هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار
23 صفحه
چکیده
این مقاله به موضوع هوش هیجانی و کاربرد آن در مدیریت سازمانها میپردازد. هوش هیجانی تعریف شده و با هوش تحصیلی مقایسه میشود. شرایط بروز هوش هیجانی و استعدادهای فردی برای ایجاد هوش هیجانی تشریح میشوند. سپس کاربرد هوش هیجانی در مدیریت بازار بررسی میشود. همچنین به موضوع هوش بین فردی، امید و خوشبینی و نقش آنها در مدیریت بازار پرداخته میشود.
عنوان :
مقایسه هوش هیجانی و جرات ورزی در دانش آموزان دختر
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 43 صفحه
چکیده :
پژوهش حاضر، به منظور مقایسه هوش هیجانی و جرأت ورزی در دانش آموزان دختر و پسر نابینا و عادی مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 85-1384 صورت گرفته است. بدین منظور 180 دانش آموز دختر و پسر ( 120 دانش آموز عادی و 60 دانش آموز نابینا ) به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای هوش هیجانی « بار – ان » و جرأت ورزی گمبریل و ریچی پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی کلی دانش آموزان دختر و پسر عادی و نابینا تفاوت وجود دارد، به طوری که هوش هیجانی دانش آموزان عادی بیشتر از دانش آموزان نابینا است و نمرات دانش آموزان نابینا در مولفههای خود آگاهی هیجانی، ابراز وجود، خود شکوفایی، استقلال، روابط بین فردی، حل مسأله، انعطافپذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و شادکامی پایین تر از دانش آموزان عادی است.
مقدمه
هوش هیجانی، شکلی از هوش اجتماعی و پیشبینی کننده مناسبی در کارآمدی کلی و کارآمدی در حیطههای خاص نظیر عملکرد شغلی است و توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود ودیگران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و عمل فرد را در بر میگیرد ( سالووی و مایر [1]، 1990 ). هوش هیجانی با شناخت فرد از خودش و دیگران، ارتباط با دیگران، سازگاری و انطباق با محیط پیرامون که برای موفق شدن در برآوردن خواستهای اجتماعی لازم است، مرتبط است. هوش هیجانی، توانمندی تاکتیکی [2] در عملکرد فردی است (بار – ان، 2000 ). هوش هیجانی تأثیر بسیار زیادی بر شادی و رضایت افراد دارد. کسانی که هوش هیجانی خود را به کار میگیرند و با محیط اطراف خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان میدهند و از توانایی خود آگاهند. رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و زندگی خوب و سالم نشان میدهد که توجه به هیجان ها، آگاه بودن و آگاه ماندن از آنها و استفاده از انها در راهنمایی کردن رفتار، اهمیت زیادی دارد ( برادبری، گریوز 2005 ).
افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، از توانشهای اجتماعی موثرتری نیز برخوردارند و به واسطه ی آن روابط بین فردی مطلوبی را ایجاد کرده، میتوانند هیجانات خود را درک و ابراز کنند و توانایی درک هیجانهای دیگران را نیز داشته باشند ( سالووی و مایر، 1990 ). با توجه به ا ینکه مهارتهای هیجانی و اجتماعی در ارتباط با دیگران آموخته میشوند و لازمه کسب بسیاری از این مهارتها داشتن قدرت بینایی است، در نتیجه افراد نابینا به واسطه ی نقص بینایی خود، از به دست آودرن چنین تجربیاتی محروم هستند. این تجربیات میتوانند تأثیر زیادی بر بالیدگی هیجانی و تعامل اجتماعی افراد نابینا داشته باشند ( قمرانی و جعفری، 1383 ).
بیان مسئله :
هوش هیجانی، شکلی از هوش اجتماعی در حیطههای خاص نظیر عملکرد شغلی ایت و توانایی کنترل احساسات و هیجانات خود و دگیران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت تفکر و عمل فرد را در بر میگیرد معلولیت بینایی میتواند عامل مؤثری در هوش هیجانی باشد، به طوری که دانش آموزان نابینا، دارای هوش هیجانی پایین تری نسبت به همسالان عادی خود هستند. قابل توجه است که معلولیت بینایی، برخی از مؤلفههای هوش هیجانی را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد، به طوری که دانش آموزان نابینا در مؤلفههای خودآگاهی هیجانی ابراز وجود، خود شکوفایی، استقلال، روابط بین فردی، حل مسأله، انعطافپذیری، تحمل استرس، کنترل تکانه و شادکامی نمرات پایین تری نسبت به دانش آموزان عادی کسب کردند.
دراین تحقیق نشان خواهیم داد که معلولیت بینایی به طور یکسان دختران و پسران را تحت تأثیر قرار نمی دهد و برخلاف عدم تفاوت در دانش آموزان عادی، هوش هیجانی دختران نابینا، کمتر از پسران است همچنین دانش آموزان عادی نسبت به دانش آموزان نابینا از میزان جرأت ورزی بالاتری برخوردار بودند.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
با توجه به اهمیت هوش هیجانی در سازگاری فردی و اجتماعی، به نظر میرسد افرادی که دچار نارسایی بینایی میباشند، مشکلاتی در ارتباط با سازگاری فردی و اجتماعی داشته باشند. چنین مشکلاتی ممکن است بر هوش هیجانی و مؤلفههای آن در افراد نابینا مؤثر باشند و موجب تفاوت هوش هیجانی در افراد نابینا و بینا گردند. به طور کلی مسأله ای اساسی پژوهش حاضر این است که آیا افراد نابینا و عادی از نظر هوش هیجانی و جرأت ورزی متفاوت هستند ؟ و آیا بین هوش هیجانی و جرأت ورزی رابطه وجود دارد ؟
اهداف نظری و عملی تحقیق:
مفهوم هوش هیجانی، توانمندی تاکتیکی در عملکرد فردی است ( بار – ان، 2000 ). هوش هیجانی تأثیر بسیار زیادی بر شادی و رضایت افراد دارد.
کسانی که هوش هیجانی خود را به کار میگیرند و با محیط اطراف خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان میدهند و از توانایی خود آگاهند. رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و زندگی خوب و سالم نشان میدهد که توجه به هیجان ها، آگاه بودن و آگاه ماندن از آنها و استفاده از انها در راهنمایی کردن رفتار، اهمیت زیادی دارد ( برادبری[3]، گریوز[4] 2005 ).
کسانی که قادر نیستند از مهارتهای هوش هیجانی خود استفاده کنند، به احتمال زیاد، برای مدیریت روحیه و خلق خود از روشهای دیگری که کمتر اثر بخشی دارند، بهره میگیرند. احتمال دارد که آنها دو برابر بیشتر از دیگران مضطرب، افسرده یا معتاد شوند و حتی افکار خودکشی به سرشان بزند ( برادبری، گریوز 2005، ترجمه گنجی 1384 ).
چنین مشکلاتی ممکن است بر هوش هیجانی و مولفههای آن در افراد نابینا موثر باشند و موجب تفاوت هوش هیجانی در افراد نابینا و بینا گردد.
اهداف تحقیق :
هدف کلی :
مقایسه هوش هیجانی و جرأت ورزی در دانش آموزان دختر و پسر نابینا و عادی
اهداف فرعی :
بین افراد نابینا و عادی از نظر هوش هیجانی و جرأت ورز ی در مدرسه تفاوت وجود دارد.بین افراد نابینا و عادی از نظر هوش هیجانی و جرأت ورز ی و عامل جنسیت تفاوت وجود دارد.بین افراد نابینا و عادی از نظر هوش هیجانی و جرأت ورز ی عامل معلولیت بینایی تفاوت وجود دارد.بین افراد نابینا و عادی از نظر هوش هیجانی و جرأت ورز ی تعامل جنسیت و معلولیت تفاوت وجود دارد.
و......
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه16
فهرست مطالب
مقدمه
سوالات فرعی:
اهداف فرعی:
اهمیت و ضرورت
cherniss 1. Zaleznik Emotional intelligence 5. caruso Golmanدر نتیجه ضمن اینکه هوش هیجانی نقش مرکزی درفرایند رهبری ایفا می کند؛ (گورگی1 ، 2000) باعث تنوع در منابع قدرت می شود، (کی یرستد2 ، 1999)، از اختلالات روانی پیشگیری اولیه به عمل می آورد (بار- اون3، 1999) و باعث توانمندی انسان دربعد شایستگی های شخصی و اجتماعی می شود. (گلمن، 1995)
با توجه به اینکه معلمین یکی از عناصر عمده در شکل گیری سازمانهای آموزشی هستند و حمایت و نگهداری معلم از مهمترین وظیفه مـدیران است (عسگریان، 1376)و با توجه به اهمیت و ضرورت هوش هیجان که برای مدیران هر سازمان به اختصار ذکر شد، مدیران مدارس نه تنها باید نسبت به هوش هیجانی دانش آموزان و معلمان حساس باشند بلکه باید نسبت به هوش هیجان خودشان نیز حساس باشند و به استفاده درست آن توجه نمایند.
در این تحقیق با توجه به اهمیت هوش هیجانی مدیر در رهبری مطلوب و با توجه به غیر قابل تفکیک بودن منابع قدرت مدیران برای رهبری آموزشی محقق به بررسی رابطه هوش هیجانی آنان با منابع قدرت می پردازیم.
__________________________________________________
George Kierstead Baron
بیان مسأله
قدرت1 در نزد همه انسانها و بالتبع در سازمانها وجود داد اما به رغم این گستردگی میزان آن در نزد افراد متفاوت است. تعاریف زیادی برای قدرت وجود دارد. برای مثال:
- تالکوت پارسونز2 معتقد است که قدرت چیزی است که به گسترده ترین شکل در جهان پخش شده است.
- راسل3 معتقد است که قدرت ایجاد تأثیرات مورد نظر است (راسل 1938).
- رانگ4 قدرت را به کنترل مورد نظر و توفیق آمیز دیگران محدود می کنند (رانگ 1968).
- استگدیل5 قدرت را ابزار رهبری می داند که با آن رهبر بر رفتار پیروان نفوذ می کند. (استگدیل 1974).
این پایان نامه تا مهلت محدودی با تخفیف ویِژه بفروش می رسد.
پایان نامه کارشناس ارشد بررسی رابطه بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان با فرمت پاورپوینت و قابل ویرایش
نمونه ای از متون این پایان نامه :
بیان مسئله :هوش هیجانی تأثیر غیر قابل انکاری در موفقیت سازمانها ایفاء میکند. از طرفی میدانیم که موفقیت سازمان، تا حد بسیار زیادی بستگی به روحیه و احساسات کارکنان آن سازمان دارد و روحیه و احساسات کارکنان زمانی مناسب میباشد که کارکنان بتوانند استرس و هیجانات موجود در شغل خود را کنترل کنند و ....
اهمیت و ضرورت تحقیق : یکی از تفکرهای نوین در کسب و کار، همین تفکر هوش هیجانی میباشد که امروزه به سازمانها کمک میکند تا کارکنان انطباقپذیر داشته باشند و به شیوهای شایسته وثمر بخش به آنها توان کنار آمدن با تغییرات را میدهد و از آنجا که،موقعیت سازمان هم تا حد زیادی وابسته به شغل، انگیزه و روحیه کارکنان است، لذا میتوان پی برد که هوش هیجانی به عنوان یک عامل مهم در سازگاری کارکنان با شغل و شرایط اشتغال و استفاده صحیح از هیجانات در محیط کار، میتواند در کاهش استرس شغلی کارکنان مؤثر باشد. بنابراین ضرورت انجام این تحقیق بیش از پیش احساس میشود.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 115
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تأثیر جنسیت بر روی آن در دانشجویان مقطع کارشناسی رشته روانشناسی است . برای این منظور 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر رشته روانشناسی به صورت تصادفی انتخاب شده و با اجرای آزمونهای مورد نیاز در این زمینه به بررسی رابطه دو متغیر و تأثیر جنسیت بر این رابطه پرداخته شد. 10 فرضیه در این باره مطرح شد و پس از جمع آوری اطلاعات خام با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل داده ها پرداخته شد که نتایج ذیل به دست آمد: 1- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس مسأله مدار دختران رابطه مثبت وجود دارد 2- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس هیجان مدار دختران رابطه منفی وجود دارد. 3- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس اجتنابی دختران رابطه مثبت وجود دارد. 4- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس مسأله مدار پسران رابطه مثبت وجود دارد. 5- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس هیجان مدار پسران رابطه مثبت وجود دارد. 6- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس اجتنابی پسران رابطه مثبت وجود دارد. 7- بین هوش هیجانی دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. 8- تفاوت معنی داری بین سبک مقابله با استرس مسأله مدار دختران و پسران وجود ندارد. 9- ئتفاوت معنی داری بین سبک مقابله با استرس هیجان مدار دختران و پسران وجود ندارد. 10- تفاوت معنا داری بین سبک مقابله با استرس دختران و پسران وجود ندارد.
مقدمه
قرن بیستم از یک سو قرن تکنولوژی، سرعت و اوج دست آورد های علمی بشر بود و از سوی دیگر قرن سرگشتگی، تنهایی و بیگانگی انسان ها و قرن آشفتگی عصبی و روانی به شمار می رود.دیدگاه علمی ناهمگون راجع به فعالیت های هیجانی و عاطفی که تحقیق هشتاد ساله ی اخیر را در مورد هوش جهت داده است، به تدریج در حال تغییر است و روانشناسی به تازگی به نقش اساسی هیجانات در زندگی آدمی پی برده است و کم کم به قدرت و نفوذ احساسات در حیات ذهنی انسان و هچمنین خطرات آن اعتراف می کند (گلمن، بلوچ 1379). اصطلاح هوش هیجانی در سال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت. هوش هیجانی با توانایی در ک خود و دیگران، یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد. پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارت های اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجان ها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند. بار-آن هوش هیجانی (هوش غیر شناختی) را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفی و در مجموع، سلامت روان مرتبط می داند. بار-آن برای اولین بار در 1980 هوشبهر هیجانی EQ را مطرح کرد و در همان سال به تدوین پرسش نامه هوش هیجانی (EI) پرداخت. به اعتقاد بار-ان، هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست ؛ زیرا بسیاری از افراد هوش شناختی بالایی دارند ولی آنطور که باید، در زندگی موفق نیستند. (جلالی، سید احمد 1381) از زمانی که پدیده ای به نام هوش توسط بینه (1905) در فرانسه به صورت عدد و رقم نمود کمی یافت، و اصطلاح هوشبهر توسط ترمن (1916) معرفی شد، نزدیک به یک قرن می گذرد. از آن زمان تا کنون، بسیاری از روانشناسان از جمله اسپیرمن، ترستون، بینه ،وکسلر، پیاژه، کتل، گیلفورد، گاردنر و ... ) تعریف و طبقه بندی های مختلفی از هوش به دست داده و بر آن اساس به تهیه ی ابزارهایی پرداخته اند که مدعی سنجش این کیفیت ذهنی است. این ابزارها که هر یک برگرفته از تصور و اندیشه ی پدید آورنده ی آن در باره ی پدیده ی هوش است، به صورت تصویر ، نوشتار یا ترکیبی از این عوامل به بازار عرضه شده و هر پدید آورنده ای نیز چنان به نتیجه ی فکر و عمل خود دل بسته و از آن راضی است که گویی هوش چیزی جز دست آورد او نیست (جلالی، سید احمد 1381). این تنوع، ابزار و تفاوت برداشت ها تمثیل زیبای مولانا را به ذهن می آورد. در این داستان هندوها هر یک در تاریکی بخشی از اندام فیل را لمس می کردند و ادراک بسیار جزئی خود را تمام واقعیت می پنداشتندو تصویری از فیل ارائه می دادندکه به همه چیز شباهت داشت، جزخود فیل(جلالی، سید احمد). اصطلاحاتی که روانشناسان به کار می برند حتی از این پیچیده تر و ابهام آمیزتر است، زیرا این پدیده نه تنها به لمس در نمی آید بلکه به دلیل ذهنی و انتزاعی بودن، تصور آن نیز به آسانی میسر نیست. شاید به همین دلیل است که بورینگ می گوید: «هوش همان چیزی است که به وسیله ی آزمون های هوش اندازه گرفته می شود».این گفته ،بی تردید زبان گویای هر روانشناسی است که می خواهد این پدیده ی انتزاعی را به کمیت تبدیل کند. به قول ایکن (1985)،هوش نامی است که به فرایند های ذهنی فرضی یا مجموعه ای از رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل همان نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه اند(جلالی، سید احمد1381) بدیهی است که وقتی تعریف موضوعی به اندازه ی کافی روش نباشد،سنجش دقیق آن نیز به آسانی میسر نخواهد بود. با این همه ،تا زمانی که تعریف قابل قبولی از هوش به دست داده نشده است ، ناچار باید جلوه هایی از آن را آنطور که در آزمون ها تجسم می یابد، پذیرفت و بر آن اساس به برآورد هوشبهر افراد –که حاصل تقسیم سن ذهنی به سن زمانی آنان می باشد (جلالی، سید احمد 1381). در تعریف واژه ی «هوش» اتفاق نظر میان روانشناسان وجود نداردو برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می شود. هنگامی که هوش مورد مطالعه قرار می گیرد، خود هوش نیست؛ بلکه رفتار یا عملکرد هوشمندانه است. بنابراین به جای تفکر در باره ی هوش باید در باره ی رفتار هوشمندانه تحلیل کنیم و مبنای رفتار هوشمندانه باید نوعی دانش و اطلاعات در کلی ترین معنای آن باشد که به طور رسمی یا غیر رسمی کسب شده اند. تأثیر هوش بر رفتار هوشمندانه با حافظه آغاز می شود. یک عامل مرتبط با آن، به یاد آوردن اطلاعات، اعمال آموخته های قبلی در وضعیت موجود، یعنی توانایی انتقال یا تصمیم گیری است. برخی از افراد نسبت به دیگران ظرفیت بسیار بیشتری برای انتقال دارند که نشان از هوش بالای آنان دارد. جنبه های دیگر هوش و رفتار هوشمندانه شامل سرعت در رسیدن به راه حل ها و پاسخ ها و توانایی حل مسئله است (ابعاد هوش هیجانی).