فلسفه چیست؟ فلسفه در بیان ساده خود چه وچگونه علمی است؟ به طور مختصر باید گفت : فلسفه عبارت است از پرسش فراورنده ومرز شکننده از کلی ترین چیزی که با آن مواجه هستیم. فلسفه با مفهوم اصلی در پرسش بودن پرداخته شده است و به جواب درباره پرسش از وجود ما قانع نیست بلکه به گستراندن پرسش درباره هستی روی دارد. البته اگر هستی بنیادی ترین مفهموم باشد پرسش فلسفی آن را به سان پاسخ سخت می پذیرد. درباره تاریخ فلسفه نوین از جمله آخرین مدارس فلسفی دکانستراکسیون که تابع هر منوتیک میباشد باید گفت، دکانستراکسیون به دوران مدرن تعلق دارد. آن بعد از فلسفه های مدرن جلوه کرده است و فسلفه های مدرن بعد از نیچه که ختم متافیزیک غرب را اعلام می کند و طومار فلسفه را که در بنیان با نیهیل (nihil) با هیچی سرو کار در هم می نوردد یعنی پس از آن که پایان دوره متافیزیک توسط نیچه اعلام شد ( البته بعضی ها معتقدند که خودنیچه هم فیلسوفی متافیزیکی است ) بدین گونه پرسش وجود و فلسفه وجود از هستی انسانی فلسفی طرد می شود. در تصویری که هیدگر از نیچه دارد ارجاع به تفکر نیهیلستی به مثابه دوره ای از متافیزیک غرب ارجاع می شود. پس از جنگ جهانی دوم یکی از شاگردان آقای هیدگر یعنی گادامر به هرمنوتیک نوین می پردازد که در آن بررسی شناخت و فهم آن چیزی که در برابر ما گشوده می شود (متن به مثابه هستی) شرایط تفسیر را برملا می سازد . این پرسش که آیا تفسیر که زمینه و بافت فهم را مفروض می کرد در پیش شرط های خود یعنی مسلمات و معتقدات ما شکننده و ناپایدار است خود در دامن هرمنوتیک مدرسه ای به نام دکانستراکسیون پدید آورد. در هرمنوتیک ما دریافته بودیم که هیچ تفسیر نهایی وجود ندارد چه افق های مبتنی بر سنت که فهم را امکان پذیر می سازد در مواجهه با موضوع شناخت همواره تغییر می یابد. به هر حال دکنستراکسیون ریشه های خودش را به طور مستقیم در هرمنوتیک و طرح پرسش وجود هیدگر از سویی و فراتر از آن در فلسفه نیچه و هگل دارد در آثار دریدا برای نخستین بار فلسفه و معماری دکانستراکسیون با هم آشنا می گردند .
پرسشی که درهرمنوتیک مدرن مطرح می شود این است که هنر از جمله هنر معماری در ذات خود چیست ؟ فردوسی بزرگ ماگفته است ((هنر برتر از گوهر آمد پدید)) آیا هنر گوهری دارد ؟ ذات آن چیست ؟ جوهرش چیست ؟ ارسطو در این زمینه که آیا هنر تعلیم دادنی است یا نه مطالبی مطرح می کند. آیا ذات اثر هنری را می توان به حوزه درک علمی و یا فلسفی فرا خواند؟ هرمنوتیک سخن ارسطو را به چالش دوباره فرا می خواند: به نظر می آید هنر ورای حصول و یا حتی حضور است. هنر ذاتی دارد که نه تنها به تعلیم علمی نمی آید که به تعلیم فلسفی نیز هنر غایتش در خودش است، لذا اینکه هنر چیست را نمی توان جز در هستی خود هنر درک کرد. از سویی آفرینش هنر اصیل است، به معنای واقعی کلمه یعنی از اصل و در اصل است چه هنر از آفرینش جدا نیست ، پس هنر و گوهر یکی است . از سوی دیگر در مقایسه با گوهر حقیقت از گوهر برتر است و هنر و حقیقت یکی است. حقیقت یعنی انکشاف و کشف حجاب و هنر نیز همان کشف حجاب وجود است.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 136صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
قبل از ورود به بحث سود و زیان شرکت سهامی عام تعاریف کلی و عام سود وزیان را ارئه می نمایم :
در فرهنگ فارسی عمید سود مساوی با بهره ، نفع ، ضد زیان و فایده معنی شده و زیان معادل نقصان ، خسارت ، ضرر و ضد سود
در فرهنگ علوم اقتصادی Prfit) ) را عبارت از سود، نفع و منفعت می داند و چنین ادامه می دهد در اصطلاح علم اقتصاد نظری بخش باقیمانده عواید یک تصدی است پس از وضع پرداخت به عوامل سرمایه بهره زمین ( اجاره ) و کار و مدیریت ( مزد و حقوق ) که بدان اصطلاح سود خالص یا نفع خالص PureProfit داده اند.
در اصطلاح حسابداری سود افزایش در ثروت است در نتیجه فعالیت یک تصدی اقتصادی
نفع خالص معمولا عبارتست از تفاوت میان قیمت فروش و قیمت مایه هرگاه مخارج فروش و مخارج اداری از نقع کل ( ناخالص ) کسر شود سود خالص یا عایدی خالص بدست می آید .
سود و زیان از نظر افتصادانان :
اقتصادانان هر کدام بسته به مورد در کتابهای خود مباحثی را به موضوع سود یا زیان ( سرمایه ) اختصاص داده اند ذیلا به اختصار قسمتی از نطربات بعضی از معروف ترین اقتصاددانان جهان را در خصوص موضوع ارائه می گردد .
نظریه آدام اسمیت : آدام اسمیت اقتصادان شهیر انگلیسی و پدر علم اقتصاد سود را چنین تعریف کرده است : هر کس از پول خود درآمدی بدست می اورد باید یا از کار خودش یا از سرمایه خود یا از زمین خودش آن درامد را به دست آورده باشد ... درآمدی که ناشی از سرمایه است به وسیله شخصی که آن سرمایه را به کار انداخته یا مدیریت کرده سود نامیده می شود .
درمورد علل افزایش یا کاهش سود اسمیت معتقد است :(( بالا رفتن و پایین آمدن سود سرمایه بستگی به همان عللی دارد که باعث بالا رفتن و سقوط مزد کارگر می شود یعنی افزایش ویا کاهش موقعیت ثروت جامعه ولی اثر همین علل روی این هر دو به یکسان نیست .
افزایش ثروت که باعث بالارفتن مزدهاست باعث کاهش سود می گردد وقتی سرمایه بسیاری از بازرگانان ثروتمند به یک نوع دادوستد سوق داده شود رقابت طبیعی آنان خواه ناخواه باعث پایین آمدن سود می گردد هنگامی که درتمامی دادوسندهای مختلف انجام شده در جامعه افزایش مشابه ای در سرمایه به وجود اید همان رفابت اثر مشابه ای را در همه آنها پدید می آورد .
اسمیت نه فقط کاهش سود را موجب زوال تجارت و عدم ترقی اقتصادی کشور نمیداند بلکه بر این باور است که وقتیکه سود کاهش می یابد بازرگانان شکایت برمی دارند که تجارت رو به تنزل است گو اینکه تنزل سود اثر طبیعی و قهری ترقی روز افزون است و یا اینکه نشانه آن است که سرمایه ای بیشتر از گذشته به کار افتاده است .
صنایع مادر با بالا رفتن قیمت همیشه شکایت از آثار بد مترتب بر مزدهای زیاد دارند و می گویند این امر باعث کاهش فروش کالاهایشان در داخل و خارج کشور شده است ولی چیزی راجع به آثار بد سودهای کلان خود بر زبان نمی اورند این بازرگانان درباره آثار زیان آور و مخرب سودهای خود سکوت می کنند وفقط درباره اثرات بد ناشی از کار سایر مردم شکایت دارند .
نظریه دیوید ریکاردو : اقتصادان انگلیسی مسئله ارزش را به حق از جمله مسائل بسیار مهم علم اقتصاد دانسته است و دلایلی که در توجیه این نکته ارائه کرده است که ملاک رشد اقتصادی تجمع سرمایه است و تجمع سرمایه منوط است به اهمیت سود سرمایه و اضافه می کند که اگر بهره مالکانه را کنار بگذاریم سود عبارتست از حاصل تفریق ببن قیمت فروش و قیمت تمام شده کالا و به مقیاس کل جامعه قیمت تمام شده و تولید خالص عبارت خواهد بود از حاصل جمع مزدهای پرداختی .
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 60صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید