موضوع فارسی: استفاده از شبکه های اجتماعی آنلاین نظیر فیس بوک برای نمایش در اختلال افسردگی حاد در میان دانشجویان
موضوع انگلیسی: Using online social media, Facebook, in screening for major depressive disorder among college students
تعداد صفحه: 7
فرمت فایل: PDF
سال انتشار: 2013
زبان مقاله: انگلیسی
چکیده: این مطالعه بررسی امکان استفاده از اینترنت رسانه های شبکه های اجتماعی در یک برنامه آنلاین برای دانشجویان به اختلال افسردگی اساسی (MDD) غربالگری و روانی هدف قرار دادن. یک آگهی تبلیغاتی فیس بوک دانش آموزان در پنج کالج در ایالات متحده را هدف قرار برای تکمیل یک بررسی پژوهش های بهداشت روان که برای MDD با استفاده از بیمار پرسشنامه سلامت 9 (PHQ-9) به نمایش درمیآید. دانش آموزانی که برای MDD مثبت نمایش یک نظرسنجی پیگیری eightweek ارائه شده است. از 259 دانش آموزانی که راضی به شرکت در مطالعه، 26.7٪ برای MDD مثبت نمایش، در حالی که تنها 14.2٪ تحت درمان قرار گرفتند. استفاده از فیس بوک برای تبلیغ برای غربالگری آنلاین برای MDD مورد نیاز زمان راه اندازی بسیار کمی، و به طور متوسط هزینه 11.45 $ در هر موضوع استخدام بود. آن امکان پذیر است به استفاده از رسانه شبکه های اجتماعی آنلاین، تجاری در دسترس مانند فیس بوک برای غربالگری آنلاین برای MDD در میان دانشجویان. با این حال، انجام آنلاین غربالگری و درمان ارائه منابع به تنهایی نرخ درمان در این جمعیت افزایش نمی دهد.
این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 165 صفحه می باشد .
عنوان :
هنجار یابی پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس بر روی کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی
مقدمه :
بدون شک نیروی انسانی از مهم ترین سرمایههای جوامع است. سرمایه ای که امکان بهربرداری از منابع انرژی را فراهم میسازد و وجود کار آمدش رفاه و امنیت جامعه را تامین میکند. اهمیت نیروی انسانی تا جایی است که منابع مادی همواره یک پله پایین تر از آن قرار میگیرد این مساله باعث توجه بیش از بیش جوامع بشری به نیروی انسانی گردیده و برنامه ریزیهای گسترده ای در جهت حفظ و تربیت آن انجام گرفته تا میزان بهره وری از این سرمایه ی ناشناخته را ( البته در برخی کشورها ) افزایش یابد.
حفظ و تربیت نیروی انسانی علاوه بر این که از جهت جسمانی مورد توجه است از نظر روانی بسیار مهم است. چرا که هر گونه دگرگونی روحی، جسم را تحت تأثیر قرار داده و فرد را ناکارآمد میکند.
اگر چه ضرب المثل « عقل سالم در بدن سالم است » در بین مردم باب شده اما باید این ضرب المثل بدین گونه اصلاح گردد که : عقل سالم در بدن سالم و بدن سالم در سایه ی روح سالم است. بدیهی است روح و روان ناسالم جسم را پژمرده و تنبل ساخته و قدرت کار و فعالیت را از او میگیرد. کوتاه سخن این که تلاشهای جوامع در جهت سلامت جامعه به خصوص در سالهای اخیر نشان میدهد که سلامت روحی و روانی افراد از اهمیت بیشتری نسبت به سلامت جسمانی برخوردار است. وجود این گونه تحلیل و نظریهها درباره ی نیروی انسانی باعث شده که جوامع کوچک و بزرگ از خانواده تا مدرسه و از سطح ملی تا سطح جهانی همه و همه توجه بیشتری به سلامت افراد نمایند و فرد را ابتدا از نظر روانی به خوبی بشناسند آن گاه با تدابیر مؤثر موانع رشد روحی او را مرتفع سازند تا در سایه روح سالم،جسم سالم پرورش یابد و افراد سالم سلامت جامعه را تامین و تضمین کنند. گستره ی بیماریهای روحی و روانی که مانع رشد طبیعی و شکوفایی استعدادهای افراد میگردد، بسیار وسیع است اما در این میان افسردگی یکی از شایع ترین بیماریهای سده ی اخیر است. درباره ی افسردگی که در تمام دورههای رشد ممکن است بروز دهد تحقیقات و مطالعات زیادی صورت گرفته و نتایج نشان میدهد که افسردگی در دوران نوجوانی که موم شخصیت فرد شکل مگیرد مهم و قابل تامل است و اگر بدان توجه نگردد باعث بروز ناهنجاریهای شخصیتی و شکوفا نشدن استعدادها میگردد.
بیان مسئله :
سلامت به معنی : « بی گزند شدن، بی عیب شدن، رهایی یافتن، نجات یافتن، امنیت، عافیت، تندرستی، خلاص از بیماری، آرامش صلح، سالم، تندرست بودن میباشد » (معین، 1375 ، ج5، ص 778 ).
مفهوم سلامت روانی به معنای خود آگاهی حل تعارضات و کشمکشهای درونی و شامل خود شکوفایی یعنی بالفعل ساختن تواناییهای روان شناختی ذاتی و درونی فرد است.
سلامت شامل سلامت جسمی و روانی میباشد در سلامت روانی بنا به عقید آلفرد آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان با جرات عمل کردن را برای رسیدن به اهدافش دارد چنین فردی روابط سازنده ای با دیگران دارد. به اعتقاد او فرد سالم مطمئن و خوش بین است. عملکرد او مبتنی بر نیرنگ نیست فرد سالم ضمن پذیرش مشکلاتش در حد توان به رفع آنها اقدام میکند خلاصه اینکه سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی، روابط خانوادگی مطلوب، کنترل عواطف و احساسات و پذیرش اشتباه و کوشش برای حل آنها.
به نظر کارل راجرز نیز شخص سالم انسانی است بسیار کارآمد که از تمام تواناییهایش بهر میگیرد و به طور خلاصه انسان بر خوردار از سلامت روان شناختی دارای این خصوصیات است.
1 ـ آمادگی کسب تجربه 2ـ زندگی هستی دار 3 ـ اعتماد به ارگانیزم خود 4 ـ احساس آزادی 5 ـ خلاقیت و آفرینشگری انسان غیر سالم فردیست که مبتلا به اختلال روانشناختی باشد و ویژگیهای فوق را نداشته باشد ( ارجمند، 1382 ).
برای بیشتر مردم مفاهیم اختلال روانی خیلی گنگ بوده و تصورات آنها در این خصوص تحریف شده و رنگی از ترس و پیشداوری به خود گرفته است.
اختلال روانی یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال کارکرد ناشی از یک آشفتگی زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیک یا شیمیائی است. ارزیابی آن بر حسب انحراف از یک مفهوم هنجاری صورت میگیرد (کاپلان، سادوک، 1380 ).
طبقه بندی اختلالات روانی بر اساس DSM IV IR به شرح زیر میباشد : 1_ اختلالاتی که نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی، یا نوجوانی آشکار میشود
2 ـ دلیریوم، دمانس، اختلالات شیدائی و سایر اختلالات شناختی
3 ـ اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی
4 ـ اختلالات وابسته به مواد
5 ـ اسکیزوفرنی و سایر اختلالات پسیکوتیک
6 ـ اختلالات اضطرابی
7 ـ اختلالات شبه جسمی
8 ـ اختلالات ساختگی
9 ـ اختلالات تجزیه ای
10 ـ اختلالات جنسی
11 ـ اختلالات خوردن
12 ـ اختلالات کنترل تکانه
13 ـ اختلالات انطباق
14 ـ اختلالات شخصیت
15 ـ اختلالات خلقی : این اختلال در تمام سنین کودکی و نوجوانی روی میدهد و دو نوع اختلال را شامل میشود.
الف ) اختلالات دو قطبی : مشخص با نوسان شدید خلق بین افسردگی و نشئه و بهبودهای موقت و عود.
ب ) اختلالات افسردگی : اختلال افسردگی اساسی، خلق شدیداً افسرده، کندی روانی ـ حرکتی، نگرانی، احساس ناراحتی، منگی وحیرت، بی تابی، احساس گناه، افکارخود کشی ومعمولا عود کننده.
اختلال افسرده خوئی : شکل حقیقت تر افسردگی معمولا ناشی از فقدان یا رویدادی مشخص (نوروز افسردگی هم نامیده میشود ).
افسردگی با الگوی فصلی ( اختلال عاطفی فصلی SAD هم نامیده میشود ) بیشتر در ماههای زمستان مشاهده میشود (سادوک،0 138 ).
یکی از اختلالات مهمی که در طبقه بندی اختلالات روانی میگنجد اختلالات افسردگی میباشد. مفهوم افسردگی کودکان و نوجوانان موضوع قابل بحث و در خور توجهی است. در پانزده سال اخیر امکان بروز عارضه افسردگی در کودکان به همان شکل افسردگی در بزرگسالان وجود دارد، وعلائم ونشانه1یی شبیه به بزرگسالان در آنها دیده میشود (هارینگتون، 1380 ).
علائم و نشانههای افسردگی در نوجوانی از دیدگاه بک عبارتند از :
1 ـ عوامل شناختی ای که باعث میشوند نوجوان، آینده را به صورت منفی ببیند
2 ـ عوامل عاطفی و هیجانی چون خشم و نبود تجربیات خوشایند و لذت بخش
3 ـ عوامل انگیزشی که شامل دوری گزیدن از جامعه و تمایل به خودکشی میگردد
4 _ عوامل رفتاری و فیزیولوژیکی که بی فعالیتی، نوسان در اشتها، آشفتگی در خواب و اظهار خستگی مفرط را شامل میشود(افروز، 1380 ).
از عوامل مؤثر در افسردگی نوجوانان میتوان از رفتارهای بزه کارانه در سطح خانواده و جامعه مانند پرخاشگری، فرار از منزل، مشکلات مدرسه ای مانند عدم پیشرفت تحصیلی، و همچنین مشکلات مربوط به برقراری رابطه با گروه همسن و سال ( مثل طرد شدن توسط آنها ) را نام برد (افروز، 1380 ).
دادههایی در مورد هنجارهای سن و جنس موجود است، تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خردسال نسبت به کودکان بزرگ تر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینکتون، 1380 ).
از آنجایی که افسردگی در میان کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر بسیار شایع شده است. و مشکلاتی از قبیل، تحصیلی، شخصیتی و اجتماعی در بین آنها بسیار دیده میشود. در نتیجه نیاز به تشخیص و درمان سریعتر آنها لازم میباشد. به این منظور برای تشخیص افسردگی از ابزارها و روشهای متفاوتی از جمله، مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمونها استفاده میکنند. که معروفترین وسیله اندازه گیری در بین این ابزارها همین آزمونها میباشد ( سیف، 1371 ).
آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود و اندازه گیری عینی تواناییهای افراد را فراهم میآورد. آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود، منظور از علمی تهیه شدن یک آزمون این است که آزمون باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر ویژگیهایی را برای خود داشته باشد. یک آزمون نیز در درجه اول باید دقت اندازگیری داشته باشد و در درجه دوم چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازگیری آن تهیه شده است. دو ویژگی فوق را اصطلاحاً اعتبار و روایی مینامند. علاوه بر دو ویژگی بالا، یک آزمون خوب ویژگی دیگری نیز دارد که به آن حساسیت یا قدرت طبقه بندی میگویند. منظور این است که یک آزمون باید بتواند آزمودنیها را طبقه بندی کند بدین معنا که بتواند تفاوتهای فردی آنها را به خوبی نشان دهد ( گنجی، 1371 ).
در آموزش و پرورش و روانشناسی، آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار میگیرند :
برای اندازه گیری تواناییهای شناختی و تواناییهای حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی. بنابراین، آزمونهای مختلف را میتوان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد.
از آزمونها به عنوان یک روش نظامدار ( سیستماتیک ) برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار فرد استفاده میشود، برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، 1371).
برای تشخیص افسردگی در کودکان از روشهای متنوعی از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمون استفاده میشود. که از پرسشنامهها و آزمونهای مهمی که در این زمینه ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان از پرسشنامه افسردگی کودکان «ماریا کواس » ( CDI )، پرسشنامه بک ( BDI )، مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D )، مقیاس درجه بندی افسردگی ) DSRS (، مقیاس افسردگی کودکان ) ( CDSنام برد (هارینگتون، 1380 ).
بدون شک ما در جامعه ای زندگی میکنیم که فشارهای روانی بر تمام زندگی ما اثر گذاشته و اجتناب از آنها امکان ناپذیر است. و این فشارهای روانی در سنین پایین مشکلات عدیده ای از جمله تحصیلی، شخصیتی، و اجتماعی بوجود میآورد نیاز به تشخیص این بیماری درسنین کودکی و نوجوانی بیشتر احساس میشود. برای اینکه بتوانیم افرادی را که دچار افسردگی شده از افراد سالم جدا کنیم نیاز به یک معیار اندازگیری دقیق داریم و لذا به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازگیری ناگزیریم که از ابزارهای دیگران برای جدا کردن افراد سالم از غیر سالم استفاده کنیم. ابزار ساخته شده توسط دیگران چون تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود آنها قرار دارد، نمی توان آن را در فرهنگهای مختلف بکار برد، مگر که با آن فرهنگ انطباق دهیم و آنها را بر اساس فرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کرد. از این رودر این پژوهش به دنبال آن هستیم که مشخص سازیم که آیا پرسشنامه افسردگی کودکان (ماریا کواس ) از اعتبار و روایی لازم برخوردار است و آیا نتایجی که از آن بدست
می آید دارای دقت و ثبات لازم برای جامعه مورد پژوهش میباشد.
اهمیت پژوهش :
امروزه نیاز به احساس امنیت و آرامش روان از اساس ترین نیازهای فطری انسان است. احساس امنیت و بهره مندی از آرامش روان، ضروری ترین بستر پدید آیی خلاقیتها، شکوفایی استعدادها، تعالی وجود و توسعه و تحول پایدار در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی است. ما در جامعه زندگی میکنیم که از تنش و فشار روانی بدور نیستیم، در نتیجه روز به روز به تعداد افرادی که دچار بیماریهای روانی بخصوص افسردگی میشوند افزوده میشود همین افزایش نرخ افسردگی دربین کودکان و نوجوانان توجه مسولان را به خود جلب کرده است. اما اولین جایگاه رشد شخصیت و تربیت نوجوانان، محیط خانواده میباشد. در خانواده است که او راه و رسم زندگی را میآموزد. چگونگی برخورد والدین با رویدادها و حوادث مختلف زندگی، در تربیت و بهداشت روانی فرزندانشان نقش بسزایی دارد. اما به دلیل ناآگاهی والدین در مورد بیماری روانی فرزندشان نیاز به این است که به والدین اطلاعاتی در مورد بیماری افسردگی داده شود و آنها را از علائم و نشانههای این بیماری آگاه کرده، توجیه و راهنمایی خانوادههای جوانان افسرده تنها درباره نشانههای افسردگی، اغلب راهگشا و مفید واقع میشود و همچنین والدین جوانانی که احتمال خود کشی در آنها هست نیازمند توصیههایی درباره شیوههای کاهش خطر هستند. از آنجایی که این بیماری روانی روز به روز در حال افزایش میباشد و به دلیل عوارض نامطلوبی که بر رشد شخصیتی و اجتماعی و همچنین تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد نیاز به بررسی بیشتری دارد جوانان افسرده معمولا افکار خودکشی دارند و برخی از آنها اقدام به خودکشی میکنند. برای مثال رییان و همکاران ( 1987 ) دریافتند که حدود0 6 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید فکر خودکشی در سر دارند. به نظر میرسد در کودکان که گرایش به خودکشی داشته اند خطر افسردگی بیشتر بوده است. پنفر و همکاران ( 1991 ) دریافتند که جوانانی که اقدام به خودکشی کرده اند در دوره پیگیری 6 _ 7 سال بعد احتمالا ده بار بیشتر از جوانانی که چنین اقدامی نکرده بودند دارای اختلال خلق و خو بودند (هارینگتون، 1380 ).
افسردگی در کودکان و نوجوانان مورد توجه روز افزون مسؤولان بهداشت روانی در مدارس قرار گرفته است. به خصوص که ممکن است که کودکان « گوشه گیر و کم تحرک و ساکت » کمتر مورد توجه قرار گیرند، و احتمال ارجاع آنها برای آموزش ویژه نسبت به کودکانی که مشکلاتشان را برون فکنی میکنند کمتر باشد و معلمان، همانند والدین از افسردگی نوجوانان بی اطلاع اند و نیاز به آگاهی بیشتری در مورد این بیماری دارند (هارینگتون، 1380 ).
یکی ازدلایل دیگری که انجام این پژوهش را ضروری میکند، عدم وجود یک معیار مناسب برای آزمونهای افسردگی کودکان ونوجوانان است، تا بتوان بوسیله این آزمونها کودکان افسرده را ازکودکان غیر افسرده و سالم جدا کرد. از آنجایی که تأثیرات مخربی، این بیماری بر روح و روان کودکان میگذارد نیاز به شناسایی زودرس آن احساس میشود. که این کار را تنها از طریق ابزارهای عینی و دقیق میشود، انجام داد و یا استفاده از آزمونها است که میشود کودکان افسرده را تشخیص داد و به درمان آنها پرداخت. از دیگر سوی با عنایت به عدم آگاهی مردم از شیوههای برخورد با بیماران روانی اجراء بکارگیری شیوههای نادرست برخورد با بیماران روانی، اجرای پژوهش حاضر ضرورت دارد، زیرا میتوان میزان وقوع اختلالات را در هر تیپ مشخص، و زمینه ارتباطی آموزش و پیشگیری از اختلالات را فراهم سازد. از دیگر عوامل ضرورت این پژوهش این است که افراد به بهداشت جسمی خود نسبت به بهداشت روانی جدی تر هستند، زیرا مراجعه به پزشک را برای مسائل روانی خود مایه شرمندگی تلقی نموده و در صورتی که وضع خود را شناختن در پی چاره برآمدن راهی اساسی برای کسب سلامت است و در نهایت درک بهتری از ماهیت انسان راهی را برای حل مشکلات ذکر شده در پیش قرار دهد. از آنجایی که در دوران نوجوانی، نوجوان رشد شخصیتی و جسمی خود را حس میکند و همچنین بخاطر بحرانی بودن این دوران، نوجوان به محیطی سالم و عاری از هر گونه ناامنی دارد. و هرگونه اختلال در این دوران باعث از بین رفتن استعدادها و تأثیر نامطلوب بر جسم و روان نوجوان میگذارد و تأثیرات بسیار مخربی دیگری بر روحیه آنها میگذارد.از دیگر سو به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازه گیری ناگزیریم از ابزارهای ساخته شده توسط دیگران استفاده کنیم از آنجا که این آزمونها در فرهنگ خود آنها هنجاریابی شده وقابل استفاده در جوامع دیگر نیست لذا نیاز به انطباق باجوامع خودمان را دارد.و باید آنها را براساس نرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کنیم. انجام این پژوهش را مهم میدانم.به طور کلی،هدف اصلی پژوهش حاضر،تعیین روایی و پایایی آزمون ماریا کواس توسط پژوهشگر ومشخص کردن میزان شیوع اختلالات افسردگی در نوجوانان شهرستان تربت حیدریه خواهد بود.از اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل مؤثربر افسردگی نوجوانان وارتباط متغیرهایی همچون سن، جنس، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلات پدران، وضعیت اشتغال متفاوت پدران ومادران، شهر و روستا،جایگاههای متفاوت فرزندان، با افسردگی میباشد.
امید است نتایج پژوهش حاضر بتواند برای والدین و متولیان امور آموزش وپرورش که ضامن تعلیم و تربیت نوجوانان میباشند مفید و همچنین بتوانیم، ازاین پرسشنامه به عنوان یک معیار تشخیصی در تشخیص و درمان افسردگی نوجوانان در جامعة مورد پژوهش استفاده کنیم.
جامعه آماری :
جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83 که در مجموع حدود 10035 دانش آموز بود و از این تعداد 5112 نفر پسر و 4923 دانش آموز دختر که در سطح 35 مدرسه دخترانه و پسرانه توزیع شده اند.
نمونه :
گروه نمونه 500 نفر از دانش آموزان راهنمایی میباشد که 248 نفر از آنها دختر و 252 نفر از آنها دانش آموز پسر میباشند که در پایههای اول و دوم و سوم راهنمایی تحصیل میکنند
ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از :
1 ـ پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس 2 ـ پرسشنامه افسردگی بک در آزمون اول پرسشنامه
یافتهای پژوهشی :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش پایایی آزمون از روش دو نیمه کردن آزمون 59 / 0 بدست آمد. چون همبستگی بین دو نیمه آزمون، همبستگی بالایی است با اطمینان میتوان از پایا بودن آزمون برای جامعه مرجع آن را اجرا و در این جامعه به کار برد. و این خود مبین ثبات و اعتبار آزمون در امور تشخیصی برای جامعه مرجع میباشد.
2 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از روایی لازم برای اجرا جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش روایی آزمون از روش روایی ملاکی 52 / 0 بدست آمد چون هبستگی بین آزمون ماریاکواس و آزمون ملاک ( بک ) از همبستگی بسیار بالایی برخوردار است با اطمینان میتوان از روایی آزمون ماریا کواس برای جامعه مرجع آنرا اجرا و مورد استفاده قرار داد و این خود مبین مناسب و روایی آزمون در امور تشخیص برای جامعه مرجع میباشد.
این پکیج تنها یک خود اموز و یک روش خودیار نیست بلکه گام بلندیست که بخش مهمی از تحقیقات روان درمانی امروزی را بخود اختصاص داده است و دارای اساس و بنیان علمی است
موضوع:
بررسی فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به دیس پپسی مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان حضرت رسول
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 53 صفحه
چکیده:
دیس پپسی یکی از علل رایج مراجعة بیماران به درمانگاههای عمومی بوده و برای آن اتیولوژیهای مختلفی درنظر گرفته می شود. دیس پپسی به طور کلی به دو گروه بدون زخم و با زخم تقسیم می شود که یکی از اتیولوژیهای مطرح در نوع بدون زخم اختلالات روانی است و بدلیل افزایش این اختلالات در سطح جوامع بر آن شدیم که به بررسی ارتباط این دو بپردازیم.
روش تحقیق
106 بیمار که به علایم دیس پپسی به درمانگاه مراجعه و در مراحل اولیه و در مراحل اولیه علت خاصی برای آنها یافت نشد، انتخاب شدند و برای این بیماران جهت بررسی بیشتر آندوسکوپی انجام شد. سپس این بیماران به دو گروه Case که در نتیجه آندوسکوپی منفی و گروه Control که در آنها نتیجه آندوسکوپی مثبت بود تقسیم و Beck's Score بعنوان شاخص افسردگی در این دو گروه سنجیده شد.
نتیجه
بررسی آماری نشان دادند که اختلاف معنی داری از نظر Beck's Score در گروه Case نسبت به گروه کنترل وجود نداشت که این به نفع رد فرضیه دخالت افسردگی در ایجاد علائم دیس پپسی در بیماران آندوسکوپی منفی است.
فهرست
عنوان
صفحه
فصل یکم
مقدمه پژوهش و بیان مسئله
8
اهمیت مسئله پژوهش
11
اهداف پژوهش
18
فرضیه یا سئوالات پژوهش
18
تعریف واژگان
18
فصل دوم
بازنگری منابع و مطالعات چاپ شده
21
فصل سوم:
روش اجرای پژوهش
26
تعریف جامعه پژوهش
26
تعداد نمونه، روش نمونه گیری، معیارهای انتخاب نمونه
26
نوع پژوهش و روش انجام کار
26
ابزارهای بکارگیری
27
روش های تجزیه و تحلیل داده ها
27
رعایت نکات اخلاقی
27
فصل چهارم:
نتایج
30
جداول
31
فصل پنجم:
بحث و تفسیر و نتیجه گیری نهایی
37
محدودیت و پیشنهادها
40
بخش ضمایم:
فهرست منابع
43
پرسشنامه
46
چکیده انگلیسی
53
مقدمه
دیس پپسی عنوانی برای نامگذاری مجموعه ای از علایم و نشانه های غیراختصاصی گوارشی است علایمی که اغلب، موجبات ناراحتی طولانی بیماران را فراهم می آورند. دیس پپسی یک سندروم است، به این معنی که دربرگیرنده تعدادی از علایم و نشانه های گوارشی است، بدون اینکه بر تشخیص خاصی دلالت کند. یافتن مکانیسمی که توجیه کننده بروز علایم دیس پپسی باشد نیاز به بررسی بیمار و اغلب انجام آزمونهای پاراکلینیکی دارد.
مواردی وجود دارند که در آنها هیچ کدام از مطالعات بالینی و پاراکیلینیکی، منجر به کشف یک مکانیسم شناخته شده که پیدایش علایم را توجیه نماید نمی شوند. در این موارد از اصطلاح دیس پپسی عملکردی functional dyspepsia استفاده می شود.
اساساً اختلالات عملکردی (Functional) در برابر بیماریهای ارگانیک (Organic) قرار می گیرند. به طور کلی دیس پپسی به دو نوع عمده 1) با زخم 2) بدون زخم تقسیم می شود.
نوع بدون زخم آن بیمارانی هستند که دارای سمپتوم های دیس پپسی هستند. بدون آنکه شواهدی از بیماریهای عضوی توجیه گر آن یافت شود (20/19) شایعترین بیماریهای عضوی که منجر به دیس پپسی می گردند زخمهای پپتیک معده و اثنی عشر، رفلاکس معدی، مروی، سرطان معده، گاستروپازی، سنگ صفراوی می باشند (21)
دیس پپسی از شایعترین شکایات بیماران مراجعه کننده در درمانگاههای گوارش بوده و میزان بالایی از مشاوره های مربوط به این بیماری است (21) این بیماری دامنگیر متجاوز از یک چهارم جمعیت عمومی جهان است و یکی از علل شایع مشورتهای پزشکی می باشد و دربرگیرندة 5 درصد ویزیت بیماران در مطب ها و 70-40 درصد شکایات گوارشی آنان در درمانگاههای عمومی است (22) از آنجا که هزینه بررسی و درمان بیماران مبتلا به دیس پپسی قابل توجه است و در مطالعات انجام شده هزینه متوسط بالغ بر یک میلیون دلار بدون محاسبات هزینه آندوسکوپی بر جامعه تحمیل می شود (22) از طرف دیگر این علایم کارایی بیماران را کاهش قابل ملاحظهای می دهد، نیاز توجه به آن و یافتن راه حل مناسب براساس اتیولوژیهای ایجادکننده بر همگان مشهود است.
در بسیاری از بیماریهای عملکردی تأثیر اختلالات روانی همزمان، اثبات شده یا قویاً مورد شک قرار گرفته است. از طرفی با پیشرفت های قرن حاضر و افزایش استرسهای اجتماعی و قرار گرفتن اختلالات خلقی و به طور مشخصی افسردگی در رأس هرم کاهش امید به زندگی life expectaicy با در نظر گرفتن این واقعیت که بسیاری از اختلالات روانی خود را به صورت جسمی نشان می دهند لزوم دانستن نقش این اختلالات در بروز دیس پپسی مشخص بوده می توان بار اقتصادی زیادی از دوش جامعه بردارد.
با کشف مدیاتورهای شیمیایی گوناگون در بافتها و ارگانهای مختلف بدن و مشخص شدن نقش آنها در واکنش های زیستی، پنجره ای جدید برای نگریستن به رخدادهای مختلف سوماتیک، از ورای دنیای عظیم و متنوع روانپزشکی گشوده شده است. در واقع با نگاه به مدیاتورهای مشترک بین دستگاه عصبی و سایر ارگانها و تغییرات شناخته شده سطوح این مدیاتورها در جریان بیماریهای روانی، می توان مکانیسمهایی را برای بیان چگونگی پیدایش بیماریهای روان تنی (Psychimetic) یا عملکردی (Functional) تصور کرد. به این ترتیب، تعریف بیماریهای عملکردی به عنوان اختلالات بدون عامل اتیولوژیک چندان صحیح نخواهد بود. بلکه باید مکانیسمهای درونزای را درنظر داشت که مستقیماً، یا با واسطه به تأثیر فعالیتهای روانی بر اندامها و ارگانهای مختلف بدن اعمال اثر می نمایند.
در این مطالعه، دیس پپسی برای بررسی ارتباط بین اختلالات روانی و سوماتیک انتخاب شده است. در نوع عملکردی این بیماری، نقش افسردگی شناخته شده است. سعی بر این بوده که علاوه بر تحقیق وجود ارتباطی از این دست در بیماران مورد مطالعه، تأثیر عوامل مداخله گر دیگر نیز درنظر گرفته شده، مقایسه ای نیز بین شیوه افسردگی در دیس پپسی عملکردی و نوع ارگانیک به عمل آید. اساساً در این پژوهش سؤال این است که آیا میزان افسردگی در کسانی که دیس پپسی عملکردی دارند تفاوتی با کسانی که دیس پپسی ارگانیک دانرد می کند یا خیر؟ و به همین دلیل به بررسی شیوع افسردگی در دو گروه مبتلا به دیس پپسی و دیس پپسی عملکردی پرداخته شده است.
بیان مسأله
دیس پپسی (Dyspepsia)
دیس پپسی یک نشانگان گوارشی است که با ترکیبی از درد شکمی و شکایاتی غیر از درد مشخص می شود. درد عموماً در بخش مرکزی قسمت فوقانی شکم لوکالیزه می شود و ماهیت آن با درد ناشی از سایر سندرومهای گوارشی نظیر بیماری رفلاکس معده – مروی (GERD) و سندروم روده تحریک پذیر (IBS) متفاوت است (1).
تعریف دیگری که برای دیس پپسی مطرح است تعریفی است که Barbara etal از آن استفاده کرده اند و بدین صورت است که علایم دورهای یا پایدار شکمی، معمولاً در ارتباط با غذاخوردن، که بیماران یا پزشکان معتقدند که به علت ناراحتی در قسمت برگزیمال دستگاه گوارش ایجاد شده است اصطلاح دیس پپسی عملکردی ممکنست برای بیمارانی به کار رود که این نوع از علایم را نشان می دهند و هیچ پروسه بیماری قابل توجهی در آنها شناخته نشده است (23).
این ستدروم دارای میزان شیوعی برابر با 50 درصد در جمعیت عمومی است و می تواند در نتیجه بیماریهای ارگانیک، سیستمیک و متابولیک متعددی به وجود آید، ولی در اغلب مواقع زمینه ای که توجیه کننده ایجاد بیماری باشد، حتی پس از ارزیابی های دقیق و گسترده مشخص نمی شود در چنین مواقعی از عنوان دیس پپسی عملکردی (Functional Dyspepsia) استفاده می شود (2 و 1).
در این بیماری آنچه بیمار را آزار می دهد علاوه بر درک ماهیت آن عنوان شد، مسائلی نظیر نفخ، تهوع، سیری زودرس، احساس پری شکم، بلی اشتهایی، سوزش سردل و اروغ زدن هستند که می توانند با یا بدون ارتباط با صرف غذا باشند (1).
مکانیسم هایی که در حال حاضر برای توجیه Functional Dyspepsia درنظر گرفته می شوند به سه دسته تقسیم می شوند (a التهاب مخاط دستگاه گوارش (b حساسیت بیش از حد (Hypersensitivity) و اختلالات حرکتی دستگاه گوارش (Dysmatility) (3 و 1).
در هر حال تنوع نشانه ها و علائم، مطرح کننده وجود مکانیسم های متعدد پاتولوژیک زمینه ای در دیس پپسی عملکردی است بر اساس مکانیسم های احتمالی زمینه ای، دیس پپسی به دو زیرگروه تقسیم می شود که این دو زیرگروه در مطالعات و گزارشهای مختلف با نامهای متفاوتی عنوان شده اند، ولی در همة آنها اساس تئوری بر اساس تقسیم بندی تقریباً یکسان است این دو زیرگروه عبارتند از: دیس پپسی بدون زخم و دیس پپسی همراه با زخم.
دیس پپسی بدون زخم با نامهای عملکردی (Functional)، ایدیوپاتیک، essential و دیس پپسی اولیه نیز معرفی شده است.
دیس پپسی همراه زخم با عناوینی چون دیس پپسی دارای علت مشخص و دیس پپسی ثانویه مترادف است (6 و 5 و 4 و 1).
و............