احزاب سیاسی به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای جامعه مدنی و از ابزار و لوازم اصلی تحقق دموکراسی واقعی بوده که نقش مهمی درحفظ و توسعه این نظام سیاسی دارند . در ایران نیز یکی از مقولات مهمی که در یکصد سال اخیر ( بعد از مشروطیت و تشکیل پارلمان ) جزئی از رهیافت سیاسی برای مبارزات انتخاباتی و جلب مشارکت مردمی در جهت تحقق حاکمیت اراده مردم در اداره امور کشور قرارداشته است، موضوع احزاب و تشکل های مردمی بوده است .
1- در عصر پهلوی، سازمانها، گروهها و احزابی شکل گرفتند که جز معدودی از آنها گسیختگی ارتباط با لایههای درونی جامعه، ویژگی اساسی آنها محسوب می شد.در واقعیت با نگاهی به تشکیل و تداوم سازو کار جزیی در کشورهای صنعتی پیشرفته، در میابیم که وابستگی دولت مرکزی به طبقات و شرایط اقتصادی آنها، موجب می شود طبقات گوناگون اجتماعی، هر یک جایگاه خود را در ساختار قدرت دارا هستند و احزاب وظیفهی هدایت رفتارهای طبقاتی و ایجاد حلقهای ارتباطی میان دولت و اقشار و طبقات گوناگون را ایفا می کنند.در عصر پهلوی، گونهای از احزاب، اپوزوسیون حکومت بودند که مشی خود را براساس تغییر و تحول مناسبات قدرت از طریق مختلف شکل می دادند و در مقابل در پاره ای موارد نیز بنا به ملاحظات کلان سیاسی و بعضا از سوی نهاد های دولتی گونه ای خاص از احزاب به شکل فرمایشی تشکیل شده اند- همچون مردم- ملیون- ایران نوین و رستاخیز- که از بدو امر پارادوکسیکال به نظر میرسند چرا که از وجود پایگاه اجتماعی که خون رگهای حزب است بی بهره اند .
احزاب سیاسی در غرب در واقع حاصل و برآیند مبارزات صنفی-طبقاتی هستند که بعضاً پیشینه این مبارزات به چند سده می رسد . به عبارت دیگر ابتدا نهادها، گروهها ، انجمن ها و مجامع صنفی-طبقاتی ( در اشکال و حوزه های مختلف فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ) و نظایر آن برای طرح خواسته ها و تقاضاها وتامین منافع و علایق خود و در ادامه برای شرکت در مناسبات قدرت تشکیل گشتند و در این را ه فرآیند مبارزات متعددی را پشت سر گذاشتند و در نهایت احزاب سیاسی مختلف (هر کدام نماینده منافع خاص ) سر بر آوردند .
نکته حائز اهمیت و شایان توجه دیگر این است که در این جوامع ، این احزاب بودند که پس از مبارزات انتخابی وکسب اکثریت آرای مردم و به دست گرفتن قدرت ، دولت(Governement) را تشکیل می دادند و به عبارت دیگر در این کشور ها احزاب در قدرت شریک هستند.این بدین معنی نیست که در جوامع شرقی حزب(Party) هیچ نقشی در زمام داری جامعه نداشته است بلکه این نقش منسجم پایدار و هدفمند – حد اقل در قیاس با دول اروپا – نبوده است.
در اینجا نمیخواهیم احزاب ساخته ی دولت در جوامع شرقی را نفی کنیم یا اینکه بر آن باشیم که در طول تاریخ جهانی احزاب سیاسی ،هیچ حزبی به دست دولت یا پس از تشکیل دولت توسط آن ایجاد نشده است بلکه منظور آنست که این امر در جوامع اروپایی به عنوان یک قاعده مرسوم نیست .
یکی از عمده ترین تحلیل های صورت گرفته بر ان است که احزاب سیاسی که پس از مشروطیت و در عصر پهلوی در ایران سر برآوردند روند تکامل خود را طی نکردند ، یعنی کمتر حاصل مبارزات صنفی – سیاسی تاریخی خاص بودند بلکه یا در پی وقوع تحولات اجتماعی سریع ، انقلابها و کودتا و تغییر دولتها و پیدایش دوران فترت سیاسی سربر آوردند ، یا به واسطه ی برخی سیاستهای خاص دیکته شده از سوی نظام سیاسی وقت در این میان وجه غالب در این میان عمدتا ً با احزاب دولتی یا احزاب تاسیس شده پس از به قدرت رسیدن یک دولت تازه بود .این احزاب در پی روی کار آمدن دولتی جدید و عمدتا ً تحت تاثیر شخصیت رئیس دولت یا از سوی مقامات یا دست اندر کاران آن دولت یا جریانات و گروههایی که در به قدرت رسیدن دولت مذکور نقش داشتند ایجاد می شدند.
در اینجا می توان حزب دمکرات قوام، احزاب مردم، ملیون، ایران نوین و بعد ها حزب رستاخیز را برشمرد. عمر این احزاب نیز همانگونه که در تاریخ نیم قرن اخیر دیده می شود بسیار کوتاه است و معمولاً با ظهور دولت جدید ظاهر می شوند و با سقوط یا خاتمه دوره ی قانونی آن ، عمر آنان نیز خاتمه می یابد وضرورت وجودی خود را از دست می دادند.
مقدمه :
مفاهیم بنیادی مشارکت سیاسی، احزاب و انتخابات در علم سیاست ارتباطی منطقی با یکدیگر دارند، به گونهای که بدون یکدیگر به تنهایی بیمعنی به نظر میرسند. مشارکت سیاسی بدون وجود احزاب و نهادهای مدنی ناقص و عملاً بیتأثیر است. در حالی که با حضور احزاب، مشارکت نهادینه و قانونمند میگردد و این از طریق انتخابات با حق رأی عمومی مردم میسّر است. در این زمینه اگرچه در ایران سابقه وجود و حضور احزاب سیاسی را در گذشته تجربه کردهایم و دورههای مختلف زندگی حزبی در ایران شکل گرفته است، اما واضح است که تا حال فاقد آن نهادینگی بوده است که مقولات سه گانه مطرح شده در کشورهای توسعه یافته نهادینه شدهاند.
بعد از پذیرش قطعنامه 598 و خاتمه جنگ هشت ساله عراق با ایران وفعالشدن نیروهای سیاسی در عرصه سیاسی و اجتماعی، جناحبندی درون نظام سیاسی نیز وضوح بیشتری پیدا کرد و آشکار گردید. و در چهارچوب آن احزاب و گروههایی به فعالیت سیاسی با هدف کسب قدرت پرداختند. در حالی که در خارج از این چهارچوب نیز برخی از گروهها و سازمانها که از قبل وجود و حضور داشتند، به فعالیت خود ادامه دادند و به نقد وضع موجود مشغول شدهاند.
اوج فعالیتهای حزبی، یعنی انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 76 و 1380 و انتخابات مجلس ششم در بهمنماه 1378 در کنار اولین دور انتخابات شوراهای شهر و روستا؛ کانون توجه را به نقش احزاب در افزایش مشارکت سیاسی مردم، معطوف داشت. اکنون نیز با توجه به تجارب کنونی و برخی دیدگاههای تحلیلی مربوط به حافظه تاریخی ایران به نظر میرسد که هنوز در زمینه فعالیت احزاب و نقش آنها در جامعه و دولت ایران ابهاماتی وجود دارد. در این مقاله در صدد تحلیل این ابهامات و مشکلات بوده و سعی دارد تا به بررسی نقش احزاب در توسعه سیاسی ایران و تاثیر گذاری بر عوامل قدرت در ایران بپردازد.
قبل از وارد شدن به مبحث اصلی و برای آشنایی با نکات مطرح شده تاریخچه مختصری از روند شکل گیری احزاب و گروه های سیاسی در ایران ارائه گردیده و ضمن معرفی تعدادی از آنان زمینه ورود به تعریف مساله را مهیا خواهیم نمود .
تاریخچه احزاب سیاسی در ایران :
پس از پیروزی جنبش مشروطه نخستین احزاب و گروههای سیاسی علنی رسما وارد صحنه ی سیاسی کشور شدند و به فعالیت پرداختند این تحرکات حزبی تا زمان به قدرت رسیدن رضا خان ادامه پیدا کرد در دوران رضا خان فعالیتهای حزبی با سرکوبی روبرو شد و یک دوره رکود فعالیت های حزبی را شاهد هستیم.اما پس از سقوط رضا خان در شهریور 1320و جانشینی محمد رضا شاه کشور به سمت یک فضای باز سیاسی به پیش رفت . در این فضا که دیگر سرکوبی رضا خانی نبود زمینه ی مساعدی برای رشد احزاب و گرو هها ی سیاسی فراهم شد البته در دوران محمد رضا فعالیت جریانات سیاسی و احزاب وابسته به آن همراه با شدت و ضعف بوده است در سال 1327در پی ترور ناموفق شاه موجی از دستگیریها و سرکوب احزاب آغاز شد اما فضای باز و آزادیهای سیاسی به کلی از بین نرفت . اوج فعالیت احزاب در دوران محمد رضا شاه را باید سالهای 1330 تا 1332 در زمان نخست وزیری مصدق جستجو کرد . که اقتدار شاه در این دوسال به شدت ضعیف شده بود و جریانهای لیبرالی ،مذهبی ،چپ در این دوران نقش پررنگی را ایفا نمودند .اما با کودتای 28 مرداد 1332مجددا سیاست حذف جریانات و احزاب وابسته ی به آنها دنبال شد.واین وضعیت تا سال 1339 دنبال شد که دوران تثبیت اقتدار محمد رضا شاه بود.اما به دنبال روی کار آمدن جان .اف.کندی که دموکرات بود و نخست وزیری علی امینی در سالهای 1339تا 1342مجددا یک فضای سیاسی باز موقت ایجاد می شود و شاهد تحرک جریانات و احزاب سیاسی در این دوران هستیم. اما این تحرک با سرکوب قیام 15 خرداد 1342پایان می پذبرد و دیکتاتوری محمد رضا شاه تقویت می گردد به دنبال این سرکوبی گروهها وجریانات سیاسی فعالیتشان را زیرزمینی می کنند و زمینه برای شکل گیری گروههای مسلح و سازمانهای چریکی فراهم می شود . البته در این دوران شاهد شکل گیری احزاب نمایشی و صوری وابسته ی به سلطنت می باشیم . سر انجام وقایع سال 1356 و انقلاب 1357 موجب فروپاشی نظام شاهنشاهی و شکل گیری فصل جدیدی از احزاب در ایران می شود.
پس از انقلاب نیز شاهد شکل گیری احزاب جدیدی هستیم دوران بعد از انقلاب چهار مقطع از هم متمایز است :1-از 1357 تا1360 2- از خرداد 1360 تا 1376 3-از سال 76 تا 1384 4- از سال 1384 تاکنون.
1-1357 تا 1360 :در این سالها سه جریان از هم قابل تفکیک است :
جریان چپ:که نماد آن در حزب توده بود:با پیروزی انقلاب اسلامی سران حزب، اعضای کمیته ی مرکزی و اجرایی وارد ایران شدند و برای آنکه چهره ای انقلابی از خود نشان دهند ضمن مخالفت با دولت موقت، به حمایت از خط امام(ره) و اشغال لانه جاسوسی پرداختند.اما این تظاهری بیش نبود .نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ارتباطات جاسوسی حزب با سازمان جاسوسی شوروی و اسرار توسعه ی شبکه مخفی نظامی آن را کشف کردند و دادستانی کل انقلاب رسما انحلال حزب توده را اعلام می کند.چریکهای فدایی خلق نیز که از سال 1350 اعلام موجودیت کرده بود؛ از سر عناد با انقلاب بر آمد و بسیاری ار آنها اعدام شدند یا با دادن تعهد نسبت به وفاداری به انقلاب از زندان آزاد شدند .ولی این گروه عملیاتهای خرابکاری و مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را در پیش گرفتند.
از جمله احزاب چپ دیگر این دوران عبارت بودند ازحزب دموکرات کردستان ،حزب کومله ، حزب خلق مسلمان .
جریان لیبرال و ملی گرا: جبهه ی ملی چهارم که اندکی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی درسایه دولت آشتی ملی( شریف امامی) به رهبری کریم ارسنجانی به تاریخ 8 شهریور56 اعلام موجودیت کرد. اما پس از آغاز به کار بختیار در پست نخست وزیری کار را پایان یافته تلقی کرد که با مخالفت حضرت امام روبرو شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی جبهه ی ملی در حالیکه چند تن از اعضای آن به همراه «نهضت آزادی» وارد کابینه شده بودند بنای مخالفت با مشی امام (ره)را در پیش گرفتند که اوج آن در لایحه قصاص بروز کرد از آنجا که مخالفت با این لایحه به معنای مخالفت با آیات و روایات صریح اسلامی تلقی شد؛حضرت امام با صدور اطلاعیه ای ارتداد این گروه را اعلام کردند پس از این تاریخ رهبران جبهه ی ملی به خارج از کشور رفتند و به فعالیت علیه نظام پرداختند.
جریان مذهبی : که نمود آن را می توانیم در هیئت های موتلفه اسلامی ،سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ،جامعه روحانیت مبارز و حزب جمهوری اسلامی ببینیم که اینها از امام و مواضع امام حمایت می کردند.
2-از سال 60 تا 1376 :در این دوران جریانات چپ و لیبرال از صحنه خارج می شوند و نیروهای مذهبی در این دوران فعالند اما علیرغم وجود اشتراک زیادی که در نیروهاو گروهای جریان مذهبی وجود داشت اختلاف بر سر نحوه اداره کشور موجب انشعاب در آنها شد از جمله انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، انحلال حزب جمهوری اسلامی، انشعاب جامعه ی روحانیت مبارز و به وجود آمدن مجمع روحانیون مبارز. در این دوران حزب کارگزاران و مجمع روحانیون مبارز به وجود می آید در این دوران نیرهای مذهبی به طیف سنتی و مدرن و میانه رو تقسیم بندی می شوند و نمود آن به وجود آمدن سازمانها و گروههایی در حول این طیفها است.
3- خرداد 76 تا 1384 : در این دوره که همزمان با آغاز ریاست جمهوری سید محمد خاتمی می باشد احزاب گسترش پیدا می کنند و شعار دولت، توسعه ی سیاسی و جامعه مدنی و مردم سالاری بود که به دنبال آن شاهد شکل گیری گروههاو احزاب زیادی می باشیم و گروهها و احزاب سیاسی قبلی هم در این دوران مشارکت فعالی دارند. از جمله احزاب این دوره عبارتند از حزب مشارکت ایران اسلامی ، حزب همبستگی ایران اسلامی ، مجمع روحانیون مبارز تهران ،سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ،حزب کارگزاران سازندگی ایران ، دفتر تحکیم وحدت ، انجمن اسلامی معلمان، خانه کارگر ، مجمع نیروهای خط امام ، جمعت زنان جمهوری اسلامی ایران ،مجمع اسلامی بانوان ، انجمن اسلامی جامعه ی پزشکی ایران ، حزب اسلامی کار ، مجمع نمایندگان ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی و مجمع نیروهای خط امام.
4- 1384 تا کنون : به دنبال برخی افراط گیریهای احزاب در دوران خاتمی ما شاهد ناکامی این احزاب در انتخابات شورای شهر سوم و ریاست جمهوری نهم هستیم که در آن نیروهای جدیدی پا به عرصه ی سیاسی کشور می گذارند بیشتر افراد این جریان که ازعملکرد دوران هاشمی رفسنجانی و دوران خاتمی انتقاد داشتند شکل می گیرند.
از سال 1384 تاکنون هم که دولت دکتر محمود احمدی نژاد قدرت را در دست دارد ما شاهد هستیم که شعار استقلال در بین متجددین همچنان کم رنگ است ولی در متعادلین که قدرت را در دست دارند شعار استقلال کشور پررنگ شده و به ویژه در خصوص موضوع هسته ای مواضع صریح و اشکار این طیف را شاهد هستیم . در خصوص شعار آزادی همچنان در میان متجددین پررنگ است و برایشان اهمیت دارد . ولی در میان متعادلین کم رنگ تر جلوه می کند . در خصوص شعار عدالت که همچنان در میان متجددین کم رنگ است ولی در میان متعادلین اهمیت زیادی دارد به ویژه که شعار دولت اقای احمدی نژاد عدالت بوده است. در خصوص معنویت نیز باید گفت که در میان متجددین کم رنگ تر می باشد ولی در میان طیف متعادلین شعار جامعه ی اسلامی و معنویت از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
هدف ارائه مطالب :
در این چکیده سعی گردید ه بررسی شود نقش احزاب و گروه های سیاسی تا چه حد در تعیین و جابجایی عوامل با نفوذ تاثیر گذار بوده و آیا همانطور که در بالا اشاره شد آیا این گروهها در ایران وظایف خود را بخوبی انجام می دهند یا اینکه خود آنها آلت دست کانون ها و عوامل قدرتمند نظام دولتی ایران هستند و همچنین علل و موانع این گروه ها در راه کسب اهداف و خواسته هایشان چیست ؟لذا ذیلا ضمن تعریف مساله به واکاوی نقش احزاب درشرائط حال حاضر ایران می پردازیم .
تعریف مساله :
چرا احزاب و گروه های حامی مردم سالار در ایران تا کنون نتوانسته اند نقش تاثیر گذاری در روند سیاست گذاری ایفا نمایند ؟
چرا احزاب بجای اینکه متاثر از نخبگان پرورش یافته از درون خود باشند تحت تاثیر نخبگان حکومتی بوده وحول محور آنان تشکیل یافته اند ؟
چرا احزاب قبل از برگزاری انتخابات داعیه دار تغییر اوضاع بوده وپس از مشخص شدن نتایج انتخابات متاثر از اوضاع پیش آمده می باشند ؟
چرا احزاب سیاسی ایران پس از پیروزی ظاهریشان در انتخابات گرفتار تنش و اختلافات داخلی شده و از رسالت واقعی خویش غافل می شوند و چرا چند ماه مانده به انتخابات دوباره نگاه به توده مردم را سرلوحه کار خویش می نمایند ؟
این سؤالات و سؤالات دیگری که در بطن موارد بالا ذکر شد در خصوص مساله اصلی این تحقیق یعنی ” ناکارآمدی احزاب در نفوذ مؤثر بر عوامل قدرت در نظام دولتی ایران ” مورد بررسی قرار گرفته که امیدواریم تا حدودی به آنها پاسخ داده شود.
پیامد های وجود مساله :
در خصوص پیامدهای وجود مساله موارد ذیل را بطور خلاصه برشمرد . البته باید اذعان نمود این موارد شامل همه پیامدهای وجود مساله نیست و فقط تعدادی از آن برشمرده شده است :
حادثه 18 تیر سال 87 در خوابگاه کوی دانشگاه تهران و عدم توانایی احزاب اصلاح طلب در کنترل جریان و نتیجه گیری مؤثر از آنحادثه ترور سعید حجاریان و عدم نتیجه گیری در خصوص محاکمه ضارب و عوامل حادثهماجرای آفا زاده ها و عدم نتیجه از افشاگریهای جسته و گریخته و لوث شدن ماجرادرگیریهای سیاسی بی مورد و بی اثر در شورای شهر تهران با وجود تبلیغات فراوان جهت احیای این امر مهم قانون اساسیشانتاژهای سیاسی و استعفاهای دسته جمعی نمایندگان مجلس ششم در پایان دوره نمایندگیمسکوت ماندن اصلاح قانون مطبوعات بعلت موضع گیریهای تعصبی و نابجای احزاب اصلاح طلب و عدم تحقق شعارهای انتخاباتی آنانافزایش نارضایتی مردم بخاطر حل نشدن مشکلات جامعه و عدم تحقق شعارهای انتخاباتی و نمایش کاهش اعتماد به احزاب از طریق شرکت کمتر در انتخابات مجلس هفتمحل نشدن معضلات بزرگ کشور و ناهماهنگی امورات کشوری و در نتیجه عدم اجرا و یا اجرای ناکارآمد طرحهای بزرگ ملی و کشوری مانند طرح ملی نیشکر و یا مساله ترافیک تهرانتعطیلی گسترده روزنامه های وابسته به احزاب اصلاح طلب و عدم تحقق اجرای رسالت رسانه ای آنها
مواردی که ذکر شد بیشتر در دوره 8 ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی اتفاق افتاده است ولی این دلیلی بر عملکرد ضعیف احزاب صرفا در همین دوره نمی باشد بلکه این امر نتیجه ایست که در بستر طولانی پس از انقلاب رخ داده است که در دوره مذکور به شکل بارز متجلی گردیده است . آنچه مهم است اینست که با توجه به اینکه انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران با تقریبا 2 سال فاصله از یکدیگر صورت میپذیرد در صورت عدم هماهنگی و کشمکش های بیهوده به جهت تامین منافع گروهی طرحهای اجرائی و عمرانی کشور نیمه کاره مانده ومنابع بسیار زیادی در راه مبارزات بیهوده وبی ثمر تلف خواهد شد که با ملاحظه این امر که بیشتر این هزینه بوسیله مالیات وسایر عوارض از جیب مردم خرج شود لذا نارضایتی مردم و خرابی کشور را روز به روز در پی خواهد داشت . همان امری که ما در بیشتر کشورهای جهان سوم شاهد هستیم و در نهایت ممکن است اوضاع مانند قبل از انقلاب به سوی احزاب فرمایشی و صوری سوق پیدا کند .