بسم الله الرحمن الرحیم
به نام کردگار هستی
گزارش کارآموزی که از نظرتان می گذرد حاصل تلاش ماههای اخیر بنده در انواع ساختمانهایی بوده که از نزدیک با نحوه اجراء آنها آشنا شدم.
امید است بازتابش تلاش و کوشش تمام دستهایی باشد که برای اعتلا و پیشرفت ایران عزیز در زمینه عمران و آبادی شب و روز نمی شناسند و از طرفی به نوبه خود آرزو دارم بتوانم با تمام دل و جان به خاک و ملت ایران زمین خدمت کنم و برای آن تلاش خواهم کرد.
همانطوریکه تارخ دانان و تاریخ نویسان غربی خود اذعان نموده اند اولیت سازندگان سرپناه و به عبارتی ساختمان در گیتی ایرانیان بوده اند و به همین علت شرایط جغرافیایی منطقه نمی توانستند در غارها زندگی کنند و به همین خاطر دیوارهایی را به ارتفاع قدشان و یت کمی بلندتر می ساختنند و بعد تنه درختان را صاف کرده و روی دیوارها می انداختند که ما امروزه به آن نان تیر داده این و روی تیرها را با پوشال گیاهان منطقه می پوشاندند و در واقع ایزولاسیون می کردند و این سازه که ما در اصطلاح امروزی ساختمان بنایی به آنم داده ایم مربوط به حداقل شش الی هفت سال پیش است که دریاچه مرکزی ایران واقع در دشت کویر و دشت لوت در اثر گسل به وجود آمده و آتشفشان دماوند خشک نشده بود و شهر سیلک (کاشان) به عنوان پایتخت ایران به حساب می آمد که ملکه مادر (ماما) بعنوان پادشاه ایران که نزد ایرانیان (ایران بانو) خوانده می شد در آن زندگی می کرد که با هوش ترین زن ایرانی بود و با قایقی که گوزنها آن را می کشیدند سراسر دریاچه کمرکزی را می گشت و به شهرهای ایران در شمال و جنوب و شرق و غرب سرکشی می کرد و همین هوش آنان بود که موجب پیشرفت در ساخت خانه و بعدها در دوران هخامنشی در شهرسازی گردید.
در دوران هخامنشیان ایرانیان پی ستونها را از پائین به هم وصل می کردند و در واقع فونداسیون نواری اجرات می کردند و ستونها در بالای ساختمان به هم متصل می کردند یا شاه تیرها را اجرا می کردند و بدین ترتیب یک ساختمان اسکلت سنگی، چوبی می ساختند تا در مقابل زلزله مقاوم باشد و به همین خاطر است که اندیشمندان تاریخ دنیا ایرانیان را اولین مهندسان ساختمان و راهسازی می دانند.
متأسفانه امروزه شاهددهستیم که بیشتر ساختمانها در مناطق فقیرنشین با همان اصول اولیه ساخته می شود که در تاریخ ثبت شده است بخاطر اینکه در عمران نقش اساسی را اقتصاد تعیین می کند که این عامل موجب سرپیچی مسئولین از قوانین و ضوابط ساختمانی می شود که بتایستی موجب توجه جدی قرار گیرد زیرا اکثر ساختمانهایی که ساخته می شوند دوام لازم را ندارند و بیشتر اصول مهندسی در آنها اجرا نگردیده است. عامل دیگر بی اطلاعی مهندسانی است که همه چیز را در دانشگاه به طور تئوریک آموخته اند و تا خود را به کار عملی وفق بدهند مدت زیادی طول می کشد که در این مدت صدمات شدیدی را بر پیکر ساختمان سازی و شهرسازی وارد می کنند.
در پایان از استاد ارجمند جناب آقای مهندس بخشتی که همواره سعی در ارتقاء آگاهی دانشجویان دارند، کمال تشکر و قدردانی می نمایم.
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول: آشنایی کای با مکان کارآموزی
فصل دوم: ارزیابی بخشهای مرتبط با رشته عملی کارآموز
فصل سوم: آزمون آمخته ها و نتایج و پیشنهادات
-مقایسه اجرایی ساختمان ها بنایی، فلزی، بتنی
1-ساختمان بنایی
1-1-پی کنی
1-2: نحوه اجرای آرماتوربندی فونداسیون
1-3: انواع قالب بندی کلاف تحتانی
1-4: بتن ریزی فنداسیون
1-5: کلاف قائم و افقی
1-6: ستون گذاری
1-7: تیرریزی
1-8: بادبند افقی
1-9: اجرای پله فلزی
1-10:
2-ساختمانهای اسکلت فولادی
2-1: پی کنی و پی ریزی
2-1: فونداسیون فنودیاتک
2-3: نصب بیس پلیتها
2-4: فونداسیون نواری
2-5: فونداسیون منفرد
2-6: فونداسیون گسترده
2-7: پی گسترده از دال یکپارچه
2-8: پس گسترده محفظه ای
2-98: نصب ستونها
2-10: انواع بادبند
2-11: اجرای پله
2-12-: اجرای سقف ساختمان اسکلت فلزی
-طاق ضربی
-تیرچه بلوک
-سقف دال بتنی پیش ساخته
-سقف دال بتنی در جا
3-ساختمان اسکلت بتن آرمه:
3-1: پی و اجرای آن
3-2: اجرای ستونهای بتنی
3-3: اجرای تیر و سقف
3-4: اجرای سقف تیرچه بلوک
3-5: انواع شمعها
فصل اول:
آشنایی کلی با مکان کارآموزی
فصل دوم:
ارزیابی بخشهای مرتبط با رشته عملی کارآموز
-کارهای انجام شده در محیط کارگاه
در روزهای نخستین حضور در کارگاه با محیط کارگاه و مقررات آن تا حدی آشنا شدم، سپس نقشه های اجرائی را دیدم و با درست خواندن آنها آشنا شدم.
نقشه های اجرایی یکی از مهمترین کارهای لخش کارگاه می باشد، زیرا همه چیز از قبیل متره، قالب بندی و غیره، همه از روی نقشه های اجرائی کنترل می شوند. در روزهای بعد متره کردن ستونها و تیرها و دیوارهای برشی را تا حدی یاد گرفتم و همچنین برآورد کردن میزان میاگردها و قالبها و بتن را انجام دادن.
چون تیپ های مختلف ستون و تیر در هر طبقه وجود دارد و در هر طبقه ابعاد ستون ها نغییر می کند، بنابراین متره کردن را باید با دقت انجام داد و برای هرکدام جداگانه نوع، ابعاد و تعداد میلگردها را درآورد و کوچکترین اشتباه می تواند تمام محاسبات را برهم زند.
همچنین با کزارش نویسی و نوشتن صورت وضعیت کارها و فعالیتهای انجام شده در محیط کارگاه رابط شرکت با محیط کارگاه بودم و از نزدیک نحوه اجراء و ساخت اسکلت فلزی را شاهد بوده و با جزئیات آن آشنا شدوم.
و با توجه به گستردگی دامنه رشته عمران در کارهای اجرایی و جهت اجراء سازه ها این رشته را رشته هایی نظیر برق، مکانیک، صنایع، ماشین آلات و غیره در ارتباط تنگاتنگی قرار دارد که در محیط کارگاه با افرادی با تخصصهای گوناگون روبرو شدم و مابقی موارد که در ادامه گزارش آورده شده اند.
فصل سوم:
آزمون آموخته ها و نتایج و پیشنهادات
مقایسه اجرایی ساختمانهای بنایی، فلزی، بتنی
ساختمانهای رایجی که ما امروزه اجرا می کنیم برای مصارف مختلف از سه نوع بنایی، اسکات فولادی و اسکات بتنی استفاده می شود که نوع بنایی خود شامل دو نوع سازه به شرح ذیل می باشد:
الف-ساختمان بنایی نیمه اسکلت فلزی
ب-ساختمان بنایی نیمه اسکلت بتنی
ساختمان بنایی بعلت اقتصادی بودن و راحنی احرا در ساختمانهای مسکونی 1 الی 2 طبقه با استقبال زیادی روبروشت و ساختمانهای اسکلت بتنی و فولادی با توجه به شرایط برای آپارتمان سازی و ساختمانهای اداری و دولتی و غیره مورد استفاده قرار می گیرند.
1-ساختمان بنایی
از میان ساختمانهای بنایی که در بالا اشاره شد قسمتهای مختلف یک نوع ساختمان بنایی نیمه اسکلت فولادی با کاربری مسکونی را تشریح می کنیم.
قسمتهای مختلف ساختمان بنایی:
-پی
-کلافها
-دیوارها
-ستونها
-سقف
مراحل اجرا:
پی کنی:
عرض و ارتفاع پی با توجه به بارهای وارده (مجموع بارهای مرده، بارهای زنده و بار باد) و مقاومت خاک منطقه و عرض دیوارهایی که روی آن اجرا خواهند شد محاسبه شده و بعد پلان فونداسیون با توجه به پلان تیپ بندی و محل قرارگیری ستونها طراحی و آکس بندی میگردد و از روی پلان فونداسیون توسط ریسمان آکسها را مشخص و بعد با گچ عرض پی کنی که باید پی کنی شود مشخص می شود که در عمل می گویند رنگ ساختمان ریخته شد بعد پی کنی با دست یا به صورت مکانیکی با بیل مکانیکی انجام می گیرد که این مرله برای تمام انواع ساختمان ها چه اسکلت فولادی و چه اسکلت بتنی و بنایی مشترک است.
مقاومت خاک مناطق مختلف شهری در دفاتر فنی فعال، شهرداری، سازمان مسکن و شهرسازی و استانداری موجود می باشد. برای ساختمانهای بنایی مقاومت خاک را می توان با بازدید از محل نیز تخمین زد، به شرح زیر:
-خاک دستی فاقد مقاومت لازم بریا پی سازی است که باید برداشته شود.
-خاک شن و ماسه ای (خاک دج) دارای مقاومت خوب در حدود
-خاک رس خشک دارای مقاومت نسبتاً خوب در حدود
-خاک رس مرطوب فاقد مقاومت لازم است.
هم چنین از روش آزمایش در محل توسط کیسه های سیمان نیز می توان مقاومت نهایی و بعد مقاومت مجاز را محاسبه کرد.
بعد از پی کنی با توجه به اتینکه کف ساختمان (از پی چه ارتفاعی دارد چندین حالت برای اجرای کرسی چینی و فونداسیون وجود دارد اگر اختلاف ارتفاع کف ساختمکان و کف پی به اندازه پی باشد فونداسیون کار کرسی چینی را نیز انجام خواهد و می توان بعد از اجرای بتن ریزی و مگر فونداسیون، به کف رسید که این حداقل ارتفاع پی و کف ساختمان است.
در غیر این صورت به دو روش می توان به کف ساختمان رسید و بعد عملیات بلوکاژ را انجام داد.
الف-ابتدا کرسی چینی را با سنگ لاشه انجام داده و بعد فونداسیون نواری یا منفرد را اجرا بعد کرسی چینی را روی آن انجام می دهیم که بهترین حالت زیرا کف ساختمان از پایین ترین نقطه به قسمتهای بالاتر ساختمان متصل می شود ولی در روش قبلی فشار را تحمل می کند و مقاومت فونداسیون بتنی که آرماتوربندی شده است را ندارد.
نحوه احرای آرماتوربندی فونداسیون
با توجه به پلان فونداسیون و دیتیلهای آن تعداد میل گردهای طولی و تقویتی و همچنین شماره آنها و میل گردهای خاموت و شماره و فواصل آنها از هم در پلان فونداسیون محاسبه و آوده شده است که توسط آن به تعدادی که در نقشه داده شده میل گردهایی طولی روی خرک یا زمین قرار گرفته وبه طول لازم برش داده می شوند و توسط خاموتها میل گردهای پایینی طولی و بالایی به هم وصل می گردند و همچنین آرماتورهای مش بندی هم بطول های لازم برش داده شده و به صورت شبکه بندی روی هم قرار گرفته و توسط سیم آرماتور بندی بسته شده و در محل زیر ستونها قرار می گیرند بعد از اینکه آرماتور بندی قسمتی از کلاف پایینی آماده شد آن را در محل قرارداده و قالب بندی را انجام می دهند.
انواع قالب بندی کلاف تحتانی
-قالب آجری:
که بهترین حالات قالب بندی است زیرا بعد از بتن ریزی دوباره می توان از آجرها استفاده کرد و همچنین شکل پذیری بالای آن قابلیت عمده ای برای قالب آجری به حساب می آید بدین ترتیب که به عرض مورد نظر همچنین ارتفاع درنظر گرفته شده برای فونداسیون یک دیوار آجری معمولاً با 10 یا 20 سانتیمتری اجرا یم کنند و قسمتهای داخلی آن را با پلاستیک می پوشاند تا آب بتن توسط آجرها جذب نشده و هم اینکه آجرها بعداً راحتتر از بتن جدا شوند ولی برای کلافهای قائم و فوقانی از قالب آجری نمی توان استفاده کرد.
-قالب تخته ای:
که بیشتر برای کلافهای قائم و فوقانی مورد استفاده قرار می گیرد و برای کلافهای تحتانی هم اگر مقرون به صرفه باشد و همچنین قالب تخته ای موجود باشد می توان استفاده کرد و تخته ها قبل از قالب بندی روغن کاری می شوند تا هم آب بتن توسط تخته ها جذب نشود و هم قالب ها راحت تر از بتن جدا شوند که همان کار پلاستیک در قالب آجری را انجام می دهد.
-قالب فلزی:
از قالب فلزی هم می توان برای کلاف تحتانی استفاده کرد ولی برای پروژه های کوچک مقرون به صرفه نیست این قالب ها هم قبل از بسته شدن روغن کاری میشوند ولی در اینجا جذب آب دیگر مد نظر نیست.
-حالتی هم وجود دارد که خاک منطقه به عنوان قالب عمل میکند. در این موارد پی را به عرض و عمق مورد نظر حفر کرده بعد دیواره های پی را با پلاستیک می پوشانند و زمین خود نقش قالب را ایفا می کند و نیازی بت قالب نیست و عایق بندی به علت این است که آب بتن جذب نشده و نسبت آب به سیمان بتن تغییر نکند.
در محل اتصال کلاف های قائم به تحتانی میلگردهای انتظار قرار داده می شوند تا بعد از بتن ریزی آرماتورهای آن به این آرماتورهای انتظار بسته شوند.
بتن ریزی فونداسیون:
در ساختمانهای کوچک بتن ریزی توسط دست و بدون ویبراتور و بتونیر انجام می گیرد و طرح اختلاط بتن در اینجا نقشی ندارد و کارگران به صورت تخمینی میزان شن و ماسه و سمیان و حتی عامل موثر بتن یعنی آب را تعیین و بتن را تهیه و آماده می کنند و بتن ریزی به صورت تکه تکه انجام می گیرد و در بعضی موارد، بتن قسمتی از کلاف ریخته شده و بعد از چند ورز فاصله قسمتهای دیگر اجرا می شود که یک عیب بزرگ برای قسمت مهمی از یک ساختمان به شمار می رود. در ساختمان های با اهمیت های بیشار شاهد طرح اختلاط بتن تخمینی و بتونیر هستیم بدین صورت که میزان شن و متسه برای یک کیسه محاسبه شده و آن را به وزنی که یک بیل معمولی می تواند از شن سیا ماسه برداشته تقسیم می کنند و تعداد بیلهایی که از شن و ماسه باید در مخزن بتونیر برای یک کیسه سیمان ریخته شود مشخص می شود و میزان آب را هم به وزن یک سطل تقسیم کرده و تعداد سطل های آب برای یک کیسه سیمان 50 کیبوگرمی به دست می آید به طور مثال: 35 بیا شن، 40 بیل ماسه، 1 کیسه سیمان و دوسطل آب نمونه ای از طرح اختلات بتنی برای یک ساختمان با اهمیت که از لحاظ کار بری یک ساختمان مسکونی آپارتمانی بود می توان نام برد.
کلاف قائم و افقی
بعد از اتمام فونداسیون دیواره های کناری که در ساختمان بنایی معمولاً باربر هستند اجرا می شود و محل کلافهای قائم را خالی می گذارند و خود دیوارها هم به عنوان قالب عمل می کنند و بعد آرماتوربندی کلاف قائم را انجام داده و در محل مورد نظر قرار می دهند اینجا نیز نوع قالب معمولاً تخته ای است.
ستون گذاری
در محل ستون ها کهخ مش بندی در فونداسیون اجرا می شود بیس پبیت هایی را توسط بولت به فونداسیون اتصال داده و بعد از اتمام بتن ریزی دوباره صفحه ها را باز کرده و زیر آن ملات نرمه (بتن گروت) ریخته و دوباره در جای خود قرار داده و پیچ ها را می بندند که این عمل را مونتاژ یا هواگیری می نامند بعد ستون ها را روی بیس پلیت ها اتصال میدهند.
تیرریزی
بعد از ستون گذاری شاهتیرها اجرا می شوند و تیرهای فرعی روی شاهتیرها و دیوار باربر قرار می گیرند که بدلیل مشکل بودن اجرای آن انجام نمی شود، در غیر این صورت باید از پلیت های کوچک برای اتصال تیرها به کلاف فوقانی استفاده کرد که این هم در عمل به خاطر اقتصادی نبودن و مشکلات عدیده با استقبال روبرو نشده است و عیبی دیگر بر معایب کارهای اجرایی افزوده است.
بادبند افقی:
در سقفهای طاق ضربی برای مقابله نیروی افقی از بادبند افقی استفاده می شود که به صورت ضربدری و برای مساحت کوچک تر یا مساوی 25 متر مربع اجرا می شود که معمولاً باید توسط پیچ و مهره اجرا می شود ولی در عمل یک میل گرد در عرض تیرها می اندازند و به تیرها و به تیر اتصال می دهند تا تیرها هنگام اجرای طاق ضربدری تکان نخورند.
اجرای پله فلزی
با توجه به دتایلهای پله فلزی که در دانشگاه تدریس می شود زیر تیرهای پله فلزی هم مانند یک ستون باید بیس پلیت قرار داده شود و ماننمد ستون به آن اتصال داده شود و در عمل کف ساختمان را اجرا می کنند تا به کف پله برسند و بعد زیر آن را صاف و شمشیری های پله را به یک تیر کوچک به هم وصل کرده روی آن قرار می دهند. که از لحاظ فنی غیر قابل قبول است.
اجرای طاق ضربی:
بین دو تیر فرعی با قوس 3 سانتیمتر ولی در عمل بعلت کمتر شدن حجم گچ خاک روی آن کمتر از 3 سانتیمتر هم اجرا می گردد. بدین ترتیب که چند دهنه را توسط چوب بست آمده بکار کرده و ملات گچ خاک را به صورت تخمینی و توسط کارگران و بنایان با تجربه ساخته می شود که هرچه خاک آن بیشتر باید دیتر گیرش خواهد داشت و علت استفاده از خاک هم پایین آوردش گیرش اولیه گچ است. گچ و خاک خشک را روی یک میزان مشخص آب که داخل استانبول ریخته شده بطوری می ریزند که روی سطح آب پخش شود
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 42 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چند نمونه فراموش نشدنی باعث تغییر نگرش پزشکان و روانشناسان شد. یک زندانی که قص فرار داشت بطور مخفیانه خود را در یکی از اتاقکهای قطار جا داده بود و بعد از حرکت فهمیده بود که در یخچال قطار قرار دارد. زندانی مطمئن بود که در طی چندین ساعتی که در یخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقیقاً این کار هم شد. اما بعد از رسیدن به مقصد مشاهده کردند که زندانی یخ زده در حالی که یخچال قطار خاموش بوده است و این نشان می دهد که شخص زندانی به خود تلقین کرده که منجمد خواهد شد و این تلقین برای او حکم یک تصویر ذهنی مطابق با افکار او داشته و همین باعث شده که سلولهای بدن وی واقعاً سرما را حس کرده و کم کم منجمد شود.
نمونه دوم آزمایشی بود که به پیشنهاد یکی از روانشناسان بر روی دو تن از مجرمین محکوم به اعدام انجام شد. آزمایش به این صورت بود که مجرم اول را با چشمانی بسته در حضور مجرم دوم با بریدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در این هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونریزی شدید بود. سپس چشمان نفر دوم را نیز بستند و این بار شاهرگ دست وی را فقط با تیغه ای خط کشیدند و در این حین کیسه آب گرم نیز بالای دست وی شروع به ریختن می کرد این در حالی بود که دست او به هیچ وجه زخمی نشده بود. اما شاهدان یعنی پزشکان و روانشناسان با کمال ناباوری دیدند که مجرم دوم نیز پس از چند دقیقه جان خود را از دست داد چراکه او مطمئن بود که شاهرگ دستش به مانند نفر اول بریده شده و خونریزی می کند. ریخته شدن خون را نیز بر روی دست خود حس می کرده است. در واقع تصویر ذهنی او چنین بوده که تا چند لحظه دیگر به مانند نفر اول هلاک می شود و همین طور هم شد. این نشان می دهد که دستگاه عصبی شما با توجه به آنچه فکر می کنید یا خیال می کنید که حقیقت دارد واکنش نشان می دهد. دستگاه عصبی شما تجربه خیالی را از تجربه واقعی تمیز نمی دهد. در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتی که از ناحیه مغز در اختیار او قرار می گیرد واکنش نشان می دهد. این یکی از قوانین اولیه و اصولی ذهن است. در واقع اینطوری ساخته شده ایم. وقتی این قانون را در افراد هیپنوتیزم شده مشاهده می کنیم شک می کنیم که حتما نیرویی مرموز یا فوق طبیعی در کار است. در واقع آنچه را که می بینیم فرایند طبیعی عمل مغز و دستگاه عصبی انسان است و نه چیز دیگر.در پدیده هیپنوتیزم اگر بیمار بدرستی گفته های شخص هیپنوتیزم کننده معتقد باشد کارهای حیرت آور انجام می دهد و بیمار رفتاری متفاوت از خود نشان می دهد زیرا طرز فکر و باورش تغییر کرده است.
هیپنوتیزم یا خواب مصنویی همیشه به نظر اسرار آمیز بوده است زیرا همیشه فهم اینکه چگونه باور کردن می تواند منجر به رفتار غیر عادی انسان شود دشوار بوده است. با خواب مصنویی چنان برخورد شده که انگار نیرو یا قدرت ناشناخته ای در کار است. اما حقیقت این است که وقتی شخصی را متقاعد می کنید که قدرت شنوایی اش را از دست داده رفتار ناشنوایان را پیدا میکند. وقتی او را متقاعد می کنید که نسبت به درد حساسیت ندارد، می تواند بدون بیهوشی تحت عمل جراحی قرار گیرد و در این میان نیروی مرموزی هم در کار نیست .
قضا و قدر و اراده انسان
سئله ای که در طول تاریخ اسلام، اندیشه و افکار دانشمندان و علمای اسلامی را مشغول کرده و می کند، بحث قضاء و قدر الهی و ارتباط آن با افعال انسان می باشد. و این بحث از آنجا بوجود آمده است که طبق روایات وارده، قضاء و قدر شامل تمام پدیده ها من جمله افعال انسان می باشند. از نگاه کلی روایات، افعال انسان مانند هر پدیده دیگر طبق قضاء و مقدرات که قبلاً مقدر گردیده اند بوقوع می پیوندد. و ظاهر این مطلب، حتمیت وقوع اعمال از انسان می باشد، و انسان در انجام آنها آزادی و استقلال ندارد.
واقعیت و حقیقت چیست؟ آیا حقیقتاً انسان در انجام افعال خود مختار نیست؟ و کلیه افعال او به صورت جبری و حتمی محقق می شود؟ بحث ها و نظرهای بی نهایت دامنه داری از سوی علماء و دانشمندان اسلامی مطرح شده اند که در علم کلام و گوشه ای از بحث های فلسفی مطرح گردیده اند.
ما این بحث را تنها از دیدگاه روایتی که تفسیر و توضیح کامل و جامع برای آن به شمار می رود و به شیوه بسیار متین و مستدل مسئله را بیان می کند مطرح می کنم. و روایت در بحارالأنوار از احتجاج طبرسی نقل شده، متن آن این است:
مردی بعد از بازگشت از جنگ صفین سوالاتی را در مورد قضاء و قدر از امیرالمؤمنین (ع) می کند، و حضرت جواب می دهند.
اولین پرسش او این است « یا أمیرالمؤمنین(ع)، اخبرنا عن خروجنا الی الشام أَ بقضاء و قدر؟ فقال أمیرالمؤمنین (ع) نعم یا شیخ ما علوتم تلعه و لا هبتم بطن وادٍ الا بقضاء من الله و بقدره.»
گفت یا امیرالمومنین (ع) بفرمائید آیا رفتن ما به شام طبق قضاء و قدر بوده؟ حضرت در جواب او می فرمایند: بلی ای شیخ روی هیچ بلندی و درون هیچ وادی نرفتید جز آن که همه طبق قضاء خداوند و قدر او بود.
فقال الرجل : عند الله احتسب عنائی و الله ما آری لی من الا جر شیئاً ؟ فقال علی(ع) بلی فقد عظم الله لکم الاجر فی مسیرکم و انتم ذاهبون و علی منصرمکم و أنتم منقلبون و لم تکن فی شیئی من حالاتکم مکرهین.
مرد گفت : خداوند بر مشقت ها و رنج های ما پاداش دهد، سوگند به خداوند من برای خود پاداشی نمی بینم. علی (ع) فرمود: بلی خداوند پاداش بزرگی به شما داد در طی طریق شما به سمت شام که می رفتید، و در حال بازگشت شما وقتی به سوی خانه های خود مراجعت کردید، و در هیچ حالتی شما مجبور نبودید.
همان طور که ملاحظه می کنید، در پرسش و پاسخ اول حضرت أعمال را مرتبط با قضاء و قدر خداوند می داند، اما در پرسش دوم که مرد میان قضاء و قدر و حتمیت افعال پیوند می دهد و در نتیجه پاداش بر افعال را منتفی می بیند، حضرت (ع) نظر او را رد می کند و حتمیت افعال را نمی پذیرد و اجر و پاداش افعال را به طور کامل اثبات می کند.
و تحلیل و وتوضیح پرسش و پاسخ دوم، در سوال و جواب سوم و چهارم به شیوه منطقی و مستدل بیان می گردد.
مرد گفت :« کیف لا نکون مضطرین و القضاء و القدر ساقانا و عنهما کان مسیرنا؟ فقال امیرالمومنین (ع) : لعلک اردت قضائاً حتماً و قدراً لازماً، لوکان کذالک لبطل الثواب و العقاب. و سقط الوعد و الوعید و الاَمر من الله و النهی. و ما کانت تأتی من الله لائمه لمذنب و لا محمده لمحسن، و لا کان المحسن اولی بثواب الاحسان من المذنب و لا المذنب. اولی به عقوبه الذنب من المحسن. تلک مقاله اخوان عبده الاوثان و جنود شیطان و خصماء الرحمن و الشهداء الزور و البهتان و اهل العمی و العصیان. هم قدریه هذه الامه و مجوسیها ان الله امر تخیراً کلفّ یسیراً ... ثم تلا علیهم«و قضی ربک الا تعبدوا الا ایّاه»
مرد گفت: چطور ما مجبور نبودیم در حالیکه قضاء و قدر ما را بسوی شام راندن و طی طریقی ما بموجب قضاء و قدر بود.
امیر المؤمنین(ع) فرمود: شاید مقصود تو قضاء لازم و قدر حتمی می باشد. و اگر این طور بوده باشد:
1- ثواب و عقاب بیهوده است
2- وعده و انذار ساقط است.
3- امر و نهی خداوند ساقط می باشد.
4- خداوند نکوکاران را ستایش، و گناه کاران را سرزنش نمی کرد.
5- اصلاً نکوکار به ثواب احسان خود از گناه کار اولویت نداشت، و نیز گناه کار به مجازات گناه خود از محسن اولویت نداشت.
این مقاله از گروه هایی اند که آنها:
1- برادران بت پرست هستند.
2- سربازان شیطان هستند.
3- دشمنان خداوند، شاهدان تهمت و زور هستند.
4- اهل معصیت و کور هستند.
5- آنان قدریه این ملت و مجوس آن هستند.
خداوند در حال اختیار فرمان داده است و تکلیف کرده اما نا چیز و اندک می باشد. پس امام(ع) این آیه را به عنوان شاهد تلاوت نمود «قضاء پروردگار شما این است که جز او چیزی دیگر را نپرستید»
امیرالمؤمنین(ع) با تفکیک میان قضاء و قدر حتمی و غیر حتمی، اشتباهی که در فکر سائل ایجاد شده بود، از ذهن او خارج کرد، و با دلائل متقنی که همه ریشه در قرآن دارد، مطلب را برای او باز کرد و توضیح داد که آنچه در قرآن کریم قطعی است امر و نهی خداوند می باشد. و نیز بشارت و انذار در قرآن مکرر آمده اند تا آنجا که قرآن کریم پیامبر(ص) را به عنوان بشیر و نذیر توصیف می کند. همین قرآن به ستایش نکوکاران و مذمت خطاکاران و مجرمان پرداخته است، و برای هر کدام پاداش و کیفر تعیین نموده است. چنانچه قضاء و قدر حتمی در مورد افعال انسان حاکم باشند، تمام این مسائل که در قرآن مطرح گردیده ساقط می گردد و بیان آن ها لغو می باشد. و هر که اعتقاد و اندیشه این گونه داشته باشند جز همان گروه و انسان های قر ار می گیرند که امام (ع) به توصیف آنان پرداخت و آنان را مجوس امت اسلامی نامید. و در آخر آیه کریمه را که با کلمه «قضاء» دستور به عبادت و پرستش خداوند میدهد، شاهد نظر خود میاورد.
4- مرد گفت:«پس قضاء و قدر که شما ذکر کردید[و طی مسیر ما را بسوی شام و بازگشت از آنجا را طبق قضاء و قدر شمردید] چیست؟
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 9 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
هنر منبت کاری
یکی از ظرایف صنایع دستی ایران که چونان دیگر انواع این صنعت پر پیشینه تلفیق بلیغی ازهنر و حوصله محسوب میشود دست اندر کاران آن از مواد اولیه یی ارزان و فراوان محصولاتی گران بها با ارزشهای مصرفی و هنری فوق العاده بالا به وجود میآورند صنعت منبت کاری است که از گذشته هایی دور در ایران رواج داشته و علیرغم بی دوا چوب در برابر عوامل جوی، در کاخها، صندوقچه ی روی مقابر، منابر مساجد و... که از روزگاران قدیم به جا مانده دلیل خوبی بر گستردگی این هنر و رونق در رواجش در ایران میباشد.
منبت کاری هنری است مشتمل بر حکاکی و کنده کاری بر روی چوب بر اساس نقشه ییدقیق. این تعریف اصولی منبت کاری است که در وحله ی اول هیچ خاطره یی را زنده نمیکند و غیر از یک تعریف معمولی کتابت شده هیچ چیز دیگری را به ذهن متبا در نمینماید در حالیکه چوبهای منبت کاری شده هر کدام نمونه ی خوبی از احساس، ادراک و اندیشه ی پدید آوردند گانش میباشد.
تاریخچه منبت کاری همانند بقیه ی هنرها و صنایعی که بنیانگذار آن مردم عادی بودهاند ودر امان جوامع پراکنده ی بشری متولد شده و رشد کرده چندان روشن نیست و به درستی نمیتوان گفت این هنرصنعت از چه زمانی ابداع شده و رواج یافته. اما آنچه مسلم است چوب به عنوان فراوانترین ماده ی اولیه ی موجود در طبیعت جزو نخستین موادی است که توجه بشر را به خود جلب کرده و برای ساخت و پرداخت انواع وسایل مصرفی و هنری مورد استفاده قرار گرفته. بنا به اسناد و مدارک موجود منبت کاری در ایران متکی به سابقه یی بیش از هزار و پانصد سال است و حتی عده یی از محققان به صراحت اظهار نظر نمودهاند که قبل از ظهور ساسانیان نیز منبت کاری در ایران رواج داشته، ولی هیچ بازمانده ی تاریخی که این ادعا را اثبات کند در دست نیست.
قدیمیترین اثر منبت موجود که تاریخ نیمه ی اول قرن سوم هجری قمری را دارد یک لنگهدر چوبی متعلق به مسجد جامع عتیق شیراز است که در دوره ی عمر و بن لیث صفاری ساخته شده و دارای زیر سازی از چوب تبریزی میباشد و روی آن با خلال هایی از چوب گردو و نقوش پر ضلعی بسیار زیبایی زینت شده و بعد از آن باید یک سر در منبت کاری شده از چوب کاج را مورد اشاره قرار داد که ساخت قرن چهارم هجری قمری است و روی آن با ظرافت کامل خطوط کوفی با قطری حدود سه سانتی متر کنده کاری شده است. بعد از ظهور اسلام و با توجه به شیوع روحیه ی ساخت مراکز و مساجد اسلامی، هنرمندان ایرانی جزو اولین کسانی بودند که تمامی توان و استعداد خویش را صرف تزئین مساجد کردند و به موازات هنر نمایی معماران، کاشیکاران سنگتراشان، گچبرها و... منبت کاران نیز جذب فعالیت در این زمینه شدند و آثاری به وجود آوردند که متاسفانه امروزه نمونههای زیادی از آنها در دست نیست ولی به اتکای همان باقیمانده های ناچیز میتوان گفت آنچه برای تزئین مساجد و به شکل منبر، رحل قرآن و در و پنجره ساخته شده نمونه ی بسیار ارزنده یی از ذوق و هنر ایرانیان است.
در دوره ی صفویه، با توجه به اینکه ساخت ابنیه ی مذهبی و نیز کاخهای سلطنتی در ایرانافزایش چشمگیر و محسوسی یافت عده ی زیادی از هنرمندان به اصفهان که مرکز کشور بود و اکثر ابنیه ی مورد اشاره در آن احداث میشد روی آوردند و تجمع این هنرمندان در یک نقطه که تبادل تجربیات از اولین برآیندهای آن بود باعث شد تا آثاری ماندنی و اعجاب انگیز به وجود آید.
به دنبال حمله ی افغانها به ایران و پس از آن درگیریهای سیاسی که عرصه را بر هر نوعفعالیت سازنده یی محدود میگردد هنرمندان و صنعتگران منبت کار تدریجا پراکنده و جذب مشاغلی غیر تخصصی شدند و آن عده یی هم که هنوز به کار اشتغال داشتند و با سماجت میکوشیدند تا جلوی مرگ این هنر صنعت ارزنده را بگیرند مجال چندانی برای فعالیت در رشته ی هنری و صنعتی خود نداشتند. در این زمان، آباده (از توابع استان فارس) تنها مرکز تجمع منبت کاران کشور به حساب میآمد و جز این، در هیچ جای دیگر از کشور پهناورمان نشانی از منبت کاران و منبت کاری دیده نمیشد.
بعد از سقوط سلسله ی قاجاریه، مردم که از واگذاری بدون قید و شرط کشور توسطحکومتگران به بیگانگان به تنگ آمده و جستجو گر راهی برای بازگشت به ازرشهای فرهنگی و صنعتی خویش بودند، علیرغم حکومت کودتا که سعی در حفظ روابط و ضوابط پیشین داشت بسیاری از معیارها را در هم ریختند و بدیهی است که در چنین شرایطی هنرمندان و صنعتگران و اهل حرفه نیز نقشی بزرگ داشتند. در همین رابطه استاد احمد صنیعی و استاد علی مختاری که جزو معدود باقیماندگان استادان منبت کار بودند به تهران آمده و ضمن جدی گرفتن حرفه ی منبت کاری به تربیت شاگردانی جهت احیا و حفظ هنر و صنعت آبا واجد ایشان پرداختند و تاسیس سازمان صنایع دستی ایران به عنوان حافظ و نگاهبان صنایع سنتی و بومی وسیله ی دیگری بود که باعث شد تا عده یی در زیر چتر حمایت آن گرد آمده و مانع مرگ منبت کاری در ایران شوند.
هم اینک شهر آباده در استان فارس و شهر گلپایگان در استان اصفهان مرکز اصلی منبتکاری محسوب میشود و جز این در شهر بوشهر نیز عده یی به منبت کاری اشتغال دارند و در دیگر نقاط کشور هم به طور پراکنده منبت کاری رایج است.
منبت کاران ایرانی با بهره گیری از انواع چوب که به راحتی و با قیمت ارزان از داخل کشورقابل تهیه است و به کمک ابزار کاری بسیار ساده و ابتدایی که از چند قلم و اسکنه ی فلزی تجاوز نمیکند با صبر و حوصله یی در خود ستایش ذهنیات خود را که اکثرا نیز منبت از ارزشهای اصیل اسلامی و ایرانی است و به شکل خطوط کوفی و نقوش اسلیمی، ختایی و گل و مرغ و... متجلی میشود به منصه ی ظهور میرسانند و علاوه به درهای مسجد و زیارتگاهها، صندوقهای روی مقابر و ساخت انواع رحل و منبر در اندازههای مختلف که نمونه ی آنها را در اکثر مساجد و زیارتگاههای کشور میتوان دید به تهیه و تولید وسایل مصرفی نیز اشتغال دارند و محصولاتی نظیر قاب عکس، قاب آئینه جعبه ی قاشق و چنگال، سرویسهای رومیزی اداری، انواع ظروف و... تولید میکنند که خریداران و مصرف کنندگان زیادی دارد.
تاریخچه استفاده از چوب و هنرمنبت کاری
«با نگاهی به پیشینه ی تاریخی این هنر در شهر ارومیه»
شاید کسی به درستی نداند که هنر منبت چوب از چه زمانی شروع شده و برای رسیدن به تکامل چه مسیرهایی را طی کرده است اما روشن است که سابقه و تاریخ منبت کاری در ایران جدا از تاریخ مصرف چوب نمی باشد و پژوهشگری که می خواهد به ریشه و سابقه ی صنایع چوبی دسترسی داشته باشد به طبع مجبور است روند استفاده و کاربرد چوب را مورد مطالعه قرار دهد ولی لازم به ذکر است که تاریخ مصرف چوب نیز در ایران چندان گویا نبوده و اسناد و مدارک که دال براین امر باشد چندان در دسترس نیست.
«اما آنچه از خلال نوشته های جسته گریخته ی محققان ، مورخان و باستان شناسان می توان استنباط کرد ،حاکی از آن است که در ایران عصر حجر استفاده از چوب معمول بوده و بنا به نوشته ی« گیرشمن » مردم بومی ایران که قرن ها قبل از مهاجرت آریایی ها در ایران می زیستند،در حدود 4200سال قبل از میلاد مسیح برای ساخت خانه های محیط اطراف خود از چوب استفاده می کرده اند و نقش یک لوح ی متعلق به 3000سال قبل از میلاد در شوش به دست آمده نشان می دهد استفاده از چوب برای ساخت وسایلی نظیر نردبان در این دوره رواج داشته است.
همچنین قطعه چوبی که در یکی از مقبره های متعلق به 5000سال قبل در اطراف شهرستان فسا به دست آمده و نوع آن توسط آزمایشگاه چوب شناسی دانشکده جنگلداری گلخونک(با استناد به تحقیقات انجام شده توسط دکتر رضا حجاری این نوع درخت که جزو گیاهان همیشه سبز است ،هنوز هم در مناطق مختلف استان فارس می روید)تشخیص داده نشان می دهد که در آن زمان ایرانیان از چوب برای ساخت ابزار مختلف استفاده می کرده اند.
در اکتشافات باستان شناسی تپه چراغعلی نیز ماکت گاو آهنی بادیرک بلند به دست آمده که نشان دهنده استفاده از چوب در ساخت گاو آهن و سایر وسایل کشاورزی می باشد .افزون براین،مطالعه و نوشته های مورخینی مانند «هرودوت» «گزنون»و«کنت کورث» با وجودی که پیرامون دوره ی مادها اطلاعات زیادی به دست نمی دهد،ولی در مورد دوره های هخامنشیان کاملا؛ گویاست.چنانکه« گرنفون» در مورد سلاح جنگی ایرانیان به نیزه هایی که از چوب درخت سنجد ساخته شده بود اشاره کرد و متذکر شده است:ایرانیان برای فتح«سارد» از ارابه های چند محوری بزرگی که وسط آن برجی برای استقرار تیراندازان وجود داشته استفاده کرده اند. درهمین دوره،به غیر از ابزار جنگی ،برای امور کشاورزی ،کشتی سازی و خانه سازی نیز از چوب استفاده می شد .نقش یک گاواهن که مربوط به 400سال قبل از میلاد مسیح(اواخر دوره هخامنشیان) می باشد به خوبی نحوه ی استفاده از چوب در کشاورزی را نشان می دهد.
پاره ای از محققان نیز اظهار کرده اند که :بعضی ازپوشش تخت جمشید چوبی بوده و براثر آتش سوزی از بین رفته است و گروهی دیگر صریحا؛ اظهار نظر کرده اند که برای سقف بندی کاخ های شوش و تخت جمشید از چوب سدر لبنان استفاده شده است «گزنون» ضمن اشاره به کشتی سازی ایرانیان ، به پل های چوبی ساخته شده برروی دریای سیاه نی اشاره کرده و حتی کشتی سازی ایرانیان،به پل های چوبی ساخته شده برروی دریای سیاه نیز اشاره کرده و حتی مدعی شده است در ایران باستان ساختن و استفاده از نوعی اسکی چوبی هم متداول بوده است.
از دوره ی سلوکی ها مدرک قابل توجهی در دست نیست اما در دوره ی اشکانیان جز در مواردی مانند تیر و کمان سازی،سایر صنایع آنان و از جمله صنایع چوبی از دوره ی هخامنشی عقب تر بوده است. با این وجود و علی رغم آن که معماری این دوره به پای معماری دوره های قبل تر نمی رسیده ،استفاده از چوب در ساختمان ها کاملا؛ رواج داشته و نکته ی قابل توجهی که در معماری ساسانیان دیده می شود استفاده از کلاف های چوبی در میان دیوارهاست که ظاهرا؛ به منظور استحکام بخشیدن به دیوارها انجام می شد و اقتباسی از نحوه معماری رومیان و به روایتی دیگر معماری یونانیان بوده است.
اقدام مهم دیگری که در دوره ی ساسانیان انجام می شده استفاده از چوب برای قالب سازی سقف و گنبد های ابنیه است که به وقت خود انقلابی در معماری محسوب می شده و امروزه نمونه ی ان را می توان در ساختمان بقعه ی بی بی شهر بانو که تقلیدی از معماری ساسانیان است ملاحظه نمود.اسلوب صنعتی ساسانیان ، بعد از ظهور اسلام ،بدون هیچ تغییری به خدمت ساخت و پرداخت در و پنجره ی ابنیه مذهبی و مساجد و معابد ومسلمانان درآمد و هنرمندان ایرانی ،دراین دوره شاهکارهایی از خود برجای گذاشتند. برای نمونه درها و منبر مسجدی که ابومسلم خراسانی در نیشابور ایجاد کرد و بعدها به وسیله ی عمروبن لیث صفاری تکمیل گردید قابل اشاره است این شیوه که تا ظهور سلجوقیان (1059 میلادی) درگوشه و کنار کشور ادامه داشت .تقریبا؛شکل عوض کرد و گواین که متاسفانه نمونه چندانی از هنر ـ صنعت چوب این دوره در دست نیست. ولی با توجه به دو قطعه از یک منبر که ساخت قرن دوازدهم میلادی یعنی حدود اواخر دوره ی سلجوقیان است و هم اینک در موزه ی «متروپولتین» نگهداری می شود ، می توان گفت در این دوره تزئین چوب با گل و بوته های برجسته و فرورفته (چیزی شبیه به منبت کاری فعلی) رواج داشته .کمااینکه برروی یکی از قطعات یاد شده کتیبه یی چند سطری به خط کوفی و طرح هایی گیاهی حکاکی شده و برروی قطعه دیگری که قسمتی از چهار چوب منبر است ،طرح های درشت نخل ،نام وقف کننده و تاریخ سال 456 هجری قمری کنده کاری شده است.
ادامه ی صنعت منبت کاری به دوره چنگیز و تیمور نیز کشیده و چون از این دوره ها آثار نسبتا“ بیشتری در دست است، به راحتی می توان شاهد ترکیب نقوش ایرانی با طرح های چینی بود. از صنایع چوب این دوره ، منبر مسجد نائین که تاریخ 711 هجری قمری را دارد و بااشکال هندسی و برگ های مدور تزئین شده و نیز صندوق مرقد حضرت عبد العظیم در شهر ری قابل اشاره است .در نیمه ی دوم قرن چهاردهم میلادی میلادی(قرن هشتم هجری قمری)صنعت چوب ایران ،بخصوص در ترکستان غربی به درجات بالایی از لحاظ فنی و هنری رسید ویک رحل چوبی که هم اینک در موزه ی«متروپولتین» موجود است نمونه ی بسیار خوبی از منبت کاری این دوره ه حساب می آید و برروی آن علاوه بر نام دوازده امام،نام سازنده ی آن حسن بن سلیمان اصفهانی و تاریخ ذیحجه ی سال 761 هجری قمری حک شده است.درعصر تیموریان ، شیوه ی صنعتگری دوره ی مغول ها ادامه یافت و از نمونه های خوب این دوره یک جفت در متعلق به نیمه ی دوم قرن پانزدهم میلادی (قرن نهم هجری قمری)قابل اشاره است که در موزه ی «متروپولتین» نگاه داری می شود.رویه ی این دولنگه در ، به قطعات مربع تقسیم و داخل هر کدام نیز تقسیمات دیگری شده و تزئینات آن عبارت است از اشکال هندسی و برگه های ظریفی که معمولا“ تذهیب کاران دروه تیموری از آن ها استفاده می کردند .نمونه مشابه این دوره تابوتی است در مدرسه ی طراحی« رپرویدانس» که به احتمال قوی در رمضان 877 هجری قمری «فوریه 1473» در مازندان ساخته شده و دارای تزئینات یاد شده است(حسن بیگی ـ 1365)
«کهن ترین درب چوبی منبت کاری شده اکنون در موزه ی (اکبر آباد)هندوستان حفظ می شود این درب متعلق به کاخ سلطان محمود در غزنه است.در موزه های ایران نیز چند درب چوبی متعلق به قرن های چهارم و پنجم هجری موجود است کنده کاری این دربها به صورت شاخ و برگ و کتیبه های مختلف با آیه های قران مجید است مطالعه ی دقیق این درب های چوبی نشان می دهد که هنر منبت کاری و هنر گچ بری از نظر موضوع تزئینات زیاد اختلاف نداشته اند در حقیقت همان تحولی که از دوره ی ساسانیان تا دوره اسلامی در گچ بری ها دیده می شود در کنده کاری چوب نیز به چشم می خورد .آثاری از چوب های منبت کاری شده در دوره های پیش از اسلام در دست نیست و آثاری که از منبت کاری دوره ی اسلامی باقی مانده متعلق به بناهای مذهبی است.
در دوره ی زند و قاجار هنر ظریف منبت کاری از رونق افتاد . ساختن درب های منبت یا قطعات بزرگ جای خود را با اشیاء ،کوچکتری مانند رحل و قاب آیینه داد.درعصر حاضر هنر منبت کاری همچنان رواج دارد و در گوشه وکنار ایران هنرمندان بسیاری بدان مشغولند اما متسافانه رفته رفته استفاده از نقوش اصیل که شامل طرح های اسلیمی و ختایی یا گل و بوته است رو به فراموشی می رود و طرح های خارجی جای آنها را می گیرد.اگر این شیوه به همین شکل ادامه یابد،هنر منبت کاری ایران در مقایسه با منبت کاری کشورهای هند پاکستان و تایلند عقب خواهد ماند(ستاری محمد ـ 1368) بیشتر هنرهایی که با چوب ساخته می شوند به دورترین دوره ی تاریخ کشورمان می رسد،ولی چون چوب با سپری کردن زمان پوسیده و از بین می رود،نمونه های قابل ارائه ای که گویای پیشینه و سابقه ی این هنر باشد به دست مانرسیده است.هنر منبت یا هرچوب منبت کاری شده دارای فرهنگ و ذوق سرشار ملتی را بیان می کند که هرگز زور ،زورگویان هیچ یک از اقوام نتوانسته آن را به نابودی سوق دهد و به عبارتی هرکدام از هنرها و صنایع دستی حکایت از استقامت در مقابل ناملایمات و گواه سرزندگی و غرور راستین آن ها در برابر تهاجمات ضد فرهنگی بیگانگان است.علاوه برهنر زیبا و ظریف منبت کاری،ریزه کاری چوب از جمله صنایع دستی پررونق شهرهای ارومیه و سسندج بوده و اساس آن روکش کردن قطعات چوبی آماده شده براساس طرح مورد نظر است.محصولات ریزه کاری چوب بسیار متنوع بوده و شامل انواع سینی ،شکلات خوری ،قاشق ،زیر سیگاری ،ظروف میوه و … می شود. پس می توان می گفت:منبت کاری یا کنده کاری ،هنری است شامل برجسته کاری و مشبک کردن چوب براساس نقشه ای دقیق و حساب شده .این دست ساخته ها که از لحاظ حسن تناسب و هماهنگی شکل و رنگ و تزئین ،ستودنی است نمودار گرایش ساکنان این مرز وبوم به زیبایی و خلاقیت با در نظر گرفتن ضروریات و لوازم زندگی است.
«صنعت و هنر ریزه کاری چوب در آذربایجان رونق و رواج شایسته ای (داشته)ودارد و اگر چه تولیدات فعلی به دلیل برخورداری صنعتگران از بازار مناسب فاقد ویژگی های لازم می باشد و اکثر تولید کنندگان شهری به جای خلق آثار ارزشمند هنری ترجیح می دهند محصولاتی مشتری پسند ارائه دهند،با این وجود هنوز در محلات پراکنده شهر ونیز در قسمتی از مناطق روستایی تولید کنندگان (وهنرمندانی)یافت می شوند که صبر و هنرشان را پشتوانه ی ساخت فرآورده های ظریف هنری و مصرفی کرده اند»(حسن بیگی -1365)
اطلاعات تاریخی و باستان شناسی اشاره دارد که روزگاری(حدود هزاره اول ق .م)این منطقه(آذربایجان غربی)پر از جنگل و درخت بود.بااستناد به حکله سارگون دوم در 800ق.م برعلیه دولت اورارتو که به منطقه اشنویه اشاره دارد می توان دریافت که استفاده از چوب می توانست به عنوان ماده اولیه نه تنها در ساخت بنا ها و ابزار آلات مورد استفاده در زندگی روزمره بلکه در ارائه هنرهای چوبی نقش اساسی را داشته باشد.من باب مثال در خنجر یافته شده از تپه حسنلو آثاری از چوب های مثلثی شکل که در شبکه های تزئینی دسته خنجرفوق به کار گرفته شده،یاد کرد.دراین میان اگرچه آثار هنری قابل ملاحظه ای به عنوان هنر منبت در دست نیست اما یکی از کارهای قابل توجه ،درب چوبی منبت کاری شده ی کلیسای طاطا وس یا قره کلیسا واقع در روستایی به همین نام در شهرستان چالدران ،از توابع استان آذربایجان غربی است که مربوط به در ساختمان اصلی و قدیمی کلیساست.به گفته ی کارشناسان ،این در چوبی مربوط به دوره ی قاجاریه و زمان سلطنت عباس میرزا است که نزدیک به 130سال از عمر آن سپری می شود.
گفتنی است در سال های قبل حدود 35 سال پیش, ارامنه تبریز برای حفاظت بیشتر آن را به موزه ی ارامنه در تبریز انتقال دادند.
با توجه به شواهد و مطالعات میدانی در این پژوهش و با استناد به گفته ی شفاهی هنرمندان و استاد کاران و همچنین نظر کارشناسان می توان گفت :که در منطقه ی آذربایجان غربی خصوصا“ ارومیه هنر منبت کاری از سالیان دور«نزدیک به یک و نیم قرن پیش » در این خطه از سرزمین ایران نیز رواج داشته ،که اکنون به مرحله ی تکامل خود رسیده است.با ذکر این نکته مهم که در ابتدای کار ،صاحبان حرف با نازک کاری «ریزه کاری» برروی چوب که از دیر باز معمول بوده،درمیان هنرمندان و هنر دوستان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند.
چوب آذربایجان
معمولا“هنرمندان منبت کاردر این منطقه برای خلق یک اثر چوبی اغلب از چوب گردو استفاده می کنند.
عمده ترین ماده اصلی در منبت کاری ،چوب و چوب گردو مناسبت ترین چوب برای منبت کاری است.
از خواص چوب گردو می توان به موارد زیر اشاره کرد:
-دارای تنوع رنگ است.
-مقاوم است.(خوش مغار می باشد).
-دارای بافت ریز و محکمی است.
-دارای الیاف منظم و نامنظم ونقوش زیباست.
-خاصیت هم کشیدگی متوسطی دارد.
-از خانواده پهن برگان می باشد.
-به خوبی رنگ و لاک می پذیرد.
-خوش رنگ و خوش جنس است.
در منبت کاری از سایر چوب ها نیز استفاده می شود.مثل چوب راش که البته کیفیت رنگ آن به پای گردو نمی رسد و بیشتر برای کارهای درشت مثل تاج مبل به کار می رود. چوب گلابی نیز به علت عدم تنوع رنگ و نداشتن قطعه های بزرگ کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.
طرز تهیه و خشک کردن چوب
بیشتر منبت کاران ارومیه چوب مورد نیاز خود را در پاییز و زمستان یعنی زمان برش درختان از سنندج خریداری می کنند.چون که چوبهای منطقه ی سنندج خوش رنگ و خوش جنس هستند.لذا برای ساخت اشیاء چوبی به مراتب مناسب تر از چوب های دیگر می باشند.بعد از تهیه چوب که به صورت الوار می باشد آن را ورقه ورقه کرده وسپس خشک می کنند معمولا“ خشک کردن چوب به دوصورت انجام می گیرد:
1-به صورت مصنوعی که به وسیله ی دستگاه بخار خشک می شود.
2-به صورت طبیعی،که در این روش چوب ها را در محلی قرار می دهند که هوا جریان داشته باشدآفتاب مستقیم نباشد(در سایه باشد)و بین چوبها باید فاصله ای ایجاد کنند تا جریان هوا در حرکت باشد،معمولا“ برای این کار از چوب دستک استفاده می کنند.
عموما“ مدت زمان خشک شدن چوبها بستگی به ضخامت آن دارد.حداکثر خشکی چوب 20% می باشد ،بین 20تا30درصد چوب احتمال ترک بیشتری دارد. استادکاران مراحل خشک شدن را به صورت تجربی تشخیص داده و با دست زدن به چوب و صدای آن خشکی چوب را می فهمند.
وسایل وابزار منبت کاری
مغار :وسیله ای است برای تراشیدن چوب ،واندازه های مختلفی دارد که این اندازه ها براساس پهنای مغار تعیین می شود.درموقع کنده کاری باید انحنای شیب دار مغار به سمت کار باشد.
انواع مغارکبریتی:
«مغار کبریتی:نازک ترین مغار است .نوک آن یک میلی متر پهنادارد وبرای کندن سطوح صاف بکار می رود.
2-مغار تخت یا صاف:از این مغار برای شیب دادن و کندن سطوح صاف استفاده می شود.
3-مغار نیم باز:تیغه این مغار کمی انحنا دارد.داخلش نسبت به مغار تخت کمی گود است.دارای دهانه ای باز می باشد و برای ایجاد قوس و سطوح شیب دار بکار می رود که با مغار صاف امکان پذیر نیست.
4-مغار گلویی یا کیلویی:برای ایجاد انحناهای عمیق استفاده می شود.این مغار نیم باز گودی بیشتری از مغار باز دارد و شیب آن تندتر است.
5-مغار شفره:مقطع این مغار به شکل « v » است و برای ایجاد خط بین دو سطح که نسبت به هم زاویه دارند یا عمود هستند بکار می رد وهم چنین طرح را از زمینه جدا میکند« محمد ستاری -1368»
چکش:
«از چکش برای ضربه زدن به مغار استفاده می شود.جنس چکش در گذشته از چوب و اکنون از چوب ویا پلاستیک فشرده می باشد.البته بعضی از منبت کاران چکش چوبی را خود ساخته و به طرفین سرآن لاستیک نازک می چسبانندوبه چهار دلیل منبت کاران از چکش چوبی یا لاستیکی استفاده می کنند.
1-به خاطر اینکه هنگام ضربه زدن به مغار باعث می شود ضربات کمتر صدا داشته باشد .
2-دسته مغار خراب نشود و آسیب نبیند.
3-وزن آن سبکتر از چکش فلزی است و باعث می شود تا منبت کاران کمتر خسته شوند.
4-چون سرچکش چوبی بزرگتر است راحتر می توان کار کرد.
به چکش چوبی تخماق نیز گفته می شود که لغتی ترکی می باشد.«(حمید طوجی -1380)
سوهان:شکلهای مختلفی دارد و برای ساییدن چوب و سایر موادمورد استفاده قرار می گیرد.
1-سوهان دوسرصاف:این ابزار برای ساییدن چوب بکار می رود.
2-سوهان دوسر کچ:جاهای گود را با این سوهان صاف می کنند.
3-سوهان سه پهلو سه گوش:برای صاف کردن و تراش دادن قسمت های مورد نیاز به کار می رود.
4-سوهان نیم گرد.
6-سوهان دوکاردی
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 24 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فنون پژوهش
در همهٔ پژوهشهاى جامعهشناختى از روش علمى استفاده مىشود، اما فنون خاص گردآورى و تحلیل دادهها در شاخههاى گوناگون بررسى جامعهشناختى با یکدیگر تفاوت داند. به هر روی، چهار فن است که در بیشتر پژوهشهاى جامعهشناختى عموماً بهکار برده مىشوند و آنها عبارتند از آزمایش، مشاهده، نمونهگیری، و بررسى موردی.
در آزمایش که هم در آزمایشگاه و هم در میدان تحقیق مىتواند انجام گیرد، همهٔ متغیرها بهجز یکى (متغیر مستقل) ثابت (یا کنترلشده) باقى مىمانند و جامعهشناس محقق متغیر مستقل خود را تغییر مىدهد تا ببیند که چه دگرگونىهائى در موضوع تحقیق وى پدید مىآید و سپس این دگرگونىها را به دقت ثبت مىکند. فرق بررسى مشاهدهاى با آزمایش این است که در این روش، محقق جامعهشناس متغیر مستقل خود را در کار دخالت نمىدهد، بلکه موضوع کار را در یک موقعیت طبیعى به دقت مورد مشاهده قرار مىدهد. از نمونهگیرى براى گردآورى دادهها - معمولاً از طریق پرسشنامه یا مصاحبه - استفاده مىشود، به گونهاى که از میان انبوه دادههاى راجع به یک موضوع، نمونههاى طبقهبندى شدهاى برگزیده مىشوند و سپس بر پایه این دادههاى نمونهگیرى شده تعمیمهائى درباره گروه مورد بررسى به دست داده مىشود. پژوهشگران جامعهشناس از بررسى موردى براى شرح کامل و جزء به جزء یک پدیده استفاده مىکنند، بىآنکه کار خود را به صرف پرسشگرى یا مصاحبه از افراد موضوع مورد بررسى محدود سازند؛ گرچه بررسى یک مورد براى اثبات یک فرضیه کفایت نمىکند، اما غالباً بهعنوان یکى از منابع فرضیه یا شواهد کار، مفید واقع مىشود.
همچنان که هریک از این فنون پژوهشى ابزار خاصى را براى یک جامعهشناس فراهم مىسازد که هریک از آنها نیز مزایا و مسائل خاص خود را دارد.
آزمایش
هرچند که آزمایشها معمولاً در محیط آزمایشگاهى انجام مىگیرند، اما اگر بتوان متغیرهاى کنترلشده را ثابت نگهداشت، این روش را در میدان تحقیق جامعهشناسى نیز مىتوان بهکار بست. این به آن معنا است که در هر آزمایش خاص، فقط متغیر مستقل، که آزمایشگر آن را به دلخواه تغییر مىدهد، است که در طول بررسى از یک مرحله آزمایش به مرحلهاى دیگر با یک منظور خاص تغییر مىپذیرد.
براى آنکه بتوان دریافت که تغییرات پیدا شده در متغیر مستقل چگونه بر نتیجهٔ آزمایش تأثیر مىگذارد، محقق جامعهشناس باید موضوعهاى خود را به یک گروه کنترل و دستکم یک گروه آزمایشى تقسیم کند. هدف از ایجاد گروه کنترل آن است که مبنائى براى مقایسه ایجاد شود: افراد این گروه در موقعیت آزمایشى و تحت تأثیر یک متغیر مستقل قرار مىگیرند و سپس واکنشهاى آنها با واکنشهاى گروه آزمایشى در برابر متغیر مستقل تغییر یافته، مقایسه مىشوند. پژوهشگر جامعهشناس با مقایسهٔ واکنشهاى این دو گروه، مىتواند دربارهٔ تأثیر تغییر متغیر مستقل به نتیجهگیرى مهمى دست یابد.
مثال:
جامعهشناسى که بخواهد تأثیر تسهیلات سمعى و بصرى را روى دانشجویان اقتصاد دورهٔ لیسانس آزمایش کند باید، طى یک طرح آزمایشی، این دانشجویان را به یک گروه کنترل و دستکم یک گروه آزمایشى تقسیم کند. براى گروه کنترل یک درس پنجاه دقیقهاى ارائه مىشود که در آن معلم روى تخته سیاه از نمودارها و جدول اقتصادى و نظایر آن استفاده مىکند. به دانشجویان گروه آزمایشى نیز همین مقدار درس ارائه مىشود ولى در آن از تسهیلات سمعى و بصرى مانند اسلاید و فیلم به جاى نمودارهاى تصویرشده روى تخته سیاه استفاده مىشود. محقق جامعهشناس با مقایسهٔ بازدهٔ یادگیرى دو گروه مىتواند دربارهٔ تأثیر آموزشى تسهیلات سمعمى و بصرى به نتایجى تقریبى دست یابد.
در مثال بالا، جامعهشناس مىخواهد اطمینان یابد که تنها وجود یا عدم وجود تسهیلات سمعى و بصرى - و نه عاملى دیگر - بود که بر بازدهٔ آزمایش او تأثیر گذاشته است. او براى آنکه به این اطمینان برسد، باید از پیش مطمئن باشد که دانشجویان گروه کنترل و گروه آزمایشى اساساً هیچ اختلافى با هم نداشته باشند. براى همین، او باید گروههائى را برگزیند که تنها تفاوت آنها با هم این باشد که یکى از تسهیلات سمعى و بصرى برخوردار بوده و دیگرى این برخوردارى را نداشته باشد.
براى گزینش و تنظیم گروههاى کنترل و آزمایشی، دو روش اساسى وجود دارد. روش نخست، فن گزینش جفت همطراز نامیده مىشود؛ در این روش، آزمایشگر در برابر هر فردى در گروه کنترل فرد همطراز دیگرى را در گروه آزمایش جاى مىدهد (افراد همطراز از جهت برخى متغیرهاى اساسى درست مانند همدیگر هستند.) روش دیگر، فن گزینش تصادفى است؛ در این روش، افراد گروههاى کنترل و آزمایشى برحسب یک انتخاب تصادفى آمارى برگزیده مىشوند.
مثال:
در اینجا باز همان آزمایش تأثیر تسهیلات آموزشى سمعى و بصرى را در نظر بگیرید. براى گزینش گروههاى کنترل و آزمایشى برحسب فن گزینش جفت همطراز، آزمایشگر باید مطمئن باشد که گروههاى آن براى مثال، متشکل از تعداد برابرى از دانشجویان سالهاى مختلف باشند. در این مورد، براى هر دانشجوى سال اول در گروه آزمایشى یک دانشجوى سال اول در گروه کنترل در نظر گرفته مىشود و در مورد دانشجویان سالهاى دیگر نیز همین برابرى رعایت مىشود. متغیرهاى دیگرى چون جنسیت دانشجویان را نیز باید بههمین نحو در نظر گرفت. در این مورد، آزمایشگر باید تعداد دانشجویان دختر سالهاى مختلف را در گروههاى کنترل و آزمایش همطراز کند. (گزینش متغیرهائى چون جنس، سن و علائق مذهبی، در انتخاب گروه کنترل اهمیت دارد و انتخاب گروه آزمایشى البته به ماهیت آزمایش موردنظر بستگى دارد.)
مثال:
گزینش افراد گروههاى کنترل و آزمایش، مىتواند از طریق فن گزینش تصادفى نیز انجام گیرد. در این مورد، آزمایشگر مىتواند فهرستى الفبائى از دانشجویان تنظیم کند و با ترتیب الفبائى آنها را به گروههاى کنترل و آزمایشى تقسیم کند. (از روشهاى دیگرى نیز چون قرعهکشى نیز مىتوان در این فن استفاده کرد.)
نقشهاى جامعهشناسى
جامعهشناس بهعنوان یک دانشمند
او در این نقش سرگرم پژوهش علمى است و اطلاعاتى را دربارهٔ زندگى اجتماعى گردآورى و سازماندهى مىکند. تقریباً بیشتر محققان جامعهشناس براى دانشگاهها، مؤسسات دولتی، بنیادها یا شرکتها کار مىکنند. جامعهشناس دانشگاهى ممکن است هم در کار تعلیم باشد و هم در پژوهشهائى که هزینه آن را یا خود دانشگاه تأمین مىکند و یا مؤسسات خارج از دانشگاه. او بهعنوان یک دانشمند پژوهشگر، هدف عمده آن باید این باشد که جهت روندهاى جامعه را پیشبینى کند تا عامهٔ مردم خود را براى تحولات آتى آماده کنند او در این نقش، ممکن است بر تصمیمگیرىهاى مربوط به خط مشى عمومى مستقیماً تأثیر گذارد.
جامعهشناس بهعنوان مشاور سیاست اجتماعى
او در این نقش، نتایج احتمالى یک سیاست اجتماعى را پیشبینى مىکند. بسیارى از سیاستهاى اجتماعى براى این شکست مىخورند که بر مفروضات و پیشبینىهاى درستى استوار نیستند.
جامعهشناس بهعنوان یک تکنسین
جامعهشناسان بسیارى هستند که براى شرکتها و مؤسسات دولتى و نظایر آن کار مىکنند تا این سازمانها را کارآمدتر سازند. حتى در این گونه کارها هم، آنها باید مراقب باشند که هدفهاى سازمان خود را بر اخلاق حرفهاى آنها برترى ننهند.
جامعهشناس بهعنوان یک معلم
کار اصلى بیشتر جامعهشناسان همان درس دادن است. جامعهشناس بهعنوان یک معلم، در جایگاهى است که مىتواند نفوذ شدیدى بر دانشجویان بگذارد. در اینجا این مسئله اخلاقى مطرح است که نکند او دانشجویان خود را به در پیش گرفتن راه اجتماعى خاصى تلقین کند
نمونهگیرى
جامعهشناسى را در نظر آورید که گروه خاصى (یا اجتماعى ویژهای) را براى بررسى خود تعیین کرده و مىخواهد دربارهٔ باورداشتها، ارزشها و رویکردهاى اعضاء آن به تعمیمهائى دست یابد. او از طریق مشاهده و پرسشکردن از یکایک اعضاء جامعهٔ مورد بررسی، مىتواند به شناخت جامعى از باورداشتها و ارزشهاى کل جامعه برسد. اما اگر گروه مورد بررسى بسیار بزرگ باشد - براى مثال، جمعیت مردان بالاى ۶۵سال در یک کشور پرجمعیت موضوع بررسى قرار گیرد - در این صورت، مصاحبه و یا حتى مشاهدهٔ یکایک افراد این جمعیت، به احتمال بسیار زیاد عملى نیست. بههمین دلیل است که جامعهشناسان در چنین مواردى نمونههائى از یک جمعیت معین را براى بررسى آنها برمىگزینند. اگر جامعهشناسى خواسته باشد تعمیمهائى دربارهٔ گروه خاصى از مردم بهعمل آورد، باید نمونههائى را برگزیند که نمایانگر کل افراد آن گروه باشند و یا ویژگىهاى عام کل گروه را داشته باشند.
مثال:
اگر خواسته باشیم دربارهٔ یک بنیاد تأدیبى نمونهگیرى بهعمل آوریم، باید در نظر داشته باشیم که نمونههاى ما ویژگىهاى کل جمعیت این بنیاد را از نظر سن، نژاد، سطح تحصیلات، طول محکومیت، سوابق جرم و همهٔ متغیرهاى دیگرى که در بررسى ما اهمیت دارند، دارا باشند. براى گردآورى اطلاعات ضروری، عموماً دو روش بهکار مىرود؛ یکى فن مصاحبه و دیگرى فن پرسشنامهای. در فن مصاحبه، پژوهشگر مستقیماً از افراد مورد بررسى پرسش مىکند. در این فن، مىتوان از دو شیوه استفاده کرد، یکى شیوهٔ ساختارمند و دیگرى شیوهٔ بىساختار؛ در شیوهٔ ساختارمند، از هر پرسش شوندهاى یک رشته پرسشهاى یکسان و به ترتیبى یکنواخت بهعمل مىآید. اینگونه مصاحبه گرچه بسیار انعطافناپذیر است، اما دادههاى بهدست آمده از این روش را به آسانى مىتوان جدولبندى و مقایسه کرد. در روش مصاحبهٔ بىساختار، براى پژوهشگر میدان انعطاف بیشترى فراهم است و به پرسششونده نیز آزادى عمل بیشترى در پاسخگوئى داده مىشود. در این روش، پرسشها با جزئیات بیشترى ارائه مىشوند و به پاسخهاى مهم فرصت بیشترى براى بیان داده مىشود. برخلاف مصاحبهٔ ساختارمند، مصاحبهٔ بىساختار غالباً به پاسخهائى مىانجامد که مقایسهٔ آنها بسیار دشوار است.
مثال:
اگر جامعهشناسى خواسته باشد الگوهاى رأىگیرى را در میان گروههاى اقتصادى - اجتماعى گوناگون بررسى کند پرسشهاى زیر را مىتواند به شیوهٔ مصاحبه ساختارمند بهکار بندد.
کدامیک از جملههاى زیر عادتهاى رأى دادن شما را بهدرستى بیان مىکند؟
- من معمولاً در انتخابات ریاست جمهورى رأى مىدهم.
- من معمولاً در انتخابات مهم محلى رأى مىدهم.
- من معمولاً هم در انتخابات محلى و هم در انتخابات سراسرى رأى مىدهم.
- من بهندرت رأى مىدهم یا هیچوقت رأى نمىدهم.
مصاحبهٔ بىساختار مىتواند شکل یک گفتگو را بهخود گیرد، مانند نمونهٔ زیر:
- پرسش: شما معمولاً چه وقتى رأى مىدهید؟
- پاسخ: من بیست سال است که در انتخابات انجمن خانه و مدرسه رأى مىدهم.
- پرسش: آیا در انتخابات کشورى نیز رأى مىدهید؟
- پاسخ: بله. من هر چهارسال یک بار در انتخابات فرماندار ایالتى رأى مىدهم. این تنها انتخابات کشورى است که من در آن شرکت مىکنم.
چنانچه دیده شد، در حالىکه قصد پژوهشگر در مورد دوم دستیابى به اطلاعاتى مشابه با اطلاعات مصاحبهٔ ساختارمند بود، اما اطلاعات بهدست آمده در عمل چیز دیگرى از آب درآمد.
بررسىهاى موردى
روش بررسى موردى یکى از معمولترین روشهاى مشاهدهٔ میدانى است. پژوهشگرى که به یک بررسى موردى دست مىزند، باید دربارهٔ همهٔ جزئیات موضوع مورد بررسى گزارش کامل و جامعى بهدست دهد. (در این روش، پژوهشگر هم مىتواند از شیوهٔ مشارکت مشاهدهگر در موضوع مورد مشاهده و هم از شیوهٔ عدم مشارکت او استفاده کند.) اگر بررسى موردى با رویدادهائى سروکار داشته باشد که قبلاً اتفاق افتادهاند، پژوهشگر باید همهٔ گزارشات راجع به آن رویداد را دقیقاً مورد بررسى قرار دهد و با همهٔ اشخاصى که مستقیم یا غیرمستقیم در آن رویداد درگیر بودند، مصاحبه کند.
مثال:
اگر جامعهشناسى خواسته باشد فرقهاى مذهبى را بررسى کند که بیست سال پیش در یک شهرک روستائى رونق گرفته بود، باید از آن شهرک بازدید کند و با همهٔ افرادى که مىتوانند فرقهٔ مورد بحث را به یاد آورند، مصاحبه کند. گذشته از این، او باید هر گزارش مکتوبى را از مدارک شهردارى و روزنامههاى قدیمى گرفته تا مکاتبات مربوط، که دربارهٔ آن فرقه و اعضاء وى اطلاعى بهدست مىدهند، دقیقاً مورد مطالعه قرار دهد.
عوامل زمانى در تحقیق
هر تحقیقى باید در چارچوب زمانى خاصى انجام گیرد. بررسى همزمان، مطالعهٔ مقایسهاى موقعیتهائى است که در یک زمان در میان گروههاى گوناگون وجود دارند. بررسى درازمدت، مطالعهٔ یک موضوع یا یک گروه است که طى یک دورهٔ طولانى انجام مىگیرد.
مثال:
پژوهشگر جامعهشناس مىتواند دربارهٔ درصد قبولشدگان زن و مرد در کنکور سراسرى در یک سال معین، بررسى همزمان انجام دهد. اما از طریق بررسى درازمدت، او مىتواند درصد قبولشدگان زن و مرد در میان همین گروه را با درصد فارغالتحصیلان زن و مرد همین گروه در چهار سال بعد، مقایسه کند.
بررسى معطوف به ماسبق
به بررسى موقعیتى اطلاق مىشود که زمانى در گذشته اتفاق افتاده باشد. در این بررسی، از دادههاى ثبتشده استفاده مىشود. (بررسى موردى توضیح داده شده در مثال اگر جامعهشناسى خواسته باشد فرقهاى مذهبى را بررسى کند که بیست سال پیش در یک شهرک روستائى رونق گرفته بود، باید از آن شهرک بازدید کند و با همهٔ افرادى که مىتوانند فرقهٔ مورد بحث را به یاد آورند، مصاحبه کند. گذشته از این، او باید هر گزارش مکتوبى را از مدارک شهردارى و روزنامههاى قدیمى گرفته تا مکاتبات مربوط، که دربارهٔ آن فرقه و اعضاء وى اطلاعى بهدست مىدهند، دقیقاً مورد مطالعه قرار دهد. یک بررسى معطوف به ماسبق است.)
بررسى معطوف به آینده
در زمان حال شروع مىشود و طى یک دورهٔ زمانى معین در آینده، ادامه مىیابد. هرچقدر مدت زمان بررسى طولانىتر شود، هزینهٔ اینگونه بررسى نیز سنگینتر مىشود. براى مثال، جامعهشناسى که خواسته باشد به بررسى درازمدت توصیف شده در مثال (پژوهشگر جامعهشناس مىتواند دربارهٔ درصد قبولشدگان زن و مرد در کنکور سراسرى در یک سال معین، بررسى همزمان انجام دهد. اما از طریق بررسى درازمدت، او مىتواند درصد قبولشدگان زن و مرد در میان همین گروه را با درصد فارغالتحصیلان زن و مرد همین گروه در چهار سال بعد، مقایسه کند.) دست زند، مىتواند بررسى خود را از آغاز سال تحصیلى کنونى شروع کند و تا چهارسال آن را ادامه دهد.
کاربرد آمار
فکر کاربرد و فهم مفاهیم آمارى براى دانشجویان سال اول جامعهشناسی، گهگاه ایجاد وحشت مىکند. اما به هر روی، کاربرد درست مفاهیم آمارى به فهم متون درسى و مقالات مورد مطالعهٔ دانشجویان، کمک بسیار مىکند. این مفاهیم براى آمار جامعهشناختى اهمیتى اساسى دارند: میانگین، عددى است که با تقسیم جمع کل موارد به تعداد افراد مورد نظر بهدست مىآید؛ عدد وسط عددى است که در خط توزیع اعداد، وسط قرار مىگیرد. عدد غالب که در خط توزیع عددى ما از همه بیشتر تکرار مىشود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
منتج از نتایج طرح تحقیقاتی:
«بررسی روش های اجرایی ثبت طرح ها و نقشه های فرش دستباف ایرانی در مراکز و جوامع بین المللی ذیربط (حفظ مالکیت معنوی)»
مقدمه:
هنر فرش یکی از دستاوردهای بزرگ تاریخی و فرهنگی ملت ایران به شمار می رود. این هنر که با ارزش های اجتماعی سنتی و فرهنگی ایرانیان گره خورده است، می تواند علاوه بر کارکردهای فرهنگی و اجتماعی در خدمت رشد و توسعه انسانی کشور قرار گیرد. متأسفانه در سال های اخیر شاهد تنزل جایگاه فرش ایران در صحنه تجارت جهانی هستیم و این در حالی است که فرش همواره از جایگاه رفیع و والایی در عرصه فرهنگ و نیز موقعیت ویژه ای در قلمرو اقتصاد کشور برخوردار بوده است. بی تردید در میان عوامل متعدد کاهش منزلت فرش ایران، سرقت و به تاراج رفتن حقوق مالکیت فکری مالکان حق و به تعبیر دیگر سرقت طرح ها و نقشه های فرش ایران توسط برخی از رقبای داخلی و خارجی وسوء استفاده از آنها یکی از مهمترین علل تنزل جایگاه فرش ایران در بازار بین المللی است. به عبارت دیگر عدم بهره برداری مناسب از نظام حقوق مالکیت فکری برای حمایت از حقوق دست اندرکاران فرش و ممانعت از سرقت طرح ها و نقشه های فرش و قالی توسط برخی از رقبای تجاری کشورمان را می توان از علل اصلی و اساسی این امر به شمار آورد.
با توجه به آنچه گفته شد، مرکز تحقیقات فرش ایران سعی کرده با بهره گیری از نظرات کارشناسان حقوقی آشنا با حوزه حقوق مالکیت فکری سلسله مطالبی را تحت عنوان راهنمای فرش و حقوق مالکیت فکری تهیه در اختیار علاقه مندان قرار دهد. امید است که به این ترتیب اطلاعاتی مختصر و مفید در اختیار تمام دست اندرکاران تولید و تجارت فرش قرار گیرد تا با کمک آن بتوانند با حقوق قانونی خود در این عرصه آشنا شده و از مزایای حمایت های قانونی ممکن برخوردار شوند. این راهنما ضمن معرفی حقوق مالکیت فکری به پرسش هایی که معمولاً در این حوزه مطرح می شود پاسخ گفته و از جمله، شیوه های حمایت از حقوق مالکیت فکری دست اندرکاران فرش را مورد توجه قرار داده است. به امید آن که این تلاش مقبول افتد.
حقوق مالکیت فکری چیست؟
«مالکیت فکری در یک مفهوم کلی به معنای حقوق قانونی است که در نتیجه فعالیت های فکری در حوزه های هنری، ادبی، علمی و صنعتی کسب می گردد». در حقیقت حقوق مالکیت فکری شامل مجموعه ای از قواعد حقوقی مرتبط با نوآوری ها و ابتکارهاست، این حقوق به عنوان حقوق ایجاد شده برای آثار ناشی از فعالیت خلاقانه فکری در مقابل مالکیت بر منابع و محصولات محسوس قرار گرفته و اگر چه غیر محسوس هستند اما همانند سایر انواع مالکیت به عنوان مبنای مالکیت شخصی قابل تجارت و مبادله هستند.
هم اکنون برخی نویسندگان از عبارت حقوق مالکیت معنوی به جای حقوق مالکیت فکری استفاده می کنند. در رویه قانونگذاری ایران نیز این عبارت بارها تکرار شده است. در این رابطه باید توجه داشت که حق مالکیت بر آثار ناشی از فعالیتهای خلاقانه فکری، حقی غیر مادی است که موضوع آن نیز شیئ غیر مادی می باشد بنابراین عنوان صحیح این حق، حق مالکیت فکری است.
حقوق مالکیت فکری چه منافعی برای کشور دارد؟
نظام مالکیت فکری یکی از مسائل زیربنایی سیاست نوین اقتصادی در سطح ملی و بستری برای توسعه است. از سویی رشد اقتصادی از شروط لازم توسعه است و از سوی دیگر نظام حمایتی از حقوق مالکیت فکری از جمله مسائل زیربنایی و ابزار مهم به منظور نیل به رشد اقتصادی محسوب می شود. مالکیت فکری به طور روزافزون برای توسعه پایدار کشورهای در حال توسعه و به ویژه کشورهای کمتر توسعه یافته به عنوان یک ابزار مهم تلقی می شود. بنابراین، فهم پایه های حقوقی و اقتصادی نظام مالکیت فکری پیش شرطی برای درک افزایش نقش و اهمیت آن در استراتژی های ملی در جهت تقویت رقابت و تصریع توسعه اقتصادی- اجتماعی است. از آنجا که مالکیت فکری از تلاشهای خلاق اندیشه های انسان حاصل می شود، باید در ترویج و تشویق فعالیتهای ابتکاری و نوآوری به هر گونه تلاش ممکن دست یازید. حمایت مؤثر از مالکیت فکری، به وسیله ایجاد، استفاده و تقویت حقوق قانونی انحصار، انگیزه لازم در جهت خلاقیت را فراهم آورده و محیط مناسبی را برای مبادله منظم مالکیت فکری کالا و خدمات موجود در بازار به وجود می آورد. حقوق مالکیت فکری اصولا به منظور حمایت از محصولات و فراورده های تولیدی ناشی از تلاشهای خلاقانه و مبتکرانه و همچنین علائم متمایز تجاری برای کالاها و خدمات ایجاد شده است، بنابراین کسب چنین حقوقی متضمن تجارت مطمئن و در عین حال الزامات متقابل برای دارنده آن می باشد. هدف نهایی از حمایت و اجرای حقوق مالکیت فکری ایجاد رفاه اقتصادی و اجتماعی در پرتو حقوق و ضمانت اجرای آن است.
ایجاد و استقرار حقوق مالکیت فکری در جامعه و به رسمیت شناختن آن عاملی مهم در جهت ثبات بازار، پایداری و رشد تجارت خارجی کشور و افزایش فرصت های صادرات به شمار می رود. نظام مالکیت فکری نیرومند از مهمترین عوامل و یکی از ضروری ترین عناصر جهت تجدید ساختار سیاست های تجاری است و اصولا برای موجهه با واقعیت رقابت در عرصه اقتصاد باید حمایت از این حقوق در اولویت برنامه های کشور قرار گیرد. ضمن آنکه رقابت کیفی و رشد تجارت می تواند فرصت های شغلی قابل توجهی را درجامعه فراهم آورد. مزایای توجه جدی به حمایت از این حقوق بیشمار بوده و از جمله موجب جلوگیری از جعل و رقابت متقلبانه می شود. بنابراین نظام مالکیت فکری به طور جدی و مؤثر در روند رشد اقتصادی تأثیر گذار بوده و جهانی شدن تجارت در خدمت توسعه انسانی قرار می گیرد که توسعه ای اقتصادی و اجتماعی محسوب شده و پویایی و پایداری ارزشهای اجتماعی سنتی و فرهنگی را در پی دارد.
پدیدآورندگان و دارندگان حقوق مالکیت فکری از چه امتیازاتی بهره مند می گردند؟
« پدیدآورنده» براساس آموزه های حقوق مالکیت فکری از دو امتیاز و حق اساسی بر اثر خود بر خوردار می شود:
حقوق اقتصادی و مالی بر« اثر» که در نتیجه آن پدیدآورنده حق انحصاری استفاده از اثر را داشته و می تواند تمام یا قسمتی از این حق را به طور دائم یا موقت به دیگری واگذار نماید. در صورت واگذاری حق از طرف پدیدآورنده به دیگری، وی به عنوان«دارنده حق» محسوب می شود.
حق اخلاقی یا معنوی بر«اثر» که منحصراً متعلق به خالق اثر(پدیدآورنده) بوده و به موجب آن باید نام وی را به عنوان پدیدآورنده ذکر کنند.
این حق به پدیدآورنده اجازه می دهد اقدامات معینی را برای حفظ ارتباط شخصی خود با اثر به انجام رساند. به عبارت دیگر این حق به پدیدآورنده اجازه می دهد که به صورت قانونی در مقابل تحریف اثر به شیوه ای که مخالف تمامیت هنری و فرهنگی و تأثیر گذاری آن باشد، اعتراض نماید.
حمایت از حقوق مالکیت فکری شامل چه موضوعات اساسی می شود؟
کلیت نظام حقوق مالکیت فکری را می توان در دو حوزه اصلی مورد توجه قرار داد:
آثار ادبی و هنری مورد حمایت کنوانسیون برن که در سال 1886 در شهر برن کشور سوئیس به امضاء رسید. این گونه آثار در قالب قواعد مربوط به حق کپی برداری مورد حمایت قرار می گیرند. این کنوانسیون همچنین در سال 1886 در شهر پاریس، در سال 1908 در برلین، در سال 1914 در برن، در سال 1928 در رم، در سال 1948 در بروکسل، در سال 1967 در استکهلم و در سالهای 1971 و 1979 در پاریس مورد اصلاح قرار گرفته است. اگر چه ایران تاکنون به این کنوانسیون ملحق نشده است اما به موجب قانون حمایت مؤلفان،مصنفان و هنرمندان مصوب 1348 قواعد ملی برای حمایت از آثار موضوع این حقوق در سطح ملی را ایجاد کرده است.
موضوعات مورد حمایت کنوانسیون پاریس که در سال 1883 در شهر پاریس کشور فرانسه به امضاء رسید. این موضوعات نیز در قالب قواعد مربوط به مالکیت صنعتی مورد حمایت قرار می گیرند. کنوانسیون پاریس نیز به ترتیب در سالهای 1891(مادرید)، 1900 (بروکسل)، 1911(واشنگتن)، 1925(لاهه)، 1934(لندن)، 1958(لیسبون)، 1967 و 1979(استکهلم) مورد اصلاح قرار گرفته است. ایران علاوه بر تصویب قانون ثبت علائم و اختراعات در سال 1310، در سال 1337 به نسخه اصلاح شده در لندن ملحق شد و سپس در سال 1348 اصلاحات نسخه لیسبون را پذیرفته و سرانجام در سال 1377 با تصویب مجلس شورای اسلامی با آخرین اصلاحات این کنوانسیون در نسخه استکهلم محلق شد. کنوانسیون پاریس در زمینه مالکیت صنعتی مشتمل بر قواعدی در زمینه حمایت از حقوق مالکیت فکری در عرصه های علائم تجاری، علائم جغرافیایی و طرح های صنعتی است که برای هر کدام از آنها معاهدات و کنوانسیون های ویژه ای نیز منعقد شده است.
آیا قوانین ایران امکان بهره برداری از قواعد حقوق مالکیت فکری جهت حمایت از طرح و نقشه فرش را فرآهم می آورد؟
قوانین و مقررات تصویبی ایران اگر چه از نواقص و کاستی های بسیاری رنج می بارد. اما در مجموع محمل قابل توجهی است که می تواند تا حدود زیادی نسبت به سازماندهی و نهادینه کردن حمایت های ناشی از مالکیت فکری مؤثر واقع شود. در این ارتباط کشور ما در مسیر قانون گذاری قوانین متعددی در قلمرو عرصه ملی و بین المللی به تصویب رسانده است که به عنوان عاملی الزام آور به میزان قابل توجهی در تأمین و حفظ حقوق مالکیت فردی و حمایت از حقوق مالکان حق و ارتقاء جایگاه فرش در صنعت و تجارت تأثیرگذار خواهد بود. حمایت های مقرر در قوانین و مقررات ایران را می توان در سه حوزه مورد توجه قرار داد:
1- قوانین ملی مرتبط با حمایت از حقوق مالکیت فکری و آئین نامه های اجرایی این قوانین.
2- موافقتنامه های دو جانبه ای که بین دولت جمهوری اسلامی ایران با سایر دولت ها منعقد می شود به موجب آنها حمایت از حقوق مالکیت فکری اتباع طرف مقابل در قلمرو هر یک از طرف های موافقتنامه تعهد می شود؛
3- موافقتنامه ها و کنواسیون های بین المللی که دولت جمهوری اسلامی رسماً به آنها ملحق شده و از این رهگذر حمایت از حقوق مالکیت فکری اتباع کشورهای متعاهد در قلمرو هر یک از آنها لازم است.
حق کپی برداری(Copyright) چیست و شامل چه موضوعاتی می شود؟
همانند همه حوزه های مالکیت فکری، حق کپی برداری حمایت از آثار خلاقانه فکری بشری و البته در محدوده آثار ادبی و هنری بوده و حمایت های ناشی از آن طیف وسیعی از آثار ادبی و هنری را در بر می گیرد. موضوعات قابل حمایت در قالب این حق کاملاً مبتنی بر اصول تعیین شده توسط نظام ملی هستند. در این راستا کنواسیون برن به عنوان اصلی ترین سند بین المللی مرتبط با این حق هیچ گونه تعریفی از آن ارائه نداده اما در ماده 2 مقرر داشته است.
«نماد آثار ادبی و هنری می تواند در برگیرنده هر محصول در حوزه هنری، علمی و ادبیات و هر شیوه یا نماد آن باشد، نظیر کتب، جزوات و سایر مکتوبات؛ سخنرانی ها، خطابه ها و مواعظ و سایر آثاری که ماهیتی مشابه دارند؛ آثار دراماتیک و آثار موسیقی دراماتیک؛ آثار و طرح های رقص و نمایش های بدون صدا؛ تصنیفات موسیقی با کلام یا بدون آن؛ آثار سینمایی؛ آثار طراحی؛ نقاشی، معماری، پیکرتراشی، قلم زنی و حکاکی؛ آثار عکاسی؛ آثار هنری کاربردی؛ تصاویر؛ نقشه ها، برنامه ها، پیش نویس ها و آثار سه بعدی مرتبط با جغرافیا، توپوگرافی، معماری یا علم ...، ترجمه ها، آثار اقتباسی، ترتیبات موسیقیایی و سایر تغییرات یک اثر ادبی و هنری می تواند همانند اثر اصلی و بدون آن که خدشه ای به حق کپی لرداری اثر اولیه وارد آید، مورد حمایت قرار گیرند... . مجموعه های آثار ادبی و هنری نظیر دایره المعارف ها و گلچین قطعات ادبی که به دلیل نوع انتخاب و ترتیب مطالب تشکیل دهنده آن تولیدات فکری را می سازند باید مورد حمایت قرار گیرند؛ بدون آن که خدشه ای به حق کپی برداری در هر یک از بخش های آثار تشکیل دهنده آن مجموعه وارد آورند».
بنابراین آثار ادبی، هنری و رایانه ای مورد حمایت قواعد حق کپی برداری قرار داشته و می توان با استفاده از این قواعد از طرح و نقشه فرش حمایت لازم را به عمل آورد.
آیا به موجب قوانین و مقررات ایران امکان حمایت از طرح و نقشه فرش در قالب حمایت از آثار ادبی و هنری و تحت عنوان حق کپی برداری وجود دارد؟
بلی، با تصویب قانون حمایت مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب 1348 برای نخستین بار با تعریف واژه های«اثر»«پدید آورنده»، نقشه قالی نیز به عنوان اثر و خالق آن به عنوان پدید آورنده شناسایی شدند.
به موجب ماده 1 قانون مذکور:
«از نظر این قانون به مؤلف و مصنف و هنرمند«پدید آورنده» و به آن چه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار آنان پدید می آید بدون در نظر گرفتن طریقه یا روشی که بیان و یا ظهور و یا ایجاد آن به کار رفته«اثر» اطلاق می شود».
هم چنین در ماده 2 قانون یاد شده با احصاء اثرهای مورد حمایت قانونی در بندهای 1 و 9 آثار مکتوب و آثار ابتکاری مربوط به هنرهای دستی یا صنعتی، نقشه های قالی و گلیم را از جمله اثرهای مورد حمایت می شمارد. از سوی دیگر براساس ماده 160 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی و اجتماعی مصوب 1379 نرم افزارهای چند رسانه ای نیز مشمول مفاد قانون 1348 شده است.
بنابراین به موجب قوانین ایران، می توان از طرح و نقشه فرش به صورت مستقل یا به شکل آثار مکتوب و نیز نرم افزارهای رایانه ای حمایت حقوقی لازم را به عمل آورد.
حق مالکیت صنعتی(industrial property) در قوانین ایران و نیز در کنوانسیون های بین المللی مرتبط با حقوق مالکیت فکری هیچ تعریفی از حق مالکیت صنعتی وجود ندارد اما در یک بیان کلی حقوق ناشی از خلاقیت ها و آفرینش های فکری در زمینه های مختلف صنعتی و تجاری، تحت عنوان حقوق مالکیت صنعتی مورد شناسایی قرار می گیرند.
کنوانسیون پاریس برای حمایت از مالکیت صنعتی موضوع های تحت پوشش خود را در ماده 1 به شرح ذیل بیان میدارد:
« حمایت از مالکیت صنعتی در موضوعات مربوط به حق ثبت اختراع، مدل های مصرفی، طرح های صنعتی، علائم تجاری، علائم خدماتی ، نشانه های منبع یا نام های منشاء و جلوگیری از رقابت های نامشروع است. مالکیت صنعتی به مفهوم کاملاً آن را در نظر گرفته شده و شامل نه تنها صنعت و تجارت به معنای اخص بلکه صنایع کشاورزی و استخراجی و تمام محصولات ساخته شده یا طبیعی مثل شراب ها، برگ توتون، میوه جات، دام ها، مواد معدنی، اب های معدنی، آبجو، گل ها و آردها نیز می باشد»
آیا به موجب قوانین و مقررات ایران امکان حمایت از طرح و نقشه فرش در قالب حمایت از حقوق مالکیت صنعتی وجود دارد؟
بلی به موجب قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب 1/4/1310 حمایت از علائم تجاری مورد توجه قرار گرفته و به موجب ماده 1 این علائم را تعریف کرده است. به این صورت حمایت از طرح ونقشه فرش در قالب حمایت از علائم تجاری نیز امکان پذیر است. ضمن آنکه مطابق جدول ضمیمه آئین نامه اجرایی این قانون مصوب 1337 با تعیین طبقات محصولات، مصنوعات نساجی و لوازم هنری را قابل ثبت دانسته است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید