عنوان :
حافظه
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 107صفحه
حافظه شامل آن دسته از فعالیتهایی است که بصورت حفظ، یادآوری، تشخیص و انجام آنچه در گذشته آموخته شده است ظاهر می گردد. بعضی حافظه را یکی از اشکال یادگیری می دانند. دسته ای آنرا نتیجه و دلیل یادگیری فرض می کنند. پاره ای از روانشناسان حافظه را فعالیتی می دانند که در عین ارتباط با یادگیری جدا از آن نیست.
به نظر این دسته فرد ابتدا باید چیزی را یاد بگیرد، آنگاه آنرا حفظ کند و در موقع معین بخاطر آورد و بالاخره تشخیص دهد که این امر را در گذشته آموخته است. حافظه از یادگیری جدا نیست و از جهتی عین یادگیری می باشد. خصوصیت عمده حافظه حفظ و نگهداری است. یادآوری، تشخیص و اجرا، آثار و نتایج حفظ می باشند. آنچه درباره یادگیری گفته می شود در مورد حفظ نیز قابل بحث می باشد روی این اصل نمیتوان این دو جنبه از فعالیت ذهن را جدا از هم فرض نمود.
چنانچه در مورد یادگیری بیان نمودیم ثورندایک و پیروان او یادگیری را نتیجه ارتباطات عصبی می دانند و اصل تمرین و تکرار را پایه و اساس این جریان قرار می دهند.
بعضی از روانشناسان حفظ را نیز نتیجه برقراری ارتباطات عصبی فرض می کنند و تحقق آنرا نتیجه تمرین و تکرار می دانند. بنظر این عده یادگیری و حفظ یک جریان است. همانطور که دیدیم تمرین و تکرار شرط اساسی یادگیری نیست. ممکن است امری را یکمرتبه انجام داد یا مطالعه کرد و آنرا یاد گرفت و بدون تکرار و تمرین بعد از زمان طولانی آنرا بخاطر آورد و دوباره انجام داد. با اینکه در جریان حفظ و یادگیری دستگاه عصبی دخالت کامل دارند و وقتی پوشش مغزی دچار لطمه و آسیب شود عمل یادگیری و حفظ را م ختل میسازد معذلک نمیتوان تغییرات عصبی را پایه و اساس حفظ و یادگیری قرار داد.
آن دسته از روانشناسان که پایه و اساس یادگیری را تداعی معانی یا برقراری عکس العمل مشروط می دانند حفظ را نیز نتیجه همین جریان فرض می کنند. به نظر ایندسته مشابهت و مجاورت، اساس حفظ را تشکیل می دهند. یادآوری و تشخیص نیز در اثر تداعی واحد بدون اراده یا از طریق ایجاد نداعیهای متعدد و با دخالت اراده انجام میشود.
پیروان گشتالیت عقیده دارند وقتی در جریان یادگیری کل موقعیت و کل موضوع مورد توجه شخص یادگیرنده باشد جریان یادگیری و حفظ به نحو کامل انجام میشود.
چنانچه خواهیم دید عوامل مؤثر در یادگیری در جریان حفظ و یادآوری نیز تأثیر دارند. خلاصه آنچه سبب یادگیری میشود در حفظ و یادآوری نیز تأثیر دارد روی همین زمینه این دو جریان از هم جدا نیستند.
انواع حافظه
Garrett مؤلف کتاب روانشناسی عمومی دو نوع حافظه را مورد بحث قرار می دهد:
1- حافظه زبانی Verbal که حفظ و یادآوری نامها و تاریخها و مانند اینها را انجام میدهد.
2- حافظه عضلانی یا عملی که طرز کار و روش انجام امری را که در گذشته فرد آموخته است حفظ می نماید؛ مثلا طرز ماشین نویسی، رانندگی ، شنا که فرد در گذشته آموخته و بعداز مدتی متار که دوباره انجام میدهد. در هر دو مورد فرد عکس العملهایی را که در گذشته آموخته است دوباره به وجود می آورد.
Sperling مؤلف کتاب روانشناسی ساده شده آنچه را که مربوط به طرز کار و روش انجام امری است به عادت ارتباط می دهد و حفظ و یادآوری اینگونه امور را نتیجه تشکیل عادت تلقی می کند به نظر او کار حافظه کسب و حفظ کلمات، علامتها و تجربیاتی است که فرد از روی آگاهی تحصیل می نماید.
خلاصه، او امور زبانی را به حافظه نسبت می دهد و امور غیرزبانی را مربوط به عادت میداند. امور زبانی مثل بیان امری که در گذشته رخ داده است از امور غیرزیانی یا از مهارتهای بدنی جدا نیست چنانچه شهادت درباره امری مستلزم سخن گفتن یا نوشتن است. به همین طریق امور و فعالیتهای غیرزبانی مثل رانندگی، ماشین نویسی از فعالیتهای زبانی که غالباً بصورت درک مفاهیم و بیان آنها نیز ظاهر میگردد مجزا نیست.
عادات شامل اعمال قابل مشاهده مثل لباس پوشیدن، رانندگی، ماشین نویسی و اعمال غیرقابل مشاهده از قبیل با خود صحبت کردن در موقع مطالعه و انجام اعمال اصلی حساب در ذهن نیز می شود.
جنبه های مختلف حافظه
برای حافظه مراحل مختلف یا جنبه های گوناگون ذکر کرده اند:
Garrett چهار جنبه برای حافظه بیان می نماید:
(1) توجه Fixation که آنرا به تحصیل و کسب Acquisition نیز تعبیر می نماید (2) حفظ Retention (3) یادآوری Recall و (4) تشخیص Recognition.
بعضی پنج جنبه برای حافظه ذکر می نمایند: (1) فراگیری یا کسب (2) تشخیص (3) یادآوری (4) تولید مجدد Reproduction و (5) اجرا Performance.
1- توجه یا فراگیری
برای اینکه امری رد خاطر باقی بماند ابتدا فرد باید آنرا فرا گیرد. حفظ مهارتها یا عادات، تمایلات و ادراکات مستلزم فراگرفتن آنهاست.
افرادی که نمی توانند دقت یا توجه خود را به امر خاصی معطوف دارند، در کسب و فراگرفتن آن امر دچار اشکال می شوند. معمولا بیماران روانی نمی توانند امر معینی را مورد توجه قرار دهند.
پیرمردها نیز در جریان توجه یا دقت با اشکال روبرو هستند. بعضی این امر را نتیجه پژمردگی بافتهای مغز یا از دست رفتن خاصیت ارتجاعی مراکز عصبی می دانند ولی اشخاصی هستند که در دوران کهولت نیز به آسانی امور را فرا می گیرند در هر حال تمایلات ا شخاص پیر واشتغالات ذهنی آنها ممکن است در انصراف ذهن ایشان از شیء معین م ؤثر باشد. بچه ها نیز در اثر کم حوصلگی یا بواسطه تمایلات متنوع کمتر دقت و توجه خود را روی امر خاصی متمرکز می سازند.
معمولا افراد در مقابل محرکهای مختلف قرار دارند. وقتی محرک خاصی روی فرد اثر می گذارد که توجه او را به خود جلب کند و محرکهای دیگر را از نظر او دور بدارد. تعدد محرکها مانع جلب توجه فرد به هر یک از آنها می شود. در شرایط خاصی فرد نمی تواند وقت خود را به طرف امر معینی معطوف دارد.
افرادی که دچار هیجانات شدید میشوند در این حالت نمی توانند شیء معینی را مورد توجه قرار دهند و در موقع دوا خوردن یا نوشیدن مشروبات الکلی غالباً دچار اینوضع میشوند.
اشخاص الکلی از درک امور جدید عاجز هستند و گاهی تمایل به دروغ گفتن و مبالغه کردن، در تضعیف حافظه آنها تأثیر دارد. ضرباتیکه در اثر حوادث و صدمات به مغز وارد میآید فرد را از درک واقعه یا آنچه قبل از آن یا بعد از آن بلافاصله اتفاق می افتد بازمیدارد.
2- حفظ :
حفظ چنانچه گفته شد اساس حافظه را تشکیل می دهد. بعضی حفظ را عین یادگیری می دانند و عقیده دارند آنچه را که فرد می آموزد حفظ می کند بنابراین مهارتها، تجربیات حسی و آنچه را که فرد از خواندن یا در اثر تعلیمات دیگران فرا می گیرد همه حفظ و نگاهداری می شوند و اثر آنها در ذهن باقی می ماند. خاطراتی که خود به خود به قسمت روشن ذهن بر می گردد، آنچه را که فرد در اثر هیبنوتیسم به خاطر می آورد و اینکه در یادگیری مجدد امری وقت کمتری صرف می کند همه دلیل بر باقیماندن آثار اموری است که قبلا فرد آموخته و در ذهن او جایگزین شده است.
با اینکه در جریان حفظ تغییراتی در مراکز عصبی به وجود می آید و آسیب مغزی در اختلال آن تأثیر دارد معذلک حفظ نیز مانند یادگیری تابع عوامل و شرایط خاصی است. بعضی حفظ را تابع عکس العمل مشروط می دانند و مجاورت و مشابهت را پایه و اساس حفظ قرار میدهند.
بعضی از روانشناسان عقیده دارند در جریان حفظ ذهن حالت پذیرندگی دارد روی این اصل اختلاف حظ و یادآوری را در این می دانند که اولی جنبه انفعالی دارد در صورتیکه یادآوری نوعی فعالیت است و با تلاش و کوشش ذهن همراه می باشد.
بیماران روانی معمولاً قوه حفظ را تا اندازه ای از دست می دهند. پیری تا حدی سبب از دست رفتن قوای ذهنی میشود و فرد را در جریان حفظ با اشکال روبرو می سازد.
با اینکه ضعف قوه حفظ در افراد پیر عمومی است معذلک آنچه را فرد در ایامیکه دستگاههای عصبی قدرت بیشتری داشته اند آموخته است در دوره پیروی کمتر از یاد می برد. معمولا اطلاعات شخصی گذشته و قدیم بهتر در خاطر می مانند تا وقایع روزمره.
منظور این است که اشخاص پیر وقایع گذشته را بهتر از آنچه در ایام کهولت کسب کردهاند بخاطر می آورند. در موارد معینی نقص قوه حفظ معلول آسیب مغزی است.
تومرهای مغزی، جراحات و خونریزی در مغز سبب نقص قوه حفظ میشوند Aphasias یا نقص حافظه که در اثر آن فرد قدرت فهم و استعمال کلمات را از دست میدهد نتیجه صدمه مغزی و آسیب دیدن ناحیه تکلم است. فردی که دچار این نقص می شود نمی تواند کلمه صحیح را پیدا کند و بیان نماید. در مواقعی که این نقص شدت پیدا می کند سخنان فرد نامفهوم می شود و آنچه را که می خواند نمی فهمد. این نقض در موقع خستگی زیاد در میان افراد عادی نیز دیده می شود.
روشهای اندازه گیری حفظ
برای اندازه گیری استعداد حفظ در افراد از روشهای مختلف میتوان استفاده نمود:
(1) روش اندازه گیری حدود حفظ: به منظور تعیین حدود حفظ یک فرد میتوان تصاویر، اشکال، کلمات یا اعدادی را در زمان معینی مثلا هر عدد یا تصویر را در یک ثانیه به فرد نشان داد یا برای او نقل کرد و پس از چند ثانیه از او خواست آنچه را که دیده یا شنیده بگوید یا بنویسید. عدد ساده ترین چیزی است که در این آزمایش میتوان از آن استفاده کرد. ابتدا عدد سه رقمی را به فرد نشان می دهند و بعد از او می خواهند تا او را تکرار کند. چنانچه مؤلفان کتاب روانشناسی نقل می کنند آزمایشهایی که در این باره انجام شده است نشان می دهد که بچه های 4 تا 6 ساله عدد چهاررقمی را بطور کامل می توانند تکرار کنند یعنی حدود حفظ ایشان در مورد حفظ اعداد این مقدار است. این حد تا سن 18 سالگی افزایش می یابد یعنی اعداد 5 رقمی یا پاره ای 6 یا 7 رقمی و شاگردانی که وارد دانشکده میشوند بطور متوسط میتوانند اعداد 8 رقمی را بطور کامل تکرار کنند و به ندرت افرادی پیدا می شوند که حدود حفظ ایشان بیش از این مقدار باشد.
جریان حفظ در افراد مختلف فرق می کند. هوش و تمرین در حفظ تأثیر دارد.
(2) روش یادگیری مجدد:
و.............
موضوع تحقیق :
بررسی اثر مهد کودک بر هوش دانش آموزان پایة اول ( دختر و پسر )
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 81صفحه
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فهوم هوش
هوش کلی
جنبه های مورد توجه روان شناسان
تعاریف هوش
ویژگیهای هوش
ویژگیهای عمومی هوش
انواع هوش
نظریه های معاصر هوش
نظریه های عاملی
نظریه های دو عاملی اسپیرمن
نظریه چند عاملی ترستون
تحلیل عوامل ترستون
مدلهای سلسله مراتبی ورنون
نظریة کتل
نظریه دو سطحی جنسن
نظریه های فرایند مداری هوش
عنوان صفحه
نظریة شناختی پیاژه
نظریه باز نمایی برونر
رویکرد و یا دیدگاه مؤلفه ای
جدول مولفه های هوش استبرنبرگ
یک توانایی یا چند توانایی
نظریه هوش گلیفورد
هوش و وراثت
خویشاوندی نسبی و هوش
تأثیرات فرهنگی در رشد کودک
تأثیر طبقه اجتماعی
پایگاه اجتماعی و اقتصادی
هوش
تفاوتهای جنسیتی در عملکرد هوش
آیا بهرة هوش ثابت است ؟
انواع تیز هوش و طبقه بندی تیز هوشان
ویژگیهای تیز هوشان
همبستگی هوش و حجم مغز
عنوان صفحه
نکات ضروری در مورد بهداشت و روان کودکان
تاریخچة پیدایش مقیاس اندازه گیری هوش
آزمونهای هوش .
آزمون هوش استانفورد – بینه ( فردی )
مقیاس جدید استنفوردبینه
مقیاس هوش وکسلر
آزمونهای گروهی هوش
آزمونهای چند بعدی هوش
آزمونهای ریون
طبقه بندی آزمونهای هوش بر حسب گروههای سنی
ب : مهد کودک
تأثیرکودکستان در رفتار اجتماعی کودک
تأثیر کودکستان در رشد مفاهیم ذهنی اطفال
رفتار اجتماعی در سنین بیش از مدرسه
واکنشهای عاطفی متقابل اجتماعی
« مفهوم هوش » (1)
در طول دهه های گذشته تغییر بسیاری کرده است و برطبق دیدگاههای غالب و ارزشهای رایج روز در هر دوره ، تعیین شده است و ابزاری که برای اندازه گیری آن بکار رفته می رود همچنان در حال تغییر خواهد بود . هوش جنبه ای ازجنبه های گوناگون تفاوتهای فردی است که هنوز درچارچوب کامل قرار نگرفته است ، از جملههای ویژگیهای فردی فرآیندهای ذهنی هستند که مشاهده مستقیم این تفاوت در آنها بسیار دشوار و گاهی غیر ممکن است و لذا ما فقط از روی اعمال که اشخاص انجام می دهند ، قادر هستیم که به نیروهای ذهنی آنها پی ببریم ، مثلاً : کودکی که مسائل را زودتر یاد می گیرد کودک با هوش نامیده می شود ، ولی کودک که نمی تواند به آن سرعت فرا گیرد وقتی مهارتهای ساده را هم به زحمت می آموزد ، از لحاظ توانائیهای ذهنی دارای هوش ضعیف است بدین معنی که هر دو کودک استعداد ذهنی دارند ولی این استعداد در اوّلی بیشتر از دوّمی است . ( اسدی ، 74 )
هوش بر خلاف تصور عامه یک جوهر یا ملکه نیست بلکه متضمن اعمال واکنشهای ذهنی پیچیده ای است که در رفتار فرد ظاهر می شود . از همین روست که از هوش به خودی خود نمی توان تعریف جامعی ارائه دارد و سعی در تعریف ارائه هر تعریف مجددی از هوش ، نتیجه اش نامفهوم یا حداقل نارسا بودن تعریف است . لذا بسیاری از روان شناسان ، روش غیر مستقیم پیش گرفته و مثلاً از توضیح تفاوت میان هوش و عادت ، هوش وغریزه ، هوش و استعداد برای نشان دادن و جوه افتراقی آنها ، استفاده کرد ، و به تعریف معنا.ی آن نزدیک می شود و آن گاه این تعاریف کامل نشده را در هم ادغام کرده و با شناخت مجموعة ، این فعالیت ، به تصور کلی و مفهوم هوش نامحدودی نزدیک می شوند . شناختی که تنها از طریق تظاهراتش در رفتار میسر می شود .(اسدی ، 74 )
هوش معمولاً در فهرست ویژگیهای فرد آمده و از جمله خصائص کم و بیش ثابت رفتار بشمار می رود . توصیف و اندازه گیری هوش قسمت عمدة وقت روانشناسان را به خود اختصاص داده است .
مطالعات آنان در این زمینه ارزش علمی و نظری دارد . ارزش علمی عبارت است از پی بردن به میزان کارآمدی افراد و تعیین اینکه ایشان تا چه حدودی و درچه قسمتهایی می توانند مفید واقع شده و موفقیت بدست آورند و ارزش نظری تحقیقات روانشناسان در مورد هوش این است که می توانند شناخت انسان را در مورد خودش بیشتر کنند و تا حدی موجب ارضای کنجکاوی او شوند ( آستانبوس ، 74 )
وقتی ما از هوش انسان می گوئیم در واقع به رفتار و کردار او در موارد مختلف ، که از وضعیت هوش او حکایت می کند توجه داریم . ( آستانبوس 74 )
هوش کلی :
هوش یعنی سازگاری فعال ، سازگاری آگاهانه در معنای وسیع کلمه ، نه سازگاری
منفعل. به عبارت دیگر هوش یعنی ایجاد اصلاحات در محیطی که خود با آن سازگار می شود . وقتی فرد هوش خود را بکار می گیرد که با موقعیتهای نسبتاً جدید و تازه باشد سازگار شود. ( مومنین ، 74 )
می توان هوش کلی را بصورت زیر تعریف کرد :
توانایی سازگاری آگاهانه و فعال با موقعیتهای تازه یا نسبتاً تازه ای که خود با آن روبرو می شود . از آنجائیکه این موقعیتها ماهیت و پیچیدگی بسیار متغیری دارند بنابراین می توان پیش بینی کرد که انواع هوش نیز باید همان تنوع و پیچیدگی موقعیتها را داشته باشد ، زیرا به کمک انواع سازگاریها و به کمک انواع آزمونهایی که برای ما ارزشیایی عینی این سازگاریها ساخته می شود ، تعریف می گردند . ( مومنین ، 74 )
جنبه های مورد توجه روانشناسان :
زمینه سازگاری : از آنجا که هوش بعنوان یک استعداد کلی سازگاری به حساب میآید ما می توانیم توجه خود را روی ماهیت نوع مسائل که باید حل شوند متمرکز کنیم در این صورت موارد زیر را در دست خواهیم داشت ؛
موقعیتهای ملموس
دنیای اجتماعی ، اشخاص ، انسانها . بنابر این از هوش علمی و انتزاعی و اجتماعی صحبت خواهیم کرد .
هوش[1] :
« در توانایی کسب ، بازیابی و استفاده از دانش به شیوه ای معنا دار ، درک و فهم ایدههای عینی و انتزاعی و درک مناسبات بین اشیاء و ایده ها» (مترجم ماهر،1371 )
هوش : در هوش را می توان توانایی تشخیص برای « همگون سازی » [2] معلومات واقعی یادآوری حوادث گذشته دور و نزدیک ، استدلال منطقی ساختن و پرداختن مفاهیم ، ( چه ارقام ، چه کلمات ) تبدیل مفاهیم انتزاعی به لفظی : به انتزاعی ، تحلیل و ساخت و دارای معنی با مسائل و تقّدم هایی که در یک موقعیت خاص مهم فرض می شوند ، تعریف کرد . ( کاپلان سادوک ، 1375 )
ابینگهاوس[3] : « هوش عبارت است از قدرت ترکیب کردن مواد » ( بیانی ، 1372 )
ثوراندایک4 « هوش عبارت از قدرت ابزار عکس العملهای خوب از نقطه حقیقت و هوش معدل استعدادهاست » ( بیانی ، 1372 )
وکسلر5 « هوش عبارت از مجموع یا کل استعداد فرد که دو را به انجام کار با هدف تفکری و به بر خورد موثر با محیط منجر می شود » ( بیانی ، 1372 )
پیاژه6 : « هوش پیشرفته ترین نوع سازش ذهنی است ، یعنی اینکه فرد در اثر تماس با محیط عناصر جدید را در محیط گرفته و به درون خود می برد وتوسط خویش بر محیط اثر می گذارد و در اصل این درون سازی و برون سازی سبب تعادل فردی میگردد . » ( سیف ، 1375 )
من هوش را به صورتی از تعادل یابی تعریف می کنم که تمام ساختهای شناختی به سوی آن هدایت می شود . ( سیف ، 1375 )
کتل1 : « هوش به دوجزء بزرگ که مکمل یکدیگرند تقسیم می شود؛ هوش متبلور ، هوش سیال
هوش متبلور2 : که بر آمده از محیط یادگیرهاست
هوش سیال3 که وابسته به وراثت است وتوان بالقوة فردرا نشان میدهد .( بهرامی ،1377 )
ترمن4 : › هوش استعداد و تفکر انتزاعی است » ( شعاری نژاد ، 1370 )
اشترن5 : « هوش ، استعداد عمومی فرد برای سازگاری عقلی با مسائل و اوضاع تازهزندگی است . » ( شعاری نژاد ، 1370 )
مولر6 : « هوش ، استعداد بینش در انسان و حیوان است »
کلوین7 : « هوش ، استعداد یادگیری است . »
کروارد8 : « هوش ، استعداد استفاده از تجربه های قبلی در مسائل تازه و پیش بینی مسائل بعدی است »
مان 1 : « او هوش را استعداد یادگیری و مورد استفاده قرار دادن آموخته های خود در سازگاری با اوضاع تازه و حل مسائل جدید است . »
بینه2 : « هوش ، ازچهار استعداد ترکیب شده است : فهم ، ابتکار ، انتقاد و استعداد توجیه فکر در جهت معین. »
اسپیرمن3 : « هوش ، استعداد نظری عمومی است که در همه انواع فعالیتهای ذهنی موثر است .»
بورینگ 4 : « هوش ، چیزی است که بوسیلة آزمونهای هوش اندازه گیری شده است .»
و..........
عنوان :
بررسی علل افسردگی در زنان 65-25 سال
مراجعه کننده به بخش رادیوتراپی بیمارستان قائم در پاییز 1387
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 32 صفحه
فهرست مطالب
چکیده ....................................................................................................................5
مقدمه ....................................................................................................................5
ضرورت تحقیق..........................................................................................................6
تعریف مساله .........................................................................................................7
انواع افسردگی .......................................................................................................8
بررسی علل افسردگی................................................................................................8
درمان افسردگی .....................................................................................................12
تاثیرات افسردگی..................................................................................................16
تبعیض ها............................................................................................................21
زنان و فعالیت بدنی..............................................................................................24
افسردگی و تغذیه..................................................................................................25
پیشینه تحقیق.......................................................................................................30
روشهای جمع آوری اطلاعات ..................................................................................31
جامعه و نمونه آماری و روش نمونه گیری ............................................................31
نتیجه گیری............................................................................................................32
پیشنهادات ...........................................................................................................32
فهرست منابع ......................................................................................................33
موضوع تحقیق :
استرس و پاسخ به آن
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 18صفحه
استرس
استرس یکی از مفاهیم مهم در مطالعه روانشناسی و بهداشت روانی به شمار می آید واژه استرس به کیفیات گوناگونی در زندگی اطلاق می شود و به عنوان علل بسیاری از دردها، ناراحتیها و بیماریها تلقی می شود. مردم عادی آن را پدیده ای رنج آور و ناخوشایند می دانند. پزشکان مسئله را از دید واکنشهای فیزیولوژیک نگاه می کنند. روانپزشکان بنا را بر فشارهای عصبی و به کار بردن مکانیسم های سایکو فیزیولوژیک میگذارند و بالاخره روانشناسان آن را مسبب تغییر رفتار و حالات هیجانی و بحرانی میدانند. فرضیه بحرانها نیز به این منظور اکثراً همراه با استرس به کار برده می شود. پس استرس را می توان به عنوان روندی تلقی کرد که طی آن عوامل استرس زا باعث بروز تغییراتی می شوند که با سلامت انسان ارتباط دارد. یک عمل متقابل بین افراد و محیط است.
اساس این فرضیه بر این قرار دارد که انسان و شخصیت او مرتباً با بحرانهای مختلف زندگی که باعث بهم خوردن تعادل جسمی- روانی می شود مواجه است که اکثراً هم همراه با عدم تعادل و اختلالات عاطفی و رفتاری است در این موقع با فعالیتهای مختلف فیزیولوژیک و روانی دستگاههای هومئوستازی بدن به کار میافتد، تا تعادل به هم خورده را دوباره برقرار نماید. هومئوستازی (Homeostasis) مفهومی است بیولوژیک و حاکی از وجود تمایل حیاتی و بنیادی است که در آن ارگانیسم میل دارد تنشهای حاصل از تحریکات محیطی را از بین برده و به حالت قبل از تنش و یا آرامش بار گرداند. کانن (Canon) هومئوستازی را این طور بیان می کند: «هومئوستازی مکانیسمی است پویا و متضمن سازگاریهای فوق العاده منعطف و متحرک و پیوسته بین آشفتگی و تعادل ارگانیسم عمل می کند».
مفهوم اصلی این فرضیه همان تحمل و طاقت در مقابل فشارها
(Coping With Stress) ضربه ها، شوکها و بالاخره تحریکات عصبی است که به سندرم واکنش به فشارها (Stress Reaction Syndrome) یا سندرم سازش عمومی معروف است. این سندرم عبارت از کلیه کنش و واکنشهایی است که برای برگشت و اصلاح عدم تعادل جسمانی و روانی که به علت تاثیر یک مهاجم غیر اختصاصی در بدن ایجاد شده است به کار می رود. روانکاوان عقیده دارند مکانیسم های دفاعی و روانی ایگو است که فعالیتهای لازم را برای برگشت تعادل به هم خورده انجام میدهد ولی عقیده کلی بر این قرار دارد که شخصیت انسان به طور کلی آرامش، راحتی و خشنودی را به ناآرامی، ناراحتی و نارضایتی ترجیح می دهد و لذا تمامی اجزای سازنده شخصیت در این فعالیتها شرکت می کنند تا آرامش و تعادل از دست رفته را مجدداً کسب کنند.
و.........