عنوان :
تفسیر سوره تحریم آیه 3، 4 و10
پاورپوینت آماده و شکیل
قالب بندی : 14 پاورپوینت
تعداد اسلاید : اسلاید
تکه های از متن اسلاید ها :
اسلاید 1
محتواى سوره تحریم
این سوره عمدتا از چهار بخش تشکیل شده است:
بخش اول : که از آیه یک تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراى پیامبر )صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) با بعضى از همسرانش مىباشد ، حضرت پارهاى از غذاهاى حلال را بر خود تحریم فرمود، و آیات فوق نازل شد و همسران پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) را مورد ملامت قرار داد ، که شرح آن در شان نزول به خواست خدا خواهد آمد.
بخش دوم : که از آیه 6 تا 8 ادامه دارد خطابى است کلى به همه مؤمنان در مورد مراقبت در امر تعلیم و تربیت خانواده ، و لزوم توبه از گناهان.
بخش سوم : که تنها یک آیه است ، خطاب به پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد جهاد با کفار و منافقین است.
بخش چهارم : که آخرین بخش سوره را تشکیل مىدهد و شامل آیه 10 تا 12 مىباشد ، خداوند براى تبیین بخشهاى قبل شرح حال دو نفراز زنان صالح ( مریم و همسر فرعون ) و دو نفر از زنان ناصالح ( همسر نوح و همسر لوط ) را بیان کرده است و در واقع به زنان مسلمین و به خصوص همسران پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) هشدار مىدهد که خود را با گروه اول هماهنگ کنند نه دوم.......
و............
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:29
در مفردات گفته : ((بیت )) به معنى ماوراى آدمى در شب است ، چون وقتى مى گویند فلانى در فلانجا بیتوته کرد معنایش اینست که یک شب در آنجا اقامت کرد، همچنانکه در باره روز مى گویند ((ظل بالنهار)) آنگاه گاهى به مسکن هم بیت مى گویند و جمع آن ، هم ((ابیات )) آمده و هم ((بیوت ))، لیکن بیوت بیشتر در خانه ها و ابیات بیشتر در شعر استعمال مى شود. و نیز (راغب ) گفته کلمه بیت ، هم به خانه هاى سنگى اطلاق مى شود، هم گلى ، هم پشمى ، و هم کرکى ، این بود مقدار حاجت ما از گفتار او.
و کلمه سکن به معناى هر چیزى است که انسان به وسیله آن سکونت یابد، و کلمه ((ظعن )) به معناى کوچ کردن و بر خلاف اقامت است و کلمه ((صوف )) پشم گوسفند را مى گویند، و کلمه ((وبر)) پشم شتر را، همچنانکه موى انسان را ((شعر)) و نیز پشم بز را هم شعر مى گویند، و ((اثاث )) به معناى متاع بسیار خانه است زیرا به یک قطعه از متاع خانه اثاث گفته نمى شود، در مجمع البیان مى گوید اثاث جمعى است که واحد ندارد همچنانکه متاع نیز چنین است و متاع از اثاث عمومى تر است زیرا مطلق حوائج زندگى را هر چند مربوط به خانه نباشد متاع مى گویند.
و اینکه فرمود: ((و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا)) معنایش این است که خدا بعضى از بیوت شما را براى شما مایه سکونت قرار داد که در آن ساکن شوید زیرا بعضى از بیوت قابل سکونت نیست مانند انبار هیزم ، ((و جعل لکم من جلود الانعام بیوتا ...)) یعنى از بعضى پوستها که همان پوست دباغى شده است براى شما خانه هایى قرار داد - که مقصود از آن قبه و خیمه است
خانه هایى که : ((تستخفونها)) یعنى سبکش مى شمارید و براى نقل و انتقالهاى خود اختصاصش مى دهید در: ((یوم ظعنکم )) روز کوچ کردنتان و ((یوم اقامتکم )) در روز اقامتتان که سفرى ندارید.
و اینکه فرمود: ((و من اصوافها و اوبارها و اشعارها)) عطف است بر ((من جلودها)) و تقدیرش ((جعل لکم من اصوافها)) : خدا قرار داد براى شما از پشمهاى آنها یعنى گوسفندان و ((اوبارها)) یعنى مال شتران و ((اشعارها)) یعنى مال بزها ((اثاثا)) اثاثى که در خانه هایتان بکار ببرید و ((متاعا)) و متاعى که از آن بهره مند شوید ((الى حین )) البته این بهره مندى تا مدتى است محدود، بعضى گفته اند: این قید مدت محدود اشاره است به اینکه همه این نعمتها فانى و از بین رفتنى است ، پس عاقل نباید به خاطر اینها نعیم آخرت را از دست بدهد.
این دو ظرف ، یعنى ظرف ((لکم )) و ظرف ((مما خلق )) متعلقند به ((جعل )) و تعلیق ظلال بر ما خلق براى این است که خود ظلال (سایه ها) امرى عدمى است و قابل خلق نیست ، مگر به تبع غیر خودش ، و در عین اینکه خودش عدمى است همین وجود تبعیش خود یکى از نعمتهاى بزرگى است که خداى تعالى بر انسان و سایر حیوانات و حتى نباتات انعام کرده ، بطورى که نعمت بودن آن و استفاده انسان و حیوان و نبات از آن کمتر از استفاده اش از نور نیست ، زیرا اگر سایه نبود، یعنى سایه شب سایه درختان و سایه نباتها، و دائما نور و روشنى بود یک جاندار در روى زمین زنده نبود.
(( و جعل لکم من الجبال اکنانا)) : کلمه ((کن )) به معناى چیزى است که با آن چیز دیگرى پوشیده شود حتى پیراهن هم براى کسى که آن راپوشد کن است و مقصود از ((کن )) کوهها و غارها و دخمه هاى آن است . ((و جعل لکم سرابیل تقیکم الحر)) - مقصود از ((سرابیل ))، پیراهنى است که شما را از گرما حفظ کند.
وجه اینکه درباره سرابیل فرمود: ((شما را از گرما نگه مى دارد)) و حفظ از سرما راذکر نکرد
در مجمع البیان گفته : اگر فرمود: شما را از گرما حفظ کند و نفرمود: از سرما، براى این بود که هر چیزى که آدمى را از گرما حفظ کند از سرما هم حفظ مى کند و اگر خصوص گرما را ذکر کرد با اینکه همان چیز آدمى را از سرما بیشتر حفظ مى کند براى این بود که مخاطبین به این خطاب اهالى گرمسیر حجاز بودند که احتیاجشان به حفظ از گرما بیشتر از چیزى بود که از سرما حفظشان کند. (به نقل از عطاء)
آنگاه صاحب مجمع اضافه کرده است که عرب از دو چیز که ملازم همند به ذکر یکى اکتفا مى کرده اند چون از ذکر یکى از آن دو، دیگرى هم فهمیده مى شود چنانچه شاعر گفته : و ما ادرى اذا یممت ارضا ارید الخیر ایهما یلینى یعنى نمى دانم وقتى بخواهم به امید خیر به دیارى سفر کنم کدامیک از ((آن دو)) برایم پیش مى آید مقصود از آن دو خیر و شر است چون خیر را در کلام آورده بود به همان اکتفاء نمود (نقل از فراء)
و بعید هم نیست وجه دیگر اینکه حرارت را ذکر کرد و به ذکر آن اکتفاء نمود این باشد که : بشر اولى در مناطق گرم زمین زندگى مى کرده و با شدت گرما بیشتر سر و کار داشته تا شدت سرما و لذا این طایفه را به اتخاذ پیراهن تذکر مى دهد و این براى پرهیز از هواى نامساعدى است که با آن در تماسند و آن گرماى شدید است (و خدا داناتر است )
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:106
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت موضوع
اهداف کاربردی
اهداف نهایی
تعریف مفاهیم و واژه
سنت الهی در همه زمان ها ، بر آن بوده که هر پیامبری را به زبان قومش مبعوث کند . لذا زبان قرآن ، همان زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یعنی زبان عربی است که مردم هم ، به همان زبان با یکدیگر سخن می گفته اند . خداوند متعال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مفسر قرآن معرفی کرد . اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله که زبانشان عربی بود ، قرآن را می فهمیدند ، چرا که قرآن به زبان آنها نازل شده بود . اما با وجود این هم زبانی ، اختلاف نظرهای بسیاری داشتند که پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مرور ظهور پیدا کرد . گاهی نیز اصحاب به برخی معانی دست نمی یافتند و به خود پیامبر صلی الله علیه و آله که اولین مفسر بود ، رجوع می کردند و پس از او نیز به اصحاب برجسته ای چون حضرت علی علیه السلام ، ابن عباس ، ابن مسعود و . . . مراجعه می کردند به همین دلیل ، از همان زمان به پیدایش ‹‹ علم تفسیر ›› منجر شد . از این رو علم تفسیر قرآن یکی از مهم ترین علومی است که دچار تحولات گوناگون شده است . تا جایی که پس از خود تفسیر ، مفسرین به بررسی مبانی و روش های تفسیری ، مفسرین پرداخته اند ، زیرا در میان مباحث علوم قرآنی ، بحث از روش های تفسیری جایگاه خاصی به خود اختصاص داده است و پیدایش شیوه های مختلف تفسیری و به کار گیری مبانی گوناگون در تفسیر قرآن کریم ، زمینه طرح این بحث ضروری را در علوم قرآنی به وجود آورده است . با توجه به اهمیت موضوع روش های مفسران و جایگاه ویژه ای که در میان مباحث علوم قرآنی به خود اختصاص داده است ، در این رساله به تبیین روش تفسیری ‹‹ تفسیر احسن الحدیث › از مؤلف معاصر ‹‹ سید علی اکبر قریشی ›› پرداخته ایم . با مراجعه ای که به پایگاه های اطلاع رسانی و منابع مختلف شد ، در مورد این تفسیر کار جدی صورت نگرفته است . تنها در برخی از کتاب ها و مجلة حوزه به معرفی این تفسیر پرداخته شده است و به عنوان نمونه به مواردی از آن اشاره می شود :
المفسرون و حیاتهم و منهجهم محمد علی ایازی ، نگاهی به قرآن قریشی ، سیر تطور تفاسیر شیعه محمد علی ایازی ، دانشنامه قرآن بهاء الدین خرمشاهی ، آشنایی با قرآن پژوهان ایران حسن پیری . روش تحقیق در این پژوهش به شیوه کتابخانه ای است و در قم بیشترین بهره را از کتابخانه تخصصی مرکز فرهنگ و معارف قرآن بردم اما با کمال تأسف و با این همه اهمیت ، تلاش های در خور توجهی در جهت معرفی و بازشناسی این روشها به چشم نمی خورد . این تفسیر گران سنگ را به هدف تبیین مبانی ، روش و گرایش های تفسیری مفسر ، و نیز بررسی مباحث علوم قرآنی آن برگزیدیم . امید است خداوند منان ، این بنده حقیر را مورد هدایت و رحمت قرار دهد .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:9
حسد گاهی در شکل محبوب :
سوره نساء ، آیه 53 – 55 حسدها ، در جنایات ص423 و حسد در روایتی از حضرت علی (ع) :
جزء ششم ،سوره مائده آیه 27-29 ، ص 349
نقش قتل بر اثر حسد :
ص157
کینه و حسد
سوره اعراف آیه 42-43 جزء هشت
نقش ویرانگر حسد در زندگی انسانها :
حسد گاهی در 6 مفهوم غبطه ، حسد ، بخل ، ایثار:
ص 401
حسد گاهی در شکل محبوب :
جملۀ " حسدأ من عند انفسهم " ( انگیزۀ آنها حسدی از ناحیۀ خودشان است ) ممکن است اشاره به این باشد که حسد گاهی در شکل هدف منعکس می شود و آب و رنگ دینی به آن می دهند ، ولی حسدی که آنها در این زمینه نشان می دادند حتی این رنگ را نیز نداشت بلکه صرفأ جنبه شخصی داشت .(1) این احتمال وجود دارد که اشاره به حسدی باشد که در جان آنها ریشه دوانده است .
(1) تفسیر المنار ذیل آیۀ مورد بحث . سوره بقره آیۀ 110 جزء اول
ص 424
سوره نساء ، آیه 53 – 55 حسدها ، در جنایات ص423 و حسد در روایتی از حضرت علی (ع) :
"حسد" که در فارسی از آن تعبیر به "رشک" می کنیم به معنی آرزوی زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود یا نرسد ، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن متمرکز می شود ، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتمأ به او منتقل گردد . حسد سر چشمۀ بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله اینکه :
1- حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کاربرد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند ، و از این رو هم سرمایه های وجودی خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را .
2- حسد انگیزۀ قسمتی از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلی قتلها ، دزدیها ، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از عامل حسد مایه می گیرد ، شاید بخاطر همین است که آن را به شراره ای از آتش تشبیه کرده اند که می تواند موجودیت حسود و با جامعه ای را که درآن زندگی می کند به خطر بیندازد .
یکی از دانشمندان می گوید " حسد و بد خواهی " از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزلۀ موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید . جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل می دهند جوامعی عقب افتاده هستند ، زیرا همانطور که گفتیم حسود همیشه می کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقی است .
3- از همۀ اینها گذشته حسد اثرات بسیار نا مطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد ، و افراد حسود معمولأ افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن غالبأ ناراحت و بیمارند ، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که در بیماریهای جسمانی در بسیاری از موارد عامل روانی دارند ، و در طب امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای " روان تنی " دیده می شود که به این فسمت از بیماریها اختصاص دارد . جالب اینکه در روایات پیشوایان اسلام روی این موضوع تکیه شده است :
در روایطی از حضرت علی (ع) می خوانیم :" صحة الجسد من قلة الحسد : تندرستی از کمی حسد است " و در جای دیگر می فرماید : " العجب لعقلة الحاد عن سلامة الاجساد : عجیب است که حسودان از سلامت جسم خود بکلی غافلند " و حتی درباره ای از احادیث می خوانیم که حسد پیش از آنکه به محسود زیان برساند از حسود شروع می کتد ، و تدریجاً او را به قتل می رساند !
4- از نظر معنوی حسد نشانۀ کمبود شخصیت و نادانی و کوتاه فکری و ضعف و نقص ایمان است . زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن می بینید که مقام محسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می کند محسود را به عقب برکرداند ، به علاوه او عملاً به حکمت خداوند که بخشندۀ اصلی این نعمت ها ست معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد ، و لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم " الحسد اصلة من عمی القلب و الجود لفضل الله تعالی و هما جناحان للکفر و با لحسد وقع ابن آدم نی حسرة الابد و هلک مهلکا لا ینجونه ابداً : حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه می گیرد ، و این او ( کوردلی و ایراد بر بخشش خدا ) دو بال گفر هستند ، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهائی نمی یابد " (1)
قران مجید می گوید : نخستین قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شده عامل حسد بود (2)
و در نهج البلاغه از علی (ع) ،نقل شده که فرمود " ان الحسد یأ کل الایمان کما تأکل النار الحطب : حسد تدریجاً ایمان را می خورد همانطور که آتش هیزم را تدریجاً از بین می برد .(3)
چه این که شخص حسود تدریجاً سوء ظنش به خدا و حکمت و عدالت او بیشتر می شود و همین سوء ظن است که او را از وادی ایمان بیرون می کشد . زیانهای معنوی و مادی ، فردی ، اجتماعی حسد فوق العاد و زیاد است و آنچه گفتیم در حقیقت فهرستی از آن به شمار می رود .
(1) مستدرک الوسائل جلد 2 ص 327
(2) مائده آیه 27 .
(3) نهج البلاغه خطبۀ 86 .
خلاصه کتاب تفسیر موضوعی قرآن کریم که نویسنده آن آیت الله مکارم شیرازی می باشد. و برای انتشارات دانشگاه پیام نور است.