چکیده
موضوع این پژوهش بن مایههای اساطیری ابر و باد در شاهنامه فردوسی و گرشاسب نامه اسدی طوسی میباشد. این دو منظومه اثر حماسی هستند ولی در جایجای آنها بن مایههای اساطیری فراوانی دیده میشود. از جمله بن مایه اساطیری ابر و باد که موضوع رساله حاضر میباشد. بررسی اسطوره باد که از ایزدان مشهور و نیرومند است. باد که شامل باد خوب و باد بد است. باد خوب و جنبهیایگریش و کمک به پهلوانان و شاهان، شاهنامه و گرشاسب نامه و باد بد و جنبه ویرانگریش که نمودی از دیوان شاهنامه است و همچنین بررسی اسطوره ابر که خود ابزاری مینوی است و نمادی است برای زن و باروری. که بهطور مفصل در رساله حاضر شرح و توضیح داده شده است.
این پژوهش در هفت فصل تهیه و تنظیم شده است که به ترتیب عبارت است از: کلیات تحقیق، اسطوره و حماسه، چهارعنصر، باد، فرمانروایان باد، ابر و ابر و بادهای جادو انگیخته.
نتیجه کلی این پژوهش این است که بن مایه اسطوره ابر و باد در شاهنامه و گرشاسب نامه بهوفور آمده است و ایزباد زمانی خدای غالب آریاییان بوده که او را ستایش میکردند و جادو سازان با آوردن باد و ابرهای سیاه چشم دشمن را از میانداختند که نمونههایی از این جادو سازی در این دو منظومه آورده شده است.
واژهای کلیدی: شاهنامه- گرشاسب نامه- اسطوره- ابر- باد
مقدمه
اساطیر نشان دهنده فرهنگ و نحوه تفکر مردمان در دورانهای کهن است؛ زبان گویای تاریخی است که از دورانهای پیش تاریخی؛ سخنگوی بازماندههای گرانبهایی است که از دل خاکها بیرون کشیده میشود یا در دل سنگها و کوهها یافت میگردد. اساطیر نمایندهی تداوم زندگی فرهنگی یک ملت و بهنوعی تاریخ آن است.
پیشینیان بر این باورند که جهان از چهار آخشیج یا عنصر بنیادین به وجود آمده است. چهار عنصر سازنده آب و آتش و باد و خاک که دارای اساطیر جالب و فراوانی در سراسر جهان هستند و زمانی هر کدام دارای خداوند و ایزدی بودهاند و هر کدام از شاهان و آفریدههای اهورامزدا از آنها درخواست کمک کردهاند. از بین این چهار آخشیج آتش و باد مذکر یا نرینه و آب و زمین (خاک) مؤنث یا مادینه هستند.
از چهار عنصر بانامهای دیگری نیز یاد شده است مانند چهار مادر- چهار بیخ- چهار ارکان- چهار گوهر- چهار بالشت- چهار پدر و ...
از میان این چهار عنصر، عنصر باد موضوع پژوهش حاضر میباشد. باد یا ایزد وای زمانی خدای غالب و نیرومند آریاییان بوده است و همیشه باصفت پیروز میآید و خدای جنگ نیز میباشد. همانطور که میدانیم اهورامزدا در بالا و روشنی حکمرانی میکند و اهریمن در پایین و تاریکی. اما وایو در خلأ فضای میان روشنی و تاریکی حکمفرمایی میکند و دارای دو جنبه است وای وه یا خوب و وای وتر یا بد، که باد خوب یا موافق که در تولید باران و نمو گیاهان و بقای حیات در خدمت انسانهاست و باد بد یا مخالف که در ایجاد طوفان نقش دارد. و این ایزد به سبب اهمیت خاصی که داشته است دارای جشنهایی بود از جمله جشن باد بره و کژین و باد روز. و همانطور که باد خوب در خدمت انسانها و شاهان و پهلوانان و آفریدههای اهورامزدا است و آنها را یاری میکند خصوصاً در میادین جنگ باد بد که نیز که برهم زننده این جهان مادی است و در خدمت جادوگران و نیروهای اهریمنی است که شاهان و پهلوانان توانستند بر این باد بد یا دیو باد غلبه کنند و ابر در اساطیر پهلوی افزاری مینوی است که با چشم ظاهر نمیتوان آن را دید یا لمس کرد افزایش ابر از نیروی ماه است و ابر بهصورت مینوی آب را به خود میگیرد و میبارد و چشمک دیو از دشمنان ابر است در اساطیر ایرانی ابر نمادی برای زن و باروری است. برخی هم آن را نماد اژدها میدانند و ابرها هم انواعی دارند مثل ابرهای سپید که بهسان گلههای گاو یا زنان سپید اندام هستند که شیر خود را به زمین نثار میکنند و ابرهای سیاه که زندان ابرهای بارانیاند. جادوگران با استفاده از ابر و بادهای تند برف و باران سخت ایجاد میکنند و چشم دشمن را از کار میاندازند.
هدف از انجام این پژوهش شناخت اساطیر ابر و باد و همچنین انواع باد و ابر و چگونگی استفاده جادوگران از ابر و باد در جنگها میباشد.
در انجام این پژوهش پس از جمع آوری منابع و مأخذ گوناگون و مطالعه آنها بن مایههای اساطیری ابر و باد مشخص گردید و مطالب فراوانی دربارهی آنها ذکر گردید و شواهدی از شاهنامه و گرشاسب نامه دربارهی هر کدام آورده شد.
تعداد صفحات 141
نوع فایل : word
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول کلیات تحقیق. 1
1-1 تعریف مساله و سؤالهای اصلی تحقیق. 2
1-1-1 سؤالهای اصلی تحقیق. 2
1-2 اهداف تحقیق. 3
1-3 فرضیههای تحقیق. 3
1-4 پیشینه تحقیق. 3
1-5 روش کار. 4
فصل دوم اسطوره و حماسه. 5
2-1 واژه اسطوره 7
2-2 تعاریف اسطوره 8
2-3 انواع اسطوره 11
2-4 رابطهی اسطوره با تاریخ.. 12
2-5 گونههای اسطوره 13
2-6 دلیل وجودی اسطوره 14
2-7 فایده اسطوره شناسی.. 15
2-8 واژه حماسه. 15
2-9 تعریف حماسه. 16
2-10 انواع حماسه. 18
2-10-1 انواع منظومههای حماسی.. 19
2-11 پیوند و رابطهی اساطیر، با رخدادهای حماسی.. 21
2-12 شرحی مختصر بر احوال و آثار فردوسی و اسدی طوسی.. 21
2-12-1 احوال و آثار فردوسی.. 21
2-12-2 احوال و آثار اسدی طوسی.. 22
فصل سوم چهار عنصر. 25
3-1 مقدمه چهار عنصر. 27
3-2 آب.. 31
3-2-1 آبان. 33
3-2-2 آبان ناف.. 34
3-2-3 اَرَدیسور آب، اَردوسیور اناهیتا 34
3-3 باد. 37
3-3-1 اندروای.. 38
3-3-2 رام. 39
3-4 آتش... 40
3-4-1 آتشکدههای معروف.. 48
3-4-2 انواع آتش... 49
3-5 خاک.. 49
فصل چهارم باد. 54
4-1 مقدمه. 56
4-2 باد از نگاه بندهش... 62
4-3 کیهان شناسی باد. 65
4-4 رام یشت.. 70
4-5 جشنهای باد. 73
4-5-1 باد بره- کژین.. 73
4-5-2 باد روز. 73
4-5-3 رام روز. 74
4-6 انواع باد. 74
فصل پنجم فرمانروایان باد. 77
5-1 سلیمان. 79
5-2 تور. 82
5-3 تهمورث.. 84
5-4 جمشید. 86
5-5 فریدون. 90
5-6 گرشاسپ.. 92
5-7 کیخسرو. 97
5-8 رستم. 99
فصل ششم ابر............................................................................................................................................107
6- 1 اسطوه ابر. 109
6-2 ابر از نگاه بندهش... 116
6-3 اسطوره تیشتر. 120
6-4 ابرها و زنانگی.. 124
فصل هفتم ابو و بادهای جادوانگیخته. 127
7-1 مقدمه. 128
7-2 دشمنان ایران. 128
7-3 دیوان. 129
7-3-1 انواع دیوان. 131
7 -4 سحر و جادو. 136
فهرست منابع. 147
شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:34
فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
«گفتنی»
ققنوسِ اساطیری ایرانیان چون دیرزمانی را میزیید، و رخوتِ پیری شوق عروجش را از او باز میستاند، خود را به تلی از آتش می زند و از میان خاکسترِ هستیِ خویش ققنوس بر می خیزاند جوان و شاداب که اوجِ پروازش فراتر از اوجِ پیشین است و انبوه تجربیاتش گنجینهای است غنی که او را باز می دارد از ورطههای سقوط و اُفول، و ققنوس اسطورهایِ ایران زمین سالیان بلندنشسته بر بلندای قامتِ ستونِ پُر غرورِ تخت جمشید به نظاره و به مشاهده دیده است عروجِ نخستین امپراطوری جهانی را که بر بنیادهای عدالتِ بشری شکل گرفته، بیگانه با کینه توزیها، آشنا با همدلی ها و هم سو با والاترین اندیشهها.
امپراطوریِ که در یک کران از جوششِ دریای نیل گرمی می گرفت و بسترِ آرامِ اروند را در آغوش داشت و دردیگر کران تا فراسوی آسیای صغیر و تا خاکِ مقدونیه پیش می رفت و از دیگر سوی دریای کژبین یا قزوینِ امروزیاش دامنه های البرز کوهِ او را به تر نمینوازش می داد.
اما بیگانهای ناآشنا با خوی مردمان، ستونِ امپراطوریای را فرو ریخت که ققنوسِ پیروزمان دیده، بر آن به غرور تکیه زده بود ولی نماد ایرانی دیگر بار در آتش فرو رفت و امپراطوری پُر نشاط ترِ اشکانیان از آن آتش سر برآورد و چون این دومین نیز به پیری رسید، ققنوسِ ایرانیان شکوهمندترین توانِشِ خود را به جهان عرضه داشت، امپراطوری خسروانِ ساسانی، امپراطورییی بنیاد گرفته بر ارزش های دینی فردایی که نمادی بود از دادگستری و انسان دوستی که دیرزمانی پایدار ماند با پیشوائیِ عدالت جوئیِ نوشیروانی و شکوهِ فرزانگیِ بزرگمهری.
ظهورِ اسلامِ جوان آیین امپراطوری آخرینِ ایرانیان را به غبارِ فراموشی نسپرد که ماهیتِ آن را دگرگون گرداند و دیری نپایید که از میانِ آتش و دودِ برخاسته از آتش فشانِ حادثه امپراطوری ایرانی، دیگر بار پای گرفت، این بار در قلمرو فرهنگِ امپراطورییی که بر بالهای لطیفِ زبانِ فارسی خوش جای گرفت در پرواز به اوج ها. زبانی که مِحمِلی شد برای والاترین اندیشهها.
این زبان سپاهِ کلام و اندیشه خود را تا فراسوی بالکان در اروپا به پیش بُرد و از دیگر سوی مرزهای چین و کاشغر و همه آسیای صغیر و شبه قاره هند را در نوردید.
در این فرهنگ جهانگشاست که اندیشه والاترین گوهرِ آدمی شمرده می شود و ارجمندترین هبهیی که خداوند به انسان به ودیعت سپرده. فرهنگی که خداوندگارش را می ستاید در مقامِ پدید آورنده جهان و خرد.
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
فرهنگی که دستیابی به همه هستی را با ابزارِ دانش ممکن می سازد.
درخت تو گر بارِ دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
فرهنگی که اندرزت می دهد مهرورزی را.
به هوش باش دلی را از سهو نخراشی به ناخُنی که توانی گرهگشایی کرد
و شاعرِ امروز و فردایش میگویدت: دل من دیرزمانی است که می پندارد.
دوستی نیز گُل است مثلِ نیلوفر و ناز ساقهِ تُردِ ظریفی دارد.
بیگمان سنگ دل است آن که روا می دارد جانِ این ساقهِ نازک را دانسته بیازارد.