریض به نبرد و وادار کردن مردم به اطاعت از فرمانها.
در آیات 88- 91 سخن متمرکز در موضع و موقعیت منافقان است. قرآن طبیعت اهل نفاق و انواع آنها را معین مىکند و مىگوید که چگونه باید در برابر آنها قرار گرفت.
در خلال آیات 95- 100 بحث از مجاهدان و غیر مجاهدان یعنى کسانى که از جنگ سر بر مىتابند و نیز سخن از مهاجران است. به عنوان طبقات مشخصى در جامعه اسلامى در مقابل طبقات منافقان که از آنها یاد کرده شد.
قرآن در آیات 105- 111 به بحث در ارزشهاى سیاسى اسلامى باز مىگردد که چگونه دولت اسلامى دولت قانون بوده و از فساد ادارى به دور است. رسول خدا را از جدال با خائنان و فریب خوردگانى که آهنگ گمراه کردن او را- به خیال خود- دارند نهى مىفرماید.
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَواْ إلَى مَآ أَنْزَلَ اللَّهُ وإِلىَ الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً «61»
و چون به آنان گفته شود (که براى داورى) به سوى آنچه خداوند نازل کرده و به سوى پیامبر بیایید، منافقان را مىبینى که به شدّت از پذیرش دعوت تو روى مىگردانند.
پیامها:
1- گرچه منافقان، تسلیم قانون خدا و فرمان پیامبر نیستند، ولى ما باید آنان را دعوت کنیم. «قیل لهم تعالوا»
2- در پذیرش دعوت انبیا، رشد وبرترى است. («تعالوا» دعوت به بالاآمدن است)
3- کتاب و سنّت هماهنگ هستند، وگرنه ارجاع مردم به دو چیز متضاد حکیمانه نیست. «الى ما انزل اللَّه و الى الرّسول»
4- مراجعه به طاغوت و قضاوت خواهى از بیگانگان، خصلت و روحیّهى منافقان است که با رهبر آسمانى مخالفت و از راه حقّ اعراض کنند. (کلمه «یصدّون» نشانهى خصلت و استمرار است)
5 - منافق، علاوه بر اعراض خود، مانع دیگران نیز مىشود. «یصدون»
6- آنچه پرده از کفر منافقان برمىدارد، مخالفتشان با رهبرى الهى است. «عنک»
7- منافقان، حساسیّتى نسبت به ایمان قلبى مردم به خداوند ندارند، ناراحتى عمدهى آنان اجتماع مردم برگرد رهبر آسمانى است. «یصدّون عنک صدوداً»
فایل ورد 28 ص
فرمت ورد 18 صفحه
سه طرح اقدام پژوهی :«بررسی میزان اثریخشی و به کارگیری قرآن در دوره مقدماتی» بررسی میزان اثر بخشی اقدام پژوهی آموزشیاران در حل مشکلات یادگیری فراگیران بررسی میزان اثر بخشی نشریات استانی در روانخوانی فراگیران
چکیده
سوال اساسی پژوهش حاضر این است که آیا اجرای طرح قرآن آموزی دوره مقدماتی از اثربخشی و کارایی خوبی برخوردار بوده است؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال، پژوهش حاضر قصد دارد تا با استفاده از الگوی ارزیابی سیپ (CIPP) به بررسی میزان اثر بخشی دوره آموزشی قرآن آموزی مقدماتی بپردازد
جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کارشناسان، مربیان و مدرسین قرآن و همچنین مراکز قرآن آموزی بوده و ابزارهای آن شامل مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه میباشد. روایی پرسشنامه توسط ده نفر از متخصصین برنامه درسی تائید شده است. در زمینه پایایی ابزار تحقیق نیز برای هفت خرده مقیاس (هدف ، محتوا، مواد، فضا ، زمان، روش و ارزشیابی) و همچنین کل پرسشنامه ارزش آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمده است که ضریب آن 85/0 بوده است که معرف پایایی مقبول ابزار تحقیق است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
فهرست مطالب
راجع به روح
سوال:روح چیست؟و آیه فوق چه معنی میدهد؟
روح
روح چیست؟
همه چیز.
سعادت روح و بدن
حکمت متعالیه و سعادت روح
هدف خلقت
غنا و علم خدا
تخلق خلیفه خدا به صفات الهى
وجه الله
جواب:اگر صد سال از سن شما گذشته باشد و شما بگوئید یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید مثل اینکه دیروز است الان مادرم مجسم است همان محل چه زمین آن چه ساختمان آن مجسم است مثل اینکه صدای آبشار آن به گوشم میرسد و مثل اینکه جزء جزء آن را دارم می بینم.سوال این است که آیا این ((من)) چیست که در این صد سال به حالت((یک)) باقی مانده؟
اگر بگویی بدن است که این بدن تمام اجزاء آن بدون استثناء حتی مغز و قلب آن عوض شده،اگر بگوئی ((من)) مغز است و سلولهای آن هنگام تعویض خاصیت خود را به جانشین خود داده و رفته مثل اینکه همه سلولهای بدن هنگام تعویض خاصیت خود را از قبیل سفیدی،سیاهی،حرارت،برودت و سایر احوال به جانشین خود داده و رفته،گوئیم راجع به این احوال درست است و حتی مغز هم خاصیت خود را داده و رفته ولکن آنکه فکر می کند و شاد می شود،اندوهناک می شود،عاشق می شود،متنفر می شود،دوست می شود،دشمن می شود،مغز است یا چیز دیگر است نمی شود ولکن بالاخره مدرک چیز دیگر است و مغز مثل تلسکوپ است که گرچه شما بدون تلسکوپ و عدسه صرفا آلت است ما می خواهیم بگوئیم مغز فقط آلت ادراک است و الا مدرک چیز دیگری است مستقل که ما از او تعبیر می کنیم به ((من)) یا ((روح)) به چند دلیل:
اول: شکی نیست که ما در ذهنمان تصوراتی است کوه،دشت،کره زمین،کره شمس،ستارگان و خلاصه آنچه دیدیم و همچنین معانی مثل اینکه شما دوازده زبان می دانید و میلیونها کلمات در ذهن شما ضبط است،آیا می شود اینها در مغز کوچولوی شما ضبط شود؟اگر بگویید بله می شود،نقشه های ذهنی ما همانند میکروفیلم ها هستند که با مقیاس های معینی کوچک شده اند.
جواب:در میکروفیلم اشیاء ذره بینی و کوچک است اما نقشه های ذهنی ما با همان بزرگی که در خارج است در ذهن ما وجود دارند.دلیل دوم:برای استقلال روح و مادی نبودن آن موجودات مادی تدریج الحصول است و زمان می خواهد اما شما نمی توانید یک عالم را در آن واحد در ذهن خود ترسیم کنید نه تدریجی است و نه زمان می خواهد.
دلیل سوم:همان که گفتم شما اگر صد سال عمر کنید با موقع تولد ((یک)) هستید،با اینکه شاید ده مرتبه تمام اجزای بدن شما عوض شده پس ثابت شد که روح استقلال دارد و از عالم ماده نیست و خلاصه مجرد است((من عرف نفسه فقد عرف ربه.))
روح
روح چیست؟
همه چیز.
از دیدگاه شاخه مهایانه دین بودا، روح همه چیز است. به این دیدگاه، فلسفه همه-روحی (Yogacara) می گویند. این فلسفه در خیلی موارد با نظریه کوانتوم در فیزیک همانندی دارد.
از نظر یوگاچاره:
همه چیز نمایشی از روح مطلق است. بنابر این روح، سرشت واقعی چیزها است. روح به صفحه تلویزیون می ماند که بر روی آن چیزها قابل رؤیت می شوند. ما بخاطر نداشتن بینش و بخاطر اینکه گمراه هستیم تنها تصاویر روی صفحه را می بینیم و ذات و سرشت اصلی را نمی شناسیم. جهان و همه چیز درون آن همچون یک پندار است، یک بازی.
این بازی، شوربختانه، برای ما بازیگرانش خیلی واقعی حس می شود و برای ما پر از رنج است. در چهارچوب این نظریه، روشنی یافتن و بودا شدن یعنی بازگشت به وضعیت اولیه روح.
اندیشه ها و ایده های ما در طول زندگی جذب یک خودآگاهی بنیادی می شود. این خودآگاهی بنیادی هر بار که از خود چکیده گیری می کند ما دوباره زاده می شویم، البته هر بار در قالبی تازه.
این خودآگاهی بنیادی در قلمرو روح است. بینش یافتن نسبت به روح به معنی رستگاری است. به قول سوسان از استادان ذن: اگر خودآگاهی ما به آرامش برسد خودبخود ناپدید می شود.
مهمترین اندیشمندان فلسفه یوگاچاره مایترنایاتا، آسانگا و واسوباندو هستند. اندیشه ها و آثار ایشان تأثیر زیادی بر مذهب بودا در چین و تبت داشته است.
منبع:
Scherer, B.: 108 Vragen over Boeddhisme, Milarepa, Amsterdam 2003, p. 48
سعادت روح و بدن
از پرسشهایى که جهانبینى الهى به آن پاسخ مىدهد این است که سعادت چیست و آیا سعادت، و کمال انسان، تنها مربوط به روح اوستیا مربوط به روح و بدن او؟ آنها که براى بدن، هیچ نقشى قایل نیستند و آن را ابزارى بیش نمىپندارند، براى آن سعادتى معتقد نیستند و همه سعادتها را براى روح وى مىدانند و احیانا به تفریط مبتلا مىشوند و حق بدن را رعایت نمىکنند. عدهاى که براى بدن سهمى قایل هستند و سعادت را براى بدن و روح مىدانند، سلامت و داشتن امکانات مادى و... را جزو سعادتهاى بدنى و مسئله علم، حکمت، معرفت، قسط و عدل و ... را از سعادتهاى روحى به شمار مىآورند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:24
ََمقدمه
این سوره در مدینه نازل شده و داراى 11 آیه است
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 236
محتوى و فضیلت سوره و العادیات :
در اینکه این سوره در مکه نازل شده است یا در مدینه ؟ در میان مفسران سخت گفتگو است ، بسیارى آن را مکى شمرده اند، در حالى که جمعى آن را مدنى مى دانند.
کوتاه بودن مقطع آیات ، و تکیه بر سوگندها، و همچنین تکیه بر مساءله معاد قرائنى است که مکى بودن سوره را تاءیید مى کند.
ولى از سوى دیگر مضمون سوگندهاى این سوره که تناسب زیادى با مسائل جهاد دارد - چنانکه انشاء الله مشروحا بیان خواهد شد - و همچنین روایاتى که مى گوید این سوره بعد از جنگ ((ذات السلاسل )) نازل شده است .
(جنگى که در سال هشتم هجرت واقع شد و در آن گروه کثیرى از کفار به اسارت درآمدند، و آنها را با طنابها محکم بستند و لذا آن را ذات السلاسل نامیده اند و شرح آن در تفسیر آیات به خواست خدا خواهد آمد) گواه بر مدنى بودن این سوره است ، حتى اگر سوگندهاى آغاز این سوره را ناظر به حرکت حجاج به سوى منى و مشعر بدانیم نیز تناسب با مدینه دارد.
درست است که مراسم حج با اکثر شاخ و برگهایش در میان عرب جاهلى نیز - به خاطر اقتدا به سنت ابراهیم - رواج داشت ولى آنها چنان با خرافات آمیخته شده بود که بعید به نظر مى رسد قرآن به آن سوگند یاد کرده باشد.
با توجه به مجموع این جهات ما مدنى بودن آن را ترجیح مى دهیم . از آنچه گفتیم ضمنا محتواى سوره نیز روشن شد که در آغاز سوگندهاى بیدار کننده اى را ذکر مى کند، و بعد از آن سخن از پاره اى از ضعفهاى نوع انسان همچون کفر و بخل و دنیاپرستى به میان مى آورد، و سرانجام با اشاره کوتاه
تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 237
و گویائى به مساءله معاد، و احاطه علمى خداوند به بندگان ، سوره را پایان مى دهد.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : من قراءها اعطى من الاجر عشر حسنات ، بعدد من بات بالمزدلفة ، و شهد جمعا: هر کس آن را تلاوت کند به عدد هر یک از حاجیانى که (شب عید قربان ) در مزدلفه توقف مى کنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مى شود و
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : من قراء و العادیات و اءدمن قرائتها بعثه الله مع امیر المؤ منین (سلام الله علیه ) یوم القیامة خاصه ، و کان فى حجره و رفقائه : هر کس سوره و العادیات را بخواند، و بر آن مداومت کند، خداوند روز قیامت او را با امیر مؤ منان (سلام الله علیه ) مبعوث مى کند، و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود.
از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که سوره و العادیات معادل نصف قرآن است .
ناگفته پیدا است که این همه فضیلت براى آنها است که آن را برنامه زندگى خویش قرار دهند و به تمام محتواى آن ایمان دارند و عمل مى کنند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:8
فهرست مطالب
سـتـارگـان
فـاصـلـه سـتـارگان
1ــ فواصل میان ستارگان سرسام آور است:
2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را خواهد دانست:
3ــ قرآن کتاب پرباری است:
1ـــ آسمانی که می بینیم آسمان نزدیک به ما است:
2ـــ ستارگان به شیطانها شلیک می شوند:
سقوط ستاره در چاله
مخفی های پاک کننده فضا
«به فواصل ستارگان سوگند یاد می کنم ــ سوگندی که وقتی فواصل را دانستید سوگند بسیار بسیار بزرگی خواهد بود ــ که این قرآن قرآنِ پرباری است».
(اگر «لا» بر سر فعل اُقـسِمُ برای نفی باشد شاید به این خاطر باشد کـه ستارگان در آن جائی که ما آنها را می بینیم نیستند بلکه بر اثر کج شدن مسیر نور تحت تأثیر نیروی جاذبه، ما آنها را در جای دیگری می بینیم. و هـمینطور به این خاطر که برخی از ستارگانی که آنها را می بینیم فعلاً وجود ندارند بلکه هزاران و میلیونها سال پیش مرده اند و ما فقط نور آنـهـا را می بینیم. ولی «لا» ظاهـرا حرف تأکید است).
نکات آیات: 1ــ فواصل میان ستارگان سرسام آور است. 2ــ روزی انسان فواصل ستارگان را اندازه خواهد گرفت و آنها را خواهد دانست. 3ــ قرآن کتاب پرباری است.
1ــ فواصل میان ستارگان سرسام آور است:
در زمان محمد انسان می دانسته که ستارگان خیلی از ما دور هستند. ولی اینکه فـاصله آنها بسیار بسیار زیاد است (یعنی سرسام آور است) طبعاً کسی چیزی نمی دانسته است. (بسیار بسیار بزرگ بودن سوگند در آیه، بمعنی: بسیار بسیار دور بودن ستاره ها است).
ـــــ فاصله خورشـید تا نزدیکترین ستاره تقـریباً 4 سال و 4 ماه نوری است. یعنی نور که 300000 کیلو متر در ثانیه میرود، 4 سال و4 ماه طول میکشد تا به آن ستاره برسد.
ـــــ سیروس کـه یکـی از نزدیکترین ستاره ها به خورشید است 8،7 سال نوری دور است. نوری که ما از آن می بینیم تقریباً 9 سال پیش آن ستاره را ترک کرده است.
مواقع نجوم بمعنی فاصله ستاره ها نسبت به همدیگر نیز هست. چنانکه در تصویر میبینیم ما آنها را نزدیک بهم می بینیم، در حالیکه اینطور نیستند. بلکه فاصله های سرسام آوری از هم دارند.