تحقیق در مورد پیامبر در نهج البلاغه

تحقیق در مورد پیامبر در نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:11

 فهرست مطالب

ویژگی های یاران پیامبر(ص) در خطبه 55 نهج البلاغه تشریح شده است

 

یک پژوهشگر علوم دینی: حضرت علی(ع) در بررسی رسالت پیامبر، نگاهی تاریخی به مساله بعثت دارد

 

در سرزنش اهل عراق

 

 

گروه اندیشه و علم: در دومین جلسه از بحثهای «پیامبر در نهج البلاغه»، ویژگی های یاران پیامبر(ص) تشریح شد.

 

به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا)، شعبه خراسان رضوی، حسن جمشیدی، پژوهشگر علوم دینی در ادامه جلسات بررسی موضوعی نهج البلاغه با عنوان «پیامبر در نهج البلاغه» که در دفتر خبر گزاری قرآنی ایران در مشهد برگزار شد، به بررسی فرازی از خطبه 55 حضرت امیر درنهج البلاغه پرداخت.

 

دراین خطبه آمده است: و لقد کنا مع رسول الله -صلى الله علیه- نقتل آباءنا و أبناءنا و إخواننا و أخوالنا و أعمامنا، لا یزیدنا ذلک إلا إیمانا و تسلیما، و مضیّا على ممض الالم، و جدّا على جهاد العدو، و لقد کان الرجل منا و الآخر من عدونا یتصاولان تصاول الفحلین، یتخالسان أنفسهما أیهما یسقی صاحبه کأس المنون، فمرة لنا من عدونا، و مرة لعدونا منا، فلما رآنا الله صدقا صبرا أنزل بعدونا الکبت، و أنزل علینا النصر، و حتی استقر الاسلام ملقیا جرانه و متبوئا اوطانه. و لعمری لو کنا نأتى ما أتیتم ما قام للدین عمودا و لا اخضر للایمان عودا و أیم الله لتحتلبنها دما، و لتتبعنها ندما...

 

 جمشیدی، پزوهشگر دینی:

وقتی کسی با نزدیکترین خویشاوندان خود به خاطر اعتقاداتش دچار اختلاف ودرگیری می شود، معمولا دچار آشفتگی می شود، اما حضرت در بیان ویژگی های یاران پیامبر گفت، این درگیری باعث افزایش ایمان و ایجاد آرامش برای آنها می شد

 

وی در بیان ترجمه این فراز گفت: ما، در میدان کارزار، با رسول خدا بودیم. پدران، پسران، برادران، و عموهای خویش را می‌کشتیم و در خون می‌آلودیم. این خویشاوندکشی، ما را ناخوش نمی‌نمود، بلکه بر ایمانمان می‌افزود که در راه راست پا برجا بودیم. و در سختیها، شکیبا، و در جهاد با دشمن، کوشا. گاه تنی از ما و تنی از سپاه به یکدیگر می‌جَستند و چون دو گاو نر، سر و تنِ هم را می‌خَستند. هر یک می‌خواست جام مرگ را به دیگری بپیماید و از شربت مرگش سیراب نماید. گاه نصرت از آن ما بود و گاه دشمن گوی پیروزی را می‌ربود. چون خداوند ما را آزمود و صدق ما را مشاهدت فرمود دشمن ما را خوار ساخت و رایت پیروزی ما را بر افراخت. چندان که اسلام به هر شهر و دیار رسید و حکومت آن در آفاق پایدار گردید. به جانم سوگند که اگر رفتار ما همانند شما بود نه ستون دین برجا بود و نه درخت ایمان شاداب و خوشنما. سوگند به خدا که از این پس خون خواهید خورد و پشیمانی خواهید برد.

 

جمشیدی در خصوص موقعیت و فضای این خطبه گفت: وقتی محمد بن ابی بکر والی مصر توسط معاویه کشته می‌شود، ابن عباس والی بصره و مشاور عالی علی بن ابیطالب(ع) جهت تسلیت و همفکری به کوفه می‌رود و زیاد بن ابیه را به عنوان جانشین می‌گمارد. معاویه هم با سو استفاده از زمان، فردی را به عنوان والی بصره از جانب خود می‌فرستد. زیادبن ابیه طی نامه‌ای به عبدالله بن عباس، ورود وی را خبر می‌دهد. و ابن عباس هم ماجرا را با علی(ع) در میان می‌گذارد و ایشان نماینده ای را برای گفتگو با اهالی بصره و ممانعت از گرایش به معاویه به این شهر می‌فرستد.

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد پیامبر در نهج البلاغه


مقاله در مورد خلافت امام حسن

مقاله در مورد خلافت امام حسن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:4

 

  

 فهرست مطالب

 

یا نه ؟ حضرت على مى فرمود من حاضر نیستم یک روز حکومت معاویه را تحمل کنم , چگونه امام حسن راضى به حکومت معاویه شد ؟
جواب : این سئوال را که اگر حضرت امیر در جاى حضرت امام حسن بود صلح مى کرد یا نه , به این شکل نمى شود جواب داد , بله , اگر شرایط حضرت على مثل شرایط حضرت امام حسن مى بود صلح مى کرد , اگر بیم کشته شدنش در مسند خلافت مى رفت . ولى مى دانیم که شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلى متفاوت بود , یعنى این نابسامانیها در اواخر دوره حضرت امیر پیدا شد , ولهذا جنگ صفین هم جنگى بود که در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمى کردند مسلم امیرالمؤمنین پیروز شده بود . در این جهت بحثى نیست . و اما اینکه شما فرمودید چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یک روز حکومت معاویه را قبول کند ولى امام حسن حاضر مى شود ؟ شما این دو را با همدیگر مخلوط مى کنید . حضرت امیر حاضر نیستیک روز , معاویه به عنوان نایب او و به عنوان منسوب از قبل او حکومت کند , ولى امام حسن که نمى خواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار دهد , بلکه مى خواهد خود کنار برود . صلح امام حسن کنار رفتن است نه متعهد بودن . در متن این قرار داد هیچ اسمى از خلافت برده نشده , اسمى از امیرالمؤمنین برده نشده , اسمى از جانشین پیغمبر برده نشده , سخن این است که ما کنار مى رویم , کار به عهده او , ولى به شرط آنکه این که شخصا صلاحیت ندارد , کار را درست انجام دهد , و متعهد شده که درست عمل کند . پس این دو خیلى تفاوت دارد . امیرالمؤمنین گفت من حاضر نیستم یک روز کسى مثل معاویه از طرف من و نایب من در جایى باشد . امام حسن هم حاضر به چنین چیزى نبود , و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزى نیست .
سئوال : آیا امیرالمؤمنین راجع به چگونگى برخورد با معاویه , وصیتى به امام حسن کرده بودند ؟
جواب : یادم نمىآید که تا به حال برخورد کرده باشم در وصیتهاى حضرت امیر که چیزى راجع به این جهت گفته باشند , ولى ظاهرا وضع روشن بوده , اگر در متن تاریخ هم نمانده باشد وضع روشن بوده است . امیرالمؤمنین خودش تا آخر طرفدار جنگ با معاویه بود و حتى همان اواخر هم که وضع امیرالمؤمنین نابسامان بود باز چیزى که امیرالمؤمنین را ناراحت مى داشت وضع معاویه بود و معتقد بود که باید با معاویه جنگید تا او را از میان برد . شهادت امیرالمؤمنین مانع جنگ جدید با معاویه شد . آن خطبه معروفى که در نهج البلاغه است که حضرت مردم را دعوت به جهاد کرد و بعد از اصحاب با وفایش که در صفین کشته شدند یاد کرد و فرمود : این اخوانى الذین رکبوا الطریق و مضوا على الحق , این عمار ؟ و این ابن التیهان ؟ و این ذوالشهادتین ؟ ( 9 ) و بعد گریست , این خطابه را در نماز جمعه خواند , مردم را دعوت کرد که حرکت کنند , ونوشته اند هنوز جمعه دیگر نرسیده بود که ضربت خورد و شهید شد . امام حسن هم در ابتدا تصمیم به جنگیدن با معاویه داشت , ولى آنچه که از اصحابش ظهور و بروز کرد از عدم آمادگى و اختلافات داخلى , تصمیم امام حسن را از جنگ منصرف به صلح کرد , یعنى امام حسن دید این جنگیدن یک جنگیدن افتضاح آمیزى است , با این مردم جنگیدن , افتضاح و رسوایى است . در ( ساباط) اصحاب خودش آمدند با نیزه به پاى او زدند



خرید و دانلود مقاله در مورد خلافت امام حسن


مقاله اقدامات معاویه جهت مقابله با حضرت على

مقاله اقدامات معاویه جهت مقابله با حضرت على

نامه معاویه به عمرو عاص

براى جلب همکارى عمرو عاص , گرگ باران دیدهء میدان سیاست , معاویه نامه اى به عمرو عاص , که در آن زمان به عنوان عنصرى نامطلوب و مطرود در فلسطین زندگى مى کرد, به شرح زیر نگاشت :
ماجراى على و طلحه و زبیر به تو رسیده است . مروان بن حکم با گروهى از مردم بصره به شام آمده اند و جریر بن عبدالله به نمایندگى از جانب على براى اخذ بیعت وارد شام شده است . من از هر نوع تصمیم خوددارى کرده ام تا نظر تو را دریابم . هر چه زودتر خود را برسان تا در این موضوع به تبادل نظر بپردازیم .(1)
چون نامه به دست عمرو رسید, مضمون آن را با دو فرزند خود عبدالله و محمد در میان نهاد و از آنها نظر خواست .فرزند نخست که در تاریخ تا حدودى به پاکى معروف است (والله اعلم ) چنین گفت : روزى که رسول خدا و دو خلیفهء بعد از او درگذشتند همگى از تو راضى بودند و روزى که عثمان کشته شد تو در مدینه نبودى . اکنون چه بهتر که در خانهء خود بنشینى و براى کسب منافعى اندک حاشیه نشینى معاویه را ترک کنى . زیر تو هرگز به خلافت نخواهى رسید ونزدیک است که آفتاب عمرت غروب کند و در پایان زندگى بدبخت شوى .
ولى فرزند دوم او, بر خلاف نظر فرزند نخست , او را به همکارى با معاویه دعوت کرد و گفت : تو یکى از بزرگان قریش هستى و اگر در این امور خاموش بنشینى در انظار کوچک مى شوى . حق با مردم شام است . آنها را کمک کن و خون عثمان را بطلب , که در آن صورت بنى امیه بر این کار قیام مى کنند.
عمروعاص که فردى هوشیار بود رو به عبدالله کرد و گفت : نظر تو به نفع دین من است , در حالى که نظر محمد نفع دنیاى من را در بر دارد. در این موضوع باید مطالعه کنم . آن گاه اشعارى سرود و نظر هر دو فرزند خود را در آن منعکس کرد و پس از آن از فرزند کوچکتر خود به نام وردان نظر خواست . او گفت : مى خواهى از آنچه که در دل دارى خبر دهم ؟عمرو گفت : بگو آنچه مى دانى . او گفت : دنیا و آخرت بر قلب تو هجوم آورده اند. پیروى از على مایهء سعادت در آخرت است و هر چند در پیروى از او دنیا نیست , ولى زندگى اخروى جبران کنندهء ناکامیهاى دنیا ست ; در حالى که همراهى با معاویه دنیا را دارد ولى فاقد آخرت است و زندگى دنیوى جبران کنندهء سعادت اخروى نیست . تو اکنون میان این دو قرار دارى و نمى دانى کدام را برگزینى . عمرو گفت : درست گفتى ; حال نظر تو چیست ؟ وى گفت : در خانهء خود بنشین ,اگر دین پیروز شد تو در پوشش آن زندگى مى کنى و اگر اهل دنیا پیروز شدند, آنان از تو بى نیاز نیستند. عمرو گفت : آیا اکنون در خانه بنشینم در حالى که حرکت من به سوى معاویه به گوش عرب رسیده است ؟(2)
او به سائقهء درونى یک فرد دنیا پرست بود, لذا جانب معاویه را گرفت , ولى گفتار فرزند کوچک خود را در قالب اشعارى ظریفى چنین سرود:
اما على فدین لیس یشرکه دنیا و ذال له دنیا و سلطان
فاخترت من طمعى دنیا على بصرو ما معى بالذى اختار برهان (3)
پیروى از على همراه با دین است و دنیا با آن نیست , در صورتى که پیروى از معاویه واجد دنیا و قدرت است .
از روى آرزو و طمعى که در قدرت دارم با کمال بصیرت دنیا را پذیرفتم , ولى این گزینش عذر و حجتى ندارم .
آن گاه روانهء شام شد و با دوست دیرینهء خود به بحث و گفتگو پرداخت و نقشه هایى براى براندازى امام على (ع ) طرح کرد که بعداً بیان خواهد شد .

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 54صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید



خرید و دانلود مقاله اقدامات معاویه جهت مقابله با حضرت على