بانی نظری و تجربی پژوهش
1- سلامت
از آنجا که سلامت مهم ترین و مناقشه برانگیزترین مفهوم این تحقیق است، بررسی اجمالی فضای مفهومی موجود در مورد آن اهمیت زیادی دارد، به طور کلی تعاریف متعددی از مفهوم سلامت نزد محققان و اندیشمندان رشتههای پزشکی، بهداشت و جامعه شناسی وجود دارد. این مسئله نشان میدهد هیچ شیوة ساده و آسانی برای ارائه تعریف از مفهوم سلامت وجود نداشته و دستیابی به تعریفی که مورد قبول همگان باشد، براحتی میسر نیست.
سلامت بیتردید مهمترین جنبه از مسائل حیات انسان به شمار میرود که از دوران قدیم ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. کسانی نظیر افلاطون که سلامت را به عنوان «هماهنگی میان عملکردهای بدن» و افرادی نظیر جالینوسی که در مقابل سلامت، بیماری را به عنوان «برهم خوردن تعادل» فرض کردهاند جزء متقدمینی هستند که به تعریف این مفهوم پرداختهاند. همچنین در طول 30 سال گذشته تعداد زیادی از تحقیقات مربوط به سلامت تعاریف متعددی از آن ارائه کردهاند. به عنوان نمونه در منابعی نظیر مرکز ملی سلامتی آمریکا، 1964؛ بیلوک، 1971؛ برسلو، 1972؛ الینسون، 1974؛ بالینسکی و برگر،1975؛ کاپلان، 1976؛ ساکت، 1977؛ سازمان بهداشت جهانی، 1979؛ ویر، 1981؛ هیدی و دیگران ، 1985 و … تعاریف گوناگونی از مفهوم سلامت به چشم از میخورد (Blaxter,1998:2) که سعی خواهد شد تعاریفی که نزدیکی بیشتری با اهداف تحقیق حاضر دارند مورد اشاره قرار گیرند.
بهطور کلی در تعاریف پزشکی، سلامت معادل عدم وجود بیماری فرض میشود. بنابراین در حوزة دانش پزشکی به جای ارائه تعریف از سلامت عموماً به ارائه تعریف بیماری بسنده میشود. یکی از این تعاریف که مبتنی بر پزشکی جدید است بیماری را به عنوان «انحراف متغیرهای بیولوژیک قابل اندازهگیری از حد عادی یا وجود اشکال آسیب شناختی طبقهبندی و تعریف شده تلقی مینماید» (Ibid:3).
دانش دیگری که به ارائه تعریف از سلامت پرداخته است، جامعه شناسی پزشکی است. تعاریف جامعه شناختی از سلامت ضمن مدنظر قرار دادن عوامل بیولوژیک، بر عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانی نیز تأکید دارند. به عنوان مثال منوچهر محسنی معتقد است سلامت از صفات بسیار متنوعی شکل میگیرد که عبارتند از : آمادگی برای کار، تغذیه خوب، احساس شادابی و فقدان هرگونه غم و رنج (محسنی، 45:1376).
همچنین سازمان بهداشت جهانی تحت تاثیر تعاریف جامعه شناختی سلامت را «حالت رفاه و آسایش کامل روانی، جسمی و اجتماعی میداند و نه فقط فقدان بیماری و نقص عضو»(همان: 45). بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت را میبایست با توجه به عواملی نظیر سن، جنس، جامعه و منطقه زیست و در قالب حدود هنجاری مورد بررسی قرار داد.
2- بیماری
برای تکمیل بحث تعاریف سلامت، ضرورت دارد به مفهوم مقابل آن یعنی بیماری نیز پرداخته شود تعریف بیماری نیز همانند سلامت به سادگی امکان پذیر نیست و برحسب نوع جامعه، مراحل توسعه و مسائل فرهنگی، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است.
بیماری را در غالب موارد «انحراف از حالت سلامت» تعریف کردهاند. به اعتقاد اغلب مردم بیماری حالتی است که تحت تاثیر آن سلامتی انسان به مخاطره می افتد از نظر محیط شناسان بیماری پدیده ای است ناشی از ناتوانی ارگانیسم در ارائه پاسخ همساز به محیط (محسنی، 56:1376)، در حالیکمه در انگارة سنتی پزشکی بیماری ضایعهای است در درون بدن انسان که دو نوع شاخص پدید میآورد. اول حالتهایی احساسی که بیمار به آن دچار میشود و به او هشدار میدهد که وضع روبراه نیست که به آنها نشانه ها (symptoms) گفته میشود و دوم نشانگرهایی که بیان کنندة وجود ضایعة آسیبشناسانه نهفتهای هستند که توسط پزشک تشخیص داده میشوند و به آنها علائم (signs) اطلاق میشود (آمسترانگ، 1372: 27) .
به طور کلی انواع تعاریف موجود دربارة بیماری را میتوان به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1ـ تغییر در ساختمان عضو و خارج شدن آن از حالت طبیعی.
2ـ تغییر در وظایف طبیعی جسم و روان.
3ـ پیدایش حالتهائی که موجب رنج افراد گردد.
4ـ عدم تعادل روانی و اجتماعی (محسنی ، 1376:57).
ج ـ اعتیاد
اعتیاد (Addiction) واژهای است قدیمی که امروزه به دلیل کاستیهای آن از اصطلاح «وابستگی به مواد» استفاده میشود و وابستگی سندروم بالینی با تظاهرات رفتاری، شناختی و فیزیلوژیک است که باعث میشود فرد مصرف مواد را به رفتارهای دیگر ترجیح دهد. که برای تشخیص این وابستگی، حداقل وجود 3 نشانه اول از 5 مورد زیر لازم است:
1ـ افزایش تدریجی مقدار مادة مصرفی لازم برای دستیابی به علائم مصرف آن
2ـ پیدایش علائم ترک در صورت عدم مصرف یا کاهش مقدار مصرف
3ـ تمایل دایم و تلاشهای ناموفق برای کاهش یا قطع مصرف ماده
4ـ مختل شدن فعالیتهای اجتماعی، شغلی و …
5ـ تداوم مصرف ماده علیرغم آگاهی از عوارض آن.
از طرف دیگر برای تشخیص تخت تاثیر مواد بودن در ادبیات موجود 2 معیار عمده وجود دارد که عبارتند از :
1ـ بروز علایم قابل برگشت و اختصاصی مصرف ماده.
2ـ بروز رفتارهای نامتناسبت یا تغییرات روانی به دلیل تأثیر ماده بر دستگاه عصبی مرکزی
و ـ ترک مواد
ترک حالتی از محرومیت (withdrawal) مصرف مواد است که در اثر آن نشانههای زیر بوجود میآیند.
1ـ بروز سندروم خاص، بر اثر قطع یا گاهش مصرف مادهای خاص
2ـ بروز علائم کاملا ناراحت کننده و اختلال در کارکد اجتماعی و شغلی بر اثر سندروم فوق.
5ـ درمان
به مجموعة روشهائی کحه گفته میشود که با هدف دست یابی به شیوة زندگی بددون مواد، کمک به افزایش عملکرد در جبنههای محتلف زندگی و پیشگیری از تکرار مصرف (عود) انجام میشوند.. درمان اعتیاد معمولاً با محرومیت (قطع یا کاهش مصرف مواد)، استفاده از دارو و روشهعای اجتماعی نظیر سخنرانی های آموزنهده، جلسات مشاوره گروهی، ایجاد ارتباط با دوستان غیرمعتاد و کمک گرفتن از خانوغده همراه است از اهداف فرعی شیوههای درمانی میتوان به افزایش انگیزه برای ترک و کمک برای باقی ماندن در ترک نیز اشاره نمود
وـ عود
عود به چند حالت مختلف از برگشت به سوء مصرف مواد گفته میشود که عبارتند از:
1ـ بازگشت ناگهانی به مصرف موادی که قبلاً مصرف میشده اس.
2ـ فرآیندی که سرانجام به مصرف مجدد مواد منجر خواهد شد.
3ـ افزایش مصرف مواد، نسبت به مقداری که قبلاً مصرف میشده است.
معمولاً برگشت به سوإ مصرف مواد تحت تأثیر عواملی نظیر افراد (دوستان و آشنایان معتاد) ، اماکن و اشیاء تحریک حواس پنجگانه، تجدید خاطرات، افکار و عواطف، اختلالات روانی و سایر بیماریها و روبروشدن با موقعیتهای ناگوار صورت میپذیرد.
زـ پیشگیری
پیشگیری (prevention) به کارگیری اقداماتی است که منجر به کاهش ابتلای افراد به اعتیاد میشود. در واقع پیشگیری موجب کاهش عواملی میشود که افراد را در معرض خطر قرار میدهند و افزایش عواملی که افراد را از مصرف مواد حفظ میکند. مهمترین شیوههای پیشگیری عبارتند از:
1ـ آگاه کردن افراد از خطرات و مضرات مواد مخدر
2ـ تقویت فعالیتهای جایگزینی
3ـ افزایش مهارتهای زندگی بویژه مهارتهای حل مشکل
4ـ ارتقای فرهنگی
3ـ مروری بر ادبیات تحقیق
الف ـ نگاهی بر ادبیات مربوط به سلامت
رابطه میان شرایط حیاتی و از آن جمله شرایط اجتماعی و وضع سلامتی و بیماری انسان از دیرباز مورد علاقة بشر بوده است. همین تشخیص ارتباط بین مجموعه عوامل اجتماعی با سطح بهداشت و سلامتی، در نهایت منجر به تشکیل شاخة خاصی در جامعه شناسی به نام جامعهشناسی پزشکی شده است.
روند کلی تحول اجتماعی ـ معیشتی در آغاز قرون جدید، دورانی را به وجود آورد که در آن، مسائل متفاوتی در جریان صنعتی شدن کشورها طرح گردید؛ واحدهای تولیدی کارخانهای ، جای کارگاههای تک نفری یا کارگاههایی با جمع بسیار محدود را گرفت و بهداشت جمعی کارگران که شرط لازم تداوم تولید کارخانهای است، توجه دستاندکاران اجتماعی را به مراتب بیش از پیش به سلامتی و بیماری اکثریت جامعه جلب کرد. در این دوره سرمایهداران نوپا عموماً این فهم را یافته بودند که واحد تولیدی برای بازدهی قابل اطمینان تولیدی و اقتصادی الزاماً باید حداقهای بهداشتی را تأمین کنند تا کارگران و کارمندان بتوانند ارائهدهنده خدمات قابل انتظار در عرصه تولید باشند. از تبعات این رویکرد افزایش توجه به مؤلفههای اجتماعی مؤثر بر بهداشت، سلامتی، بیماری، و رشد بررسیها در زمینة ارتباط میان آنها (رشد مطالعات اجتماعی در باب مسائل پزشکی) بود.
یکی از شخصیتهای برجسته در این گونه مطالعات در قرن بیستم، آلفرد گروتیان آلمانی است که در کتاب معروف خود به این نتیجه رسید که بسیاری از امراض مهم اجتماعی مشخصاً مزمن هستند و بسیاری از آنها قابل پیشگیری و یا حداقل کنترل پذیرند.
در دهههای اول قرن بیستم، تحقیقات اجتماعی در پزشکی به آن درجه از گستردگی و عمق رسیده بود که بتواند مرزهای ملی کشورهای خاستگاه و بویژه آلمان را پشت سر بگذارد. نقش گروتیان در این گسترش بسیار اساسی است. در هرحال این گونه مطالعات در کشورهای مختلف اروپای غربی و شرقی و شوروی (سابق) مطرح شد و رشد کرد.
اما در کشورهای انگلوساکسون ابراز علاقه به پزشکی اجتماعی و مطالعات مربوط به آن، پدیدة نسبتاً جدیدی است. ملاحظات و پارامترهای اجتماعی در این کشورها بیشتر تحت پوشش جامعه شناسی پزشکی طرح شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. در نتیجه شاید تا حدودی قریب به واقعیت باشد که اروپا را مهد طب اجتماعی، و به طور کلی کشورهای انگلوساکسون ـ رامهد جامعهشناسی پزشکی بدانیم. اما فرق اساسی بین پزشکی اجتماعی و جامعهشناسی پزشکی به طور خلاصه در آن است که اولی بیشتر جهتگیری پزشکی و دومی بیشتر جهتگیری جامعه شناختی دارد و به موضوعاتی نظیر تحلیل ساخت اجتماعی، نهادها و الگوها توجه میکند.
به هر صورت رشد طبیعی جامعهشناسی پزشکی در جهان غرب به علت دو عامل اساسی بوده است: یکی پی بردن به این واقعیت که بسیاری از مسائل موجود در نظام ارائه خدمات بهداشتی جدید اساساً اجتماعیاند و دیگری افزایش علاقة خود پزشکی به جبنهها و عوامل اجتماعی بیماریهای مختلف از قبیل بیماری های روانی، بیماریهای مزمن و … (آمسترانگ، 1372، ص 25ـ15)
پس از رشد و گسترش مطلاعات مربوط به جامعهشناسی پزشکی و پزشی اجتماعی، مطالعات مربوط به وضعیت سلامت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن بهطور انبوه در حوزههای جغرافیایی گوناگون پیگیری شد.
در واقع اگر زمان تولد جامعهشناسی پزشکی را نیمه اول قرن بیستم بدانیم، شکلگیری مطالعات مربوط به سلامت عمدتاً در نیمه دوم این قرن بوده است. این موضوع به ویژه در بیست سال اخیر سیر صعودی قابل ملاحظهای را از نظر کمی و کیفی نشان میدهد.
محققان بسیاری در طول این سالها کوشیدهاند تا پس از ارائة یک تعریف عملیاتی ترکیبی از مفهوم سلامت، تأثیر شرایط، واقعیتها و ساختارهای اجتماعی را بر آن بسنجد. بهطور کلی مطالعات انجام گرفته در این زمینة را در دو طبقه میتوان جای داد؛ نخست تحقیقاتی که به تأثیر شرایط اجتماعی گوناگون پرداختهاند و دوم پژوهشهایی که در پی بنیان نهادن چهارچوبهای نظری و روششناسی جهت سنجش وضع سلامتی جمعیتهای و گروههای مختلف اجتماعی و بیان تفاوتهای موجود در سطح سلامتی بر حسب متغیرهای اجتماعی گوناگون بودهاند؛ همچنین بخشی از مطالعات مربوط به سلامتی نیز در حوزه روانشناسی اجتماعی شکل گرفتهاند.
نمونههای مورد مطالعه در طبقه نخست از تحقیقات، عمدتاً بیمارانی بودهاند که نوع بیماری آنها (به عنوان نقطة مقابل سلامتی) در ارتباط با متغیرهای نظیر انتخاب اجتماعی (ژاک والن و میخائیل و پلانک) بهعنوان تبیینکنندههای تفاوت در سلامتی ـ از یک سو ـ و نیز استرس و اتفاقات زندگی (هانس سلی)، انواع شخصیت، توان مقابله با مشکلات (آرون آنتونوفسکی) سلامتی، از سوی دیگر ـ مورد بررسی قرار گرفتهاند (هرتسلیک، 1376، ص 73ـ 77).
در جامعهشناسی پزشکی تأثیرات عوامل اجتماعی بر تندرستی و بیماری در دو مقوله تأثیرات مستقیم و تأثیرات غیرمستقیم مورد بحث قرار میگیرد. شواهد موجود از تأثیر غیرمستقیم عوامل اجتماعی در فراهم آوردن تماس فرد با خطرهای جهان فیزیکی ـ زیستشناختی حکایت دارد که این تأثیرها، به صورت کلی یا جزیی قابل بررسی است.
در خصوص تأثیر کلی عوامل اجتماعی ، دوبوس (1980) این نکته جالب توجه را که بیماری محصول سوء سازگاری با محیط است مورد بحث قرار داده است. او اعتقاد دارد جوامعی که به تعادل با محیط خود رسیدهاند. بهطور کلی از بیماری مبرا هستند و بیماری هنگامی پدید میآید که این تعادل به هم بخورد.
اما متداولترین راه بررسی تأثیر مشخص عوامل اجتماعی برحسب خطرهای خاص محیط است. مکاون (1979) استدلال کرده است که نرخ بالای مرگ و میر در قرن نوزدهم ـ و بهطور ضمنی در کشورهای جهان سوم امروز ـ محصول بیماریهای مبتنی بر میکرو ارگانیسم میباشد که در محیطی دارای وضعیت غیربهداشتی و تغذیهای ضعیف، رشد و شکوفایی مییابند.
درحالی که هریک از عوامل فیزیکی ـ بیولوژیکی محیطی در علتشناسی بیماری اهمیت دارد، درک اینکه تمامی این عوامل در یک متن اجتماعی پدید میآیند و عمل میکنند نیز مهم است.
اما در زمینة تاثیرهای مستقیم، شاید درک اینکه «خطری غیرجسمی» مانند خطرهای محیطی خاص بتواند موجب بیماری گردد، آسان نباشد. با این همه گاهی به نظر میرسد که بیماری، مستقل از هر عامل جسمی پدید میآید..
اما در زمینة تأثیرهای مستقیم، شاید درک اینکه «خطری غیرجسمی» مانند خطرهای ناهنجاری جمسمی را در بر میگیرد، واضح است که عوامل غیرفیزیکی نیز نقش عمدهای را در ناخوشی افراد جامعه بر عهده دارند؛ این امر به نظریه آمادگی عمومی برای ابتلا به بیماری انجامیده است.
در پزشکی، چنین بیماریهای غالباً عملکردی نامیده میشوند، گاه از این لحاظ که به نظر میرسد ذهن و روان تاثیری مستقیم بر جسم دارد، نام روان تنی نیز به آنها اطلاق میگردد.
این استدلال را میتوان یک گام جلوتر برد، بدینصورت که محیط اجتماعی، هم ذهن و روان را در فرایند «جامعه پذیری» میسازد و هم همواره برای فرد منبع حمایت و معنی است. مفهوم آمادگی ابتلا به بیماری در ادبیات موجود، معمولاً برحسب سه مفهوم به هم وابستة همبستگی اجتماعی حمایت اجتماعی و حوادث زندگی مورد بررسی قرار گرفته است.
در زمینة همبتسگی اجتماعی، اثر معروف دورکیم در تقسیم کار اجتماعی زمینةساز تئوری پردازی و مفهوم سازی بسیاری از پژوهشگران معاصر گردیده است: این پژوهشگران با استفاده از فرضیههای دورکیم، کوشیدهاند تا رابطه میان حمایت اجتماعی و بیماری را بیابند.
استدلال آنها این است که اگر یگانگی اجتماعی ضعیف باشد، افراد از حمایت اجتماعی بهرهای نمیبرند و از همین رو بیشتر در معرض بیماری و برعکس .
همانگونه که دورکیم نیز در اثر معروف خود «خودکشی» از شاخصهایمختلفی نظیر ازدواج، دین و … استفاده کرده است، محققان معاصذ نیز از ازدواج، تماس، ادراک و … به منزله حمایت اجتماعی استفاده کردهاند.
در اینجا جهت عدخم اطاله کلام از تحقیقات مربوط به حوادث زندگی ذکری به میان نخواهد آمد، اما روشن است که حوادث زندگی و حمایت اجتماعی با یکدیگر رابطه دارند؛ بدینترتیب که حمایت اجتماعی فراهم آورنده «ضربهگیری» در برابر حوادث زندگی است که در آن تأثیر منفی یک حادثه تا اندازهای توسط پشتیبانی و حمایت اجتماعی خوب خنثی میشود. در این زمیه میتوان به مطالعات پاتریک و همکاران (1986) اشاره نمود (آرمسترانگ، 1372، ص68).
مطالعاتی که تاکنون به آنها شاراه شده است ، عمدتاً از بیماری به عنوان متغیر وابسته استفاده کردهاند اما تعداد متنابهی از تحقیقات نیز ـ که عمدتاً مربوط به سالهای اخیرند ـ سلامت را محور اصلی کار خود قرار دادهاند. کوشش اصلی این تحقیقات از یک طرف اندازهگیری وضع سلامت افراد متعلق به گروهها و ردهبندیهای اجتماعی خاص با استفاده از تعاریف چند بعدی و ترکیبی جامعهشناسی پزشکی و از طرف دیگر سنجش رابطه متغیرهای اجتماعی و روانی با وضع سلامت بوده است.
سنجش وضع سلامت و تفاوت آن در میان گروهبندیهای جمعیتی (سن ـ جنس و …) سنجش نابرابر ی در وضع سلامت گ روهبندیهای شغلی و پایگاهی، گروهبندیهای نژادی و طبقاتی، گروهبندی جغرافیایی و منطقهای، و بسیاری از متغیرهای مستقل دیگر از جمله تلاشهای به کار رفته در این تحقیقات محسوب میگردد. اما آنچه در این گونه پژوهشها حائز اهمیت است، تترکیب متغیرهای مستقل نیست، بلکه نحوه رویکرد به مسئله سلامت از دیدگاه اجتماعی است، زیرا اغلب متغیرهای مستقل در این دسته از تحقیقات در زمرة متغیرهای سنتی جامعهشناسی محسوب میگردند و آنچه آنها را از یکدیگر و از سایر تحقیقات در حیطة پزشکی متمایز میسازد، چگونگی سنجش سلامت با استفاده از تعاریف در بردارنده ابعاد بیولوژیک، اجتماعی و روانی است.
از آنجا که شرایط و واقعیتهای اجتماعی در هر جامعه و ختی در هر گروه اجتماعی متفاوت است بنابراین تعاریف اجتماعی سلامت نیز دامنه تغییرات بسیار وسیعی را از نظر شاخصهای اصلی و فرعی دارا هستند، هرچند که در بیشتر آنها شاخصهای اصلی پزشکی و احاماعی مورد توجه قرار گرفته است. در اینجا شرح مختصر و فهرستواری از این گونه تحقیقات و متغیرهای وابسته و مستقل آنها به عنوان مروری بر ادبیات سنجش وضع سلامتی عنوان میگردد.
هرچند چنین کاری به خودی خود میتواند به عنوان یک موضوع تحقیق مستقل مطرح میباشد، اما در واقع هدف از بررسی ادبیات موجود در اینجا آشناشدن و شناخت شیوه مفهوم سازی در این گونه آثار جهت روشن شدن چارچوبهای نظری و روش شناختی تحقیق حاضر است. برخی از این تحقیقات عبارتند از:
ـ بررسی تأثیر کار خارج از خانه زنان بر سلامت آنها (آلبر، گیلبرت و دیل، 1985)
ـ زنان، سلامتی، و خانواده (گراهام، 1986)
ـ نابرابری در سلامت و جنسیت (هاوید مانیلا، 1986)
ـ منزلت و طبقه شغلی، انتخاب، و ایجاد نابرابری در سلامت (ایلسلی، 1986)
ـ فقر و سلامت در شهر شفیلد (تانرست1985)
ـ نابرابری در وضعیت سلامت (تانزند، 19821)
ـ نابرابری در وضعیت سلامت مناطق شمالی انگلستان (تانزند، 1986)
ـ نابرابری در وضعیت سلامت در شهر بریستول (تانزند، 1985)
همچنین تعداد زیادی از تحقیقات نیز در عرصه روششناسی به مطالعه و بررسی میزان اعتبار و قابلیت اعتماد روشهای سنجش وضعیت سلامت و نیز مشکلات و مسائل روش شناختی این اندازهگیری پرداختهاند که برخی از آنها عبارتند از:
ـ قابلیت اعتماد و اعتبار دادههای مربوط به تحقیق فقر و سلامتی آنتونوفسکی (هابرمن، 1969)
ـ وضعیت سلامت، انواع اعتبار، و شاخصهای رفاه (کاپلان، 1976)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بسم الله الرحمن الرحیم
چنین گوید ابوالحسن عبدالله ابن المقفع، رحمه الله، پس از حمد باری، عز اسمه، و درود بر سید المرسلین، علیه الصلاه و السلام، که ایزد تبارک و تعالی بکمال قدرت و حکمت عالم را بیافرید، و آدمیان را بفضل و منت خویش عزیمت عقل و رجحان خرد از دیگر جانوران ممیز گردانید، زیرا که عقل بر اطلاق کلید خیرات و پای بند سعادات است، و مصالح معاش و معاد دوستکامی دنیا و رستگاری آخرت بدو باز بسته است. و آن دو نوع است : غریزی که ایزد جل جلاله ارزانی دارد؛ و مکتسب که از روی تجارب حاصل آید. و غریزی در مردم بمنزلت آتش است در چوب، و چنانکه ظهور آن بی ادوات آتش زدن ممکن نباشد اثر این بی تجربت و ممارست هم ظاهر نشود، و حکما گفتهاند که التجارب لقاح العقول و هر که از فیض آسمانی و عقل غریزی بهرومند شد و بر کسب هنر مواظبت نمود و در تجارب متقدمان تأمل عاقلانه واجب دید آرزوهای دنیا بیاید و در آخرت نیک بخت خیزد، و الله الهادی الی ما هو الا وضح سبیلاً و الا رشد دلیلا.
و بباید دانست که ایزد تعالی هر کار را سببی نهاده است و هر سبب را علتی و هر علت را موضعی و مدتی، که حکم بدان متعلق باشد، و ایام عمرو روزگار دولت یکی از از مقبلان بدان آراسته گردد. و سبب و علت ترجمة این کتاب و نقل آن از هندوستان بپارس آن بود که باری عز اسمه آن پادشاه عادل بختیار و شهریار عالم کامگار انوشروان کسری بن قباد را، خفف الله عنه، شعاع عقل و نور عدل حظی وافر ارزانی داشت، در معرفت کارها و شناخت مناظم آن رای صائب و فکرت ثاقب روزی کرد، و افعال و 6 اخلاق او را بتابید آسمانی بیار است، تا نهمت بتحصیل علم و تتبع اصول و فروع آن مقام را در نتوانست یافت، و آن درجت شریف و رتبت عالی را سزاوار و مرشح نتوانست گشت. و نخوت پادشاهی و همت جهان گیری بدان مقرون شد تا اغلب ممالک دنیا در ضبط خویش آورد، و جباران روزگاران در ربقه طاغت و خدمت کشید، و آنچه مطلوب جهانیان است از عز دنیا، بیافت و آنچه از عزتهای دنیا شایسته حمایت روبرو بدست آورد.
و در اثنای آن بسمع او رسانیدند که در خزاین ملوک هند کتابیست که از زبان مرغان و بهایم و حوش و طیور و حشرات جمع کردهاند، و پادشاهان را در سیاست رعیت و بسط عدل و رأفت، و قمع خصمان و قهر دشمنان، بدان حاجت باشد، و آن را عمدة هر نیکی و سرمایة هر علم و راهبر هر منفعت و مفتاح هر حکمت میشناسد، و چنانکه ملوک را ازان فواید نتواند بود اواسط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد، و آن را کتاب کلیله و دمنه خوانند.
آن خسرو عادل، همت بران مقصور گردانید که آن را ببیند. و فرمود که مردی هنرمند باید طلبید که زبان پارسی و هندوی بداند. و اجتهاد او در علم شایع باشد، تا بدین مهم نامزد شود. مدت درزا بطلبیدند، آخر برزویه نام جوانی نشان یافتند که این معانی دروی جمع بود، و بصناعت طب شهرتی داشت او را پیش خواند و فرمود که : پس از تأمل و استخارت و تدبر و مشاورت ترا بمهمی بزرگ اختیار کردهایم، چه حال خرد و کیاست تو معلومست، و حرص تو بر طلب علم و کسب هنر مقرر و میگویند که هندوستان چنین کتابی است، و میخواهیم که بدین دیار نقل افتد، و دیگر کتب هندوان بدان مضموم گردد. ساخته باید شد. تا بدین کار بر وی و بدقایق استخراج آن مشغول شوی. و مالی خطیر در صحبت تو حمل فرموده میآید تا هر نفقه و مؤونت که بدان حاجت افتد تکفل کنی، و اگر مدت مقام دراز شود و به زیادتی حاجت افتد باز نمائی تا دیگر فرستاده آید، که تمامی خزاین ما دران مبذول خواهد بود.
و آنگاه مثال داد تا روزی مسعود و طالعی میمون برای حرکت او تعیین کردند، و او بر آن اختیار روان شد، و در صحبت او پنجاه صره که هر یک ده هزار دینار بود حمل فرمود. و بمشایعت او یا جملگی لشکر و بزرگان ملک برفت رفتند.
و برزویه با نشاط تمام روی بدین مهم آورد، و چون بمقصد پیوست گرد درگاه پادشاه و مجلسهای علما و اشراف و محافل سوقه و اوساط میگشت و از حال نزدیکان رای و مشاهیر شهر و فلاسفه میپرسید و بهر موضع اختلافی میساخت و به رفق و مدارا بر همة جوانب زندگانی میکرد، و فرا مینمود که برای طلب علم هجرتی نمودهست. و بر سبیل شاگردی بهرجای میرفت، و اگر چه از هر علم بهره داشت نادان وار دران خوضی میپیوست، و از هر جنس فرصت میجست، و دوستان و رفیقان میگرفت، و هر یک را بانوع آزمایش امتحان میکرد. اختیار او بر یکی از ایشان افتاد که بهنرو خرد مستثنی بود، و دوستی و برادری را با او بغایت لطف و نهایت یگانگی رسانید تا بمدت اندازة رای و رویت و دوستی و شفقت او خود را معلوم گردانید، و بحقیقت بشناخت که اگر کلید این راز بدست وی دهد و قفل این سر پیش وی بگشاید در آن جانب کرم و مروت و حق صحبت و ممالحت را برعایت رساند.
چون یکچندی برین گذشت و قواعد مصادقت میان ایشان هر چه مستحکم تر شد و اهلیت او این امانت و محرمیت او این سر را محقق گشت در اکرام او بیفزود و مبرتهای فراوان واجب دید. پس یک روز گفت : ای بذاذر، من غرض خویش تا این غایت بر تو پوشیده داشتم، و عاقل را اشارتی کفایت باشد.
هندو جواب داد که : همچنین است، و تو اگر چه مراد خویش مستور میداشتی من آثار آن میدیدم لکن هوای تو باظهار آن رخصت نداد. و اکنون که تو این مباثت پیوستی اگر بازگویم از عیب دور باشد. و چون آفتاب روشن است که تو آمدهای تا نفایس ذخایر از ولایت ما ببری، و پادشاه شهر خویش را بگنجهای حکمت مستظهر گردانی، و بنای ان برمکرو خدیعت نهادهای. اما من در صبر و مواظبت تو خیره مانده بودم، و انتظار میکردم تا مگر در اثنای سخن از تو کلمهای زاید که باظهار مقصود ماند، البته اتفاق نیفتاد. و بدین تحفظ و تیقظ اعتقاد من در موالات تو صافی تر گشت. چه هیچ آفریده را چندین حزم و خرد و تمالک و تماسک نتواند بود خاصه که در غربت، و در میان قومی که نه ایشان او را شناسند و نه او بر عادات و اخلاق ایشان وقوف دارد. و عقل بهشت خصلت بتوان شناخت ک اول رفق و حلم؛ و دوم خویشتن شناسی، و سوم طاعت پادشاهان و طلب رضا و تحری فراغ ایشان؛ و چهارم شناختن موضع راز و وقوف بر محرمیت دوستان؛ و پنجم مبالغت در کمان اسرار خویش و ازان دیگران؛ و ششم بر درگاه ملوک چاپلوسی و چرب زبانی کردن و اصحاب را بسخن نیکو بدست آوردن؛ و هفتم بر زبان خویش قادر بودن و سخن بقدر حاجت گفتن؛ و هشتم در محافل خاموشی را شعار ساختن و از اعلام چیزی که نپرسند و از اظهار آنچه بندامت کشد احتراز لازم شمردن. و هر که بدین خصال متحلی گشت شاید که بر حاجت خویش پیروز گردد، و در اتمام آنچه بدوستان برگیرد اهتراز نمایند.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
فصل اول:
سبک ها و روش های مدیریت در معدن
تاریخچه مدیریت:مدیریت به مفهوم کلی سابقه ای برابر با زندگی اجتماعی انسان دارد. اولین کاربرد مدیریت توسط انسان غارنشین به شکل کار از طریق و توسط دیگران با رعایت اصل تقسیم کار آغاز شد. با روی آمدن انسان به زندگی قبیله ای و نیاز به رهبری، مدیریت سنتی شکل گرفت. با گسترش این نوع زندگی و نیاز به تصرف منابع تولید جدید بحث سازماندهی و تقسیم کار، نظارت و کنترل بوجود آمد که یک نوع مدیریت نظامی است. قید و بندهای این نوع مدیریت باعث شد مدیریت مذهبی جایگزین مدیریت نظامی شود و به مرور مدیریت سیاسی جایگزین مدیریت مذهبی شد بعد از رنسانس صنعتی در اروپا اداره امور به مدیران علمی واگذار شد. [1]
دلایل موفقیت مدیران:در بررسی مؤسسه گالوروی 782 مدیر موفق در جهان دلایل موفقیت ایشان عبارتند از: 1- صداقت 2- جدّیت و سخت کوشی 3- توانایی کار با مردم. سایر پارامترها عبارتند از: مهارت در برنامه ریزی و سازماندهی – تخصص حرفه ای – ایجاد انگیزه در پرسنل – هدایت و رهبری مؤثر – انعطاف پذیری – هوشیاری و درک موقعیت – قضاوت منصفانه.
عوامل شکست مدیران:درک نکردن موقعیت – عدم توانایی کار با دیگران – آگاه نبودن به آنچه در حول و حوش سازمان می گذرد – نداشتن انگیزه – مردود بودن در انگیزه – مخالفت با تغییر – متکی نبودن به خود – غیر مسئولانه برخورد کردن – ضعف در حل معزلات – عدم صداقت در رفتار و گفتار از عوامل شکست مدیران بوده اند.[1]
انواع مکاتب مدیریت:مدیریت دارای سه مکتب کلاسیک، نئوکلاسیک و مکتب سیستمهای اجتماعی است.
الف- مکتب کلاسیک یا مدیریت علمی یا مدیریت تبلور یا مدیریت آمریکایی
در سال 1911 توسط فردیک تیلور تئوریسین اقتصاد صنعتی آمریکا ارائه شد. دارای چهار اصل به شرح زیر است:
کشف روش علمی هر جزء از کار کارگر بجای روشهای غیر علمی سنتیانتخاب کارکنان با استفاده از روشهای علمی و انتخاب نیروی انسانی مناسب برای هر شغل همراه با تعلیم و آموزش او در ضمن خدمت.همکاری صمیمانه و تسریک مساعی مدیر با کارکنان و تقسیم مساوی کار و مسئولیت بین مدیر و کارکنان.ایجاد کنترل و برقراری تشویق و تنبیه بطوریکه هر کارگری که خوب کار کرد مورد تشویق و کارگری که به خوبی از انجام مسئولیتهای خود فارق نشد مورد تنبیه قرار گیرد. [1]1-4-1- برای پیدا کردن مدیریت آمریکایی انجام موارد زیر پیشنهاد می شود:
بررسی مجموعه فعالیتهای شرکت، اندازه گیری دقیق زمان هر جزء کار و تعیین نحوه انجام آن.استاندارد کردن کلیه ابزار، تجهیزات و مقررات و تعیین بهترین شیوه استفاده از آنها.تخصصی کردن کارها در سازمان و ایجاد سرپرستهای جداگانه.تهیه شرح وظایف هر کدام از کارکنان و تعریف شرح شغل.تنظیم سیستم و پرداختن حقوق و دستمزد متناسب با کیفیت کار کارکنان.علاوه بر تیلور که تئوریسین مدیریت کلاسیک می باشد دانشمندان دیگری نیز در تکوین مدیریت علمی اثرگذار بودند از جمله هنری فایبل که اصل تفکیک وظایف را مطرح کرد و مبتکر نمودار سازمانی بود و فرانک گیلبرت که روشهای متعددی برای تجزیه و تحلیل کار بوجود آورد و نمودار جریان کار به حرکت سنجی از نتایج فعالیتهای اوست. [1]
1-4-2- نارسایی مدیریت علمی:
پیروان این مکتب حدود فیزیکی، عملکرد پرسنل را بررسی می کنند و آنرا بصورت وزن، آهنگ، سرعت، خستگی و … بیان می کنند. انسان و سازمان را با دید مکانیکی نگاه می کنند. کارکنان را بصورت ابزار و وسیله ای برای تولید می سنجند و بطور خلاصه به عوامل انسانی و اخلاقی توجه ندارند این تئوری در معدن زغالسنگ روسیه توسط آقای استتخف باعث شد تولید یک معدن 25 برابر افزایش پیدا کند. [1]
مکتب نئوکلاسیک یا روابط انسانی یا مدیرت ژاپنی:بنیانگذار این نظریه آقای مایو استاد دانشگاه هاروارد همزمان سرپرست برنامه های تحقیقاتی وستر الکتریک شهر شیکاگو و قبل از مرگ مشاور صنعتی دولت بریتانیا بود او اعتقاد دارد کارکنان سازمان پیچ و مهره و یا لوازم کار نیستند. هویت و روحیه بخشیدن بر آنها می تواند اثرات شگفتی در کمیت و کیفیت تولید داشته باشد. در این مکتب مدیریت، مدیر نگرش خاصی به نیروی انسانی دارد، او ارتباط و شرایط کار و میزان تولید را بررسی می کند، نتایج مهمی که از این نظریه استخراج شده عبارتند از:
سطح تولید یک کارخانه بوسیله هنجارهای اجتماعی تعیین می گردد نه مقررات فیزیکی سازمانپاداش معنوی بزرگترین نقش را در ایجاد انگیزه دارد البته پاداش مادی نیز مؤثر است.عمل و عکس العمل کارکنان بر مبنای خواسته های گروه است نه فرد.رهبر غیررسمی گروه نقش اساسی در تعیین معیارها دارد.در صورت مشارکت پرسنل در تصمیم گیریها نه تنها وظایف معمولی به بهترین وجه اجراء می شود بلکه رابطه حقیقی و صمیمی جهت به ثمر رساندن اهداف سازمان نیز ایجاد می کند.یک مدیر خوب باید حداکثر استفاده را از سازمانش از گروههای غیررسمی ببرد. [1]
1-5-1- تفاوت مدیریت کلاسیک و نئوکلاسیک:
طرفدارن مدیریت نحوه کلاسیک توجه خاصی به انسان دارند و دیدگاه ماشین به این پارامتر در سازمان ندارند. اما طرفداران مدیریت علمی به افراد سازمان با دید اقتصادی نگاه می کنند و عقیده دارند افراد صرفاً تحت تأثیر انگیزه های مادی قرار می گیرند. احساس غرور و برتری، شخصیت و هویت دادن به افراد در مدیریت علمی جایگاهی ندارد.
مکتب سیستمهای اجتماعی:این روش بر مبنای ریاضیات کاربردی، مدلهای ریاضی، علوم هندسی و کامپیوتر بود. پایه گذار این مکتب آقای هربرت سایون، سازمان را بعنوان یک سیستم وفاق پذیر تعریف کرد که بقائش منوط به تعدیل در مقابل تغییرات محیط خارج است. هر سیستم دارای ورودی و خروجی می تواند باشد ورودی می تواند پول، نیروی انسانی، انرژی، اطلاعات و هر نوع تقاضا یا نیاز باشد و خروجی می تواند محصول، نیروی انسانی متخصص، اطلاعات و یا هر نوع عرضه باشد. برای تبدیل ورودی به خروجی مجموعه فعالیتها انجام می شود که به آن پردازش می گویند.
سیستم برای بقاء خود باید قدرت انطباق با شرایط محیط را داشته باشد و در هر لحظه با هر تغییری به نقطه تعادل برسد. همانطوریکه سیستم به سمت تعادل میل می کند ممکن است بسوی فناء نیز میل نماید این خاصیت در اثر عاملی بنام آنتروپی بوجود می آید. آنتروپی بی نظمیهای موجود در سازمان است. هر سازمان برای اینکه پایدار بماند مقداری از انرژی خود را برای مبارزه با بی نظمی صرف نماید.
برای اینکه یک سیستم پایدار بماند باید محصولی به جامعه عرضه کند که جامعه برای آن ارزش قائل باشد. اگر محصول تولیدی مورد نیاز جامعه نباشد در بهترین شرایط نیز سازمان محکوم به فناست.
تناسب اجزاء یکی از قابلیتهای یک سیستم خوب است، در صورت نبودن تناسب بین اجزاء سیستم متلاشی می شود، سیستم بصورت واحد با جمع اجزاء آن متفاوت است. بین اجزاء یک سیستم به راههای مختلف می توان ارتباط برقرار کرد و ترکیب مختلفی بوجود آورد هر ترکیب دارای خصوصیات مختلفی است بنابراین نحوه ارتباط بین اجزاء سیستم باید بگونه ای باشد که اهداف سازمان را پوشش بدهد. سیستم می تواند باز یا بسته عمل کند، سیستمی که از طریق ارتباط دائم با محیط خارج خود را هماهنگ می کند و با تغییرات محیط تغییر کرده بر محیط نیز اثر می گذارد و دائم در حال کنش و واکنش با محیط است را سیستم باز می گویند.
سیستم بسته دارای ارتباط محدود با محیط است، همیشه در حال تعادل بوده و تا وقتیکه یک فشار خارجی به آن وارد نشود در نقطه تعادل است، مشکل اساسی این سیستم توقف و رکود آن است. [6]
روشهای مدیریت:مدیریت مبتنی بر هدف: در این شیوه مدیریت اهدافی بین مدیر و کننده کار معین می شود، اهدافی که ضمن عملی بودن قابل اندازه گیری و ارزیابی نیز باشند. سپس برنامه ریزی هماهنگ و دقیقی با در اختیار داشتن ابزار قابل دسترس طراحی می شود. اساس این روش بر دسترسی بر اهداف تعیین شده، بطوریکه در محدوده زمانی خاصی بکمک تمام ابزار ممکن اهداف تحقق بیابد (در این روش مدیریت قبل از توجه به نیازهای فردی به نیازهای سازمانی توجه می شود و هرگونه تغییر در وظایف، روابط و مسئولیتها براساس اهداف سازمان شکل می گیرد) شعار اصلی طرفداران این روش مدیریت اینست که: هدف وسیله را توجیه می کند.مدیریت اقتضائی: طرفداران این نظریه اعتقاد دارند شرایط این محیط روش مدیریت را دیکته می کند، استفاده از هر سبک مدیریت براساس شرایط محیط پی ریزی می شود. بهترین شیوه و رفتار برخورد مدیر، بسته به محیطی است که سازمان در آن قرار گرفته. در این روش مدیریت سازمانها را به دو گروه تقسیم می کنند:الف- سازمانهای با تولید کم نیروی متخصص، مشاغل بسیار تخصصی
ب- سازمانهایی با تولید انبوه، یکنواختی در کارها
در گروه اول تأکید مدیریت بر جنبه های فنی استوار است، بنابراین مکتب نئوکلاسیک (اخلاقی) توصیه می شود.
در گروه دوم با توجه به وسعت کار، مدیریت کلاسیک یا علمی توصیه می شود. همچنین می توان بسته به شرایط محیط بعضاً از مدیریت کلاسیک یا نئوکلاسیک تواماً استفاده کرد.
مدیریت ترکیبی: طرفداران این روش مدیریت اعتقاد دارند بایستی دو مکتب مدیریت را با یکدیگر ترکیب کرد و ضمن توجه به اهداف سازمان به روابط انسانی نیز توجه داشت.در این روش مدیریت شبکه ای از وظایف مدیر و روابط اجتماعی او ترسیم می کند.
برای هر تصمیم گیری مدیر باید تعیین کند تصمیمی که او گرفته در کدام قسمت نمودار قرار می گیرد. تصمیمی مناسب است که ضمن افزایش بازدهی تولید، مراعات روابط نیروی انسانی را نیز کرده باشد.
نظریه مدیریت مقداری: از ریاضیات در حل معزلات سازمان استفاده می شود مدیری که به این سبک اعتقاد داشته باشد از این طریق عمل می کند:مشکل را بصورت یک معادله ریاضی عرضه می کند.مدل ریاضی برای موضوع می سازد.برای این مدل راه حلهای متعددی پیدا می کند.نتایج بدست آمده را با واقعیتها کنترل می کند.راه حل انتخاب شده را به کار می بندد.پیگیری نظارت و کنترل و در صورت نیاز اصلاح سیستم.در این روش مدیریت از برنامه ریزی خطی، روش صف بندی، تصمیم گیری آماری، روش برنامه ریزی حمل و نقل، Simplex برای محاسبه سرمایه از NPV و IRR برای محاسبه مقدار تولید، تعیین نقطه سربه سری و بودجه بندی استفاده می کنند.
مدیریت مشارکتی: هیچ مدیری به تنهائی قادر نیست طرح مناسبی ارائه و خود به تنهائی اجرا کند. بنابراین او باید توانائی کارکنان را شناسائی و در زمینه مورد علاقه از این توان بهره گیری نماید.در مشارکت سه نکته حائز اهمیت است:
پرسنل باید احساس مسئولیت کرده با تمام شخصیت و وجدان خود مشارکت را باور کرده باشد.داوطلبانه دارای قسمتی از کار را که به آن علاقه و تخصص دارند را به عهده بگیرد.پرسنل باید علاقه به کار گروهی داشته باشند و مسئولیت پذیر باشند.مدیریت ژاپنی دارای سه اصل زیر است:
استخدام مادام العمرزمینه سازی برای بروز خلاقیت و نوآوریبهره مندی از مزایای پیشنهادی که داده شده و برای سازمان آیدی داشته.مدیریت اسلامی: یعنی مدیریت الهی، آنچه که خدا می خواهد و منافع مخلوق را در بر دارد.در مدیریت اسلامی مدیر باید خداجو، خدا ترس، صادق، صالح و رفاقت پیشه باشد، مدیر نباید متظاهر باشد ضمن آگاهی کاری باید طرز برخورد مناسب و عادلانه ای داشته باشد کارها براساس شور و مشورت انجام شود و تعیین کارها بصورت دسته جمعی و موازین و معیارهای دین اسلام است. زهد و تقوی همراه با بخشش و ارشاد باعث جلب رضایت خدا و خلق می شود. شناختن خویشتن، صبر و دوراندیشی رعایت نظم و ترتیب، توجه به اولویتها وارستگی ظاهری و توسعه گرا بودن از ویژگیهای مدیریت اسلامی است.
مقدمه
علم مدیریت که در اثر گردهمایی به جای زندگی فردی در تکامل زیست محیطی بشر شکل گرفته با توسعه سازمانها پیچیدهتر شد به طوری که با افزایش روزافزون سازمانهای مختلف در قرن بیستم، مدیریت به عنوان یک پدیده تعیینکننده در سرنوشت کشورها و سازمانها مطرح گردید. این علم از زمانی که انسان دریافت که به تنهایی توانایی انجام کارها به نحو مورد نظر را ندارد شروع و در این قرن فقط متحول گردید ولی همین تحول از دید کشورها و سازمانهای مختلف به ویژه در دهههای اخیر با روشهای گوناگون انجام گرفته و عملکردهای متفاوتی را نیز در برداشته است. این تحول در جایی عملکرد مثبتی را باعث گردیده که با انتخاب و به کارگیری روش صحیح مدیریت زمینه استفاه از تمامی امکانات مادی و انسانی در آن فراهم شده. از استعدادها، توانها، ضمن شکوفا شدن بهرهگیری مورد نظر نیز حاصل شده و در این حالت بوده که از عوامل تولید نظیر نیروی انسانی، سرمایه، تکنولوژی و کار و استفاده کارآ و اثربخش گردیده و بین متغیرهای ساختار اداری، منابع مالی، تخصص نیروی انسانی همبستگی لازم مشاهده شده است و در جایی نیز با این تحول انجام پذیرفته و یا در جهت خلاف نوع اول بوده است به عبارت دیگر درست اندیشیدن و مدیریت صحیح کلید پیشرفت در کشورها و سازمانهایی بوده است که توانستهاند از منابع موجود به نحو مورد نظر استفاده و به هدفهای از پیش تعیینشده خود دست یابند.
در راستای تحولهای یاد شده سازمانها در پی روشهای مدیریتی جدیدتر و مؤثرتری بودهاند. مدیران این سازمانها در صدر تجدیدنظر در هدفها استراتژیها ـ ساختار و فرهنگ سازماندهی خود شدهاند. آنها سعی کردهاند به نیروی انسانی بیش از پیش اهمیت دهند و تلاشهایی که در زمینههای یاد شده در حال انجام است نشانگر این نکفته بوده که این تلاشها به سوی هر چه بیشتر حرفهای کردن مدیریت پیش رود.
با نگاهی به سابقه و تاریخ زندگی بشر از ابتدای پیدایش او درمییابیم که مدیریت به مفهوم کلی سابقهای برابر با زندگی اجتماعی انسان دارد پدیدهای نوظهور نیست و گرچه دانش مدیریت در قرن بیستم اهمیت بیشتری پیدا کرده ولی مروری بر تاریخچه آن نشانگر آن است که این پدیده از همان ابتدا به نوعی وجود داشته و با تکامل زیست انسان فقط متحول گردیده است.
اولین کاربرد علم و مدیریت توسط انسان غارنشین و به صورت کار توسط و از طریق دیگران با رعایت اصل تقسیم کار در زمانی که انسان برای محافظت از خود با جابجایی سنگی در مقابل غار خود در زمان ورود و خروج از غار و اطاعت از فردی به نام سرکرده آن را انجام میداد پدیدار گشت. با گسترش زندگی اجتماعی و روی آوردن به زندگی قبیلهای، رهبری سنتی به وجود آمد که انجام وظیفههای مختلف مدیریت در اداره این قبیلهها توسط رئیس قبیله شکل میگرفت با گسترش این نوع زندگی و برنامهای برای تصرف سرزمینهای دیگر، سازماندهی افراد برای این کار کنترل و نظارت در قالب به کار گماردن افراد و همچنین دریافت باج و خراج، مدیریت نظامی شکل گرفته و با گسترش آن مدیریت سیاسی نیز در قالب آن به وجود آمد که قرون باستانی را در برگرفته و تا قبل از قرون وسطی به عنوان تنها روش مدیریت آن جوامع مطرح گردید. با به قدرت رسیدن مذهبیون در اروپا در قرون وسطی و تا قبل از دوره رنسانس، انجام وظایف مدیریت توسط مذهبیون در اروپا مطرح گردیده و اداره آن جوامع به صورت مدیریت مذهبی اعمال میگردید. با شروع رنسانس و انقلاب صنعتی ار اروپا تحول در صنایع و تغییر ماهیت سازمانی آن جوامع از حالت فئودالیته و کشاورزی به صورت صنعتی و عدم کاربرد اداره سازمانها از طریق سنتی باعث پیدایش نظریههای جدیدی در سال 1911 توسط دانشمندی به نام فردریک وینسلوتیلور در قالب مدیریت علمی گردید که تاکنون نیز ادامه دارد.
نارساییهای موجود در این مدیریت سرآغاز مطالعاتی توسط التون مایر در دهه 1930 گردید که منجر به پیدایش مکتب روابط انسانی گردید در پی نظریه مایو نظریههای دیگری توسط کیلرت و کریس آرگرس مطرح شد که به نام مکتب انسانگرایی صنعتی شناخته شد. پس از جنگ جهانی دوم و پیشرفتهایی که در زمینه تکنولوژی، ارتباط، محاسبههای الکترونیکی به وجود آمد امکان بهرهبرداری از تکنیکهای کمی در طراحی مدلهای تصمیمگیری مدیریت و استفاده از ریاضیات کاربردی برای حل مسائل مدیریت فراهم کردید و حل نارساییهای مدیریت از این طریق عملی گردید و به دنبال آن مکتبی مبتنی بر تئوری سیستمها پا به عرصه وجود گذاشت که مدیریت را براساس تجزیه و تحلیل سیستمها و روشها اعمال مینماید.
اصول مدیریت علمی
1- کشف روش علمی برای انجام هر علمی به جای روش غیرعلمی
2- انتخاب کارکنان با استفاده از روشهای علمی برای انجام هر کار و آموزش آنها برای انجام وظیفههای تعیینشده به جای اینکه خودکاری را انتخاب نموده و در آن آموزش ببیند.
3- همکاری صمیمانه کارکنان و مدیران به منظور اطمینان بر اینکه نتایج کارشان با اصول و موازین علم مورد نظر هماهنگ میباشد.
4- تقسیم تقریباً مساوی و منطقی کار بین مدیران و کارکنان به جای اینکه برخلاف گذشته تمامی کار و مسئولیت به عهده کارکنان بود و مدیران فقط بخشی از کار را که بهتر از دیگران انجام میدادند قبول میکردند.
مکانیزم یا روشهای اجرایی اصول مدیریت
1- بررسی و اندازهگیری زمان دقیق هر جزء کار و تعیین نحوه انجام آن.
2- تخصصی کردن کارها در سازمان و ایجاد سرپرستیهای جداگانه
3- استاندارد کردن کلیه ابزار و وسایل کار و تعیین بهترین شیوه استفاده از آن
4- تهیه شرح وظایف هر یک از کارکنان
5- تنظیم سیستم پرداخت حقوق و دستمزد متناسب با کیفیت کارکنان
به نظر تیلور ازدیاد تولید فقط در اثر فعالیت بیشتر کارکنان صورت نمیگیرد و عواملی از قبیل تجزیه و تحلیل کار، ساده کردن و حذف عملیات بیمورد و همچنین بررسی حرکات و زمان صرف شده در انجام کار نیز در ازدیاد تولید تأثیر به سزایی دارد. به عقیده وی زمانی که افراد دقیقاً متناسب با شرح وظیفههای انتخاب شده آموزش داده شده به آنها کاری داده شود که به بهترین نحو بتوانند انجام دهند کارآیی سازمان بالا رفته سود بیشتری نصیب کارگران و کارفرمایان گشته و تضاد منافع بین آنها و بحرانهای کارگری از بین رفته و یا به حداقل میرسد. تیلور تأکید زیادی بر اصل استاندارد کردن کار، وسیله کار و زمان انجام کار داشته و از طریق پاداش بر مبنای عملکرتد سعی بر آن دارد که سازمان را به صورت ماشینی کارآمد درآورد تا حداکثر کارایی با حداقل مصرف هزینه، زمان و نیروی کار عاید سازمان گردد. او اخراج کارگر را به صورت عدم نیاز و همچنین کوتاهی وظیفه از اصول مدیریت میداند.
فهرست
عنوانصفحه1.مقدمه1کلیات 1.تعریف و تبین موضوع42.ضروت و اهمیت موضوع43.فوائد و اهداف تحقیق54.پیشینه موضوع55. سوال های تحقیق66.روش تحقیق67.ساختار تحقیق78.کلید واژه ها89.مشکلات وموانع11فصل اول : ازدواج 1.ازدواج132.انواع عقد ازدواج163.اهداف ازدواج164.معیارهای انتخاب همسر20فصل دوم :مهر 1.فلسفه مهر262.انواع مهر29عنوانصفحه3.نوع مهر314.مقدار مهر325.زمان و پرداخت مهر336.حق امتناع یا حبس347.سقوط حق امتناع358.عواقب زیاد قرار دادن مهر359.زن مالک مهر37فصل سوم : نفقه 1.تعریف نفقه402.آیا سرپرستی مردان بر زنان اهانت به بانوان نیست413.انواع نفقه434.چرا مسئولیت پرداخت نفقه بر عهده مرد است455.شرایط پرداخت نفقه486.حدود نفقه497.نحوه پرداخت نفقه ومالکیت نفقه538.آیا زوجه می تواند به صورت شرط ضمن عقد نفقه رااز عهده شوهر بر دارد549.نفقه در ایام طلاق5510.نفقه در زمان عده وفات5611.عوامل سقوط نفقه 56عنوانصفحهفصل چهارم:ارتباط متقابل 1.برخورد نیکو وشایسته592.خوش اخلاقی وخوش رفتاری623.اظهار محبت ودوستی654.صدا زدن675.سلام کردن686.خداحافظی کردن707.تنبیه وتوهین به همسر718.گذشت و اغماض729.عواقب تنبیه وتوهین7410.در چه مواقعی شوهر می تواند زن را تنبیه کند7511.لزوم صفا وصداقت7712.تعاون وهمکاری در امور خانواده7813.حق حضانت8414.شرایط حضانت یا سقوط حضانت8515.قدر دانی از زحمات8616.وقت گذاری برای همسر8717.هدیه وسوغات9018.رفت وآمد فامیلی9119.تحصیل وسواد آموزی 92عنوانصفحهفصل پنجم :روابط 1.نظافت و آراستگی962.بوی دهان و مسواک کردن993.حفظ عفت و پاکدامنی1004.غیرت ورزی و نگهداری از ناموس1025.معاشقه و زناشویی104فصل ششم : ارث 1.ارث در گذشته1152.چرا ارث زن کمتر از مرد است1173.موجبات ارث1194.موانع ارث1205.زن از چه چیزهایی ارث می برد123
مقدمه
حقوق از جمله مقوله هایی است که در همه اعصار مورد توجه انسان بوده است. در مورد آن سخن های بسیاری گفته شده و درباره موضوع آن کتاب های بسیاری نوشته شده است.
در ادیان آسمانی و دین اسلام به حقوق، توجه خاصی شده است مانند حق الناس، حق همسایه، حق همسر و … اسلام به حقوق زن توجه خاصی نشان داده است و تمام ننگ های دوران گذشته را از چهره زن پاک کرده است. البته اسلام برای تمام ابعاد زندگی انسان برنامه دارد. مخصوصا برای خانواده، خانواده اولین اجتماع کوچک از جامعه بزرگ است، اساس جامعه همین خانواده است. اگر حقوقی که اسلام برای خانواده بیان کرده از طرف افراد رعایت شود، اجتماع بزرگ نیز حقوق همه افراد را رعایت خواهد کرد.
در این تحقیق سعی شده است بخشی از حقوق زن به صورت مختصر بیان شود. امید است توانسته باشم حق مطلب را ادا کنم و شما با مطالعه این تحقیق تا حدودی با حقوق زن آشنا شوید. انشاء الله مورد قبول حضرت حق باشد.
من ا… توفیق
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است