نوع فایل: word
قابل ویرایش 70 صفحه
جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی
چکیده:
هدف ازانجام این پژوهش مشخص کردن تأثیرمشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییرخودپنداره نوجوانان بزهکاراست. پژوهشگربه دنبال رد یا تأیید فرضیه به این شرح می باشد:
فرضیه اول : مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری درتغییرخودپنداره نوجوانان بزهکاراست.
فرضیه دوم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری وسطح سواد رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری ودرآمد رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری وسن رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم : بین میزان تأثیرپذیری خودپنداره با مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری وطلاق والدین رابطه وجود دارد.
این پژوهش آزمایشی است وجامعه آماری آن کلیه نوجوانان بزهکار هستند که درکانون اصلاح وتربیت استان بوشهر نگه داری می شوند از16 نوجوان بزهکاری که دراین مرکز حضورداشتند 8 نفربه عنوان گروه شاهد و8 نفر آزمایش تقسیم شدند. ابتدا پیش آزمون برای هردوگروه اجرا شد وبعد ازاجرای پیش آزمون اعضای گروه
آزمایش در7 جلسه وبه مدت 60 دقیقه مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری انجام شد وسپس پس آزمون برای هردوگروه اجرا شد. ابزار اندازه گیری دراین تحقیق پرسشنامه خودپنداره راجرزبود.داده های حاصل بوسیله آزمون t مستقل وضریب همبستگی پیرسون واسپیرمن براون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت.نتایج واطلاعات بدست آمده نشان می دهد که بین دوگروه آزمایش وشاهد درعامل خودپنداره تفاوت معنا داری وجود دارد.
مقدمه:
انسان موجودی است که اعمال و رفتارهای او متأثر از آداب و رسوم و قوانیناجتماعی است. انسان بدون تعلق به گروه، احساس امنیت نمی کند و به تنهایی برایاستفاده از طبیعت به منظور ارضای نیازهایش توان کافی ندارد. به گفته مورینوانسان در گروه متولد می شود. در گروه بیمار می شود و در گروه درمان می شود.(شفیع آبادی ۱۳۸۱)
انسان خواه بر اساس مبانی فطری و آفرینشی و خواه بر اساس اکتساب موجودی اجتماعی و مدنی است. او برای تداوم حیات و گذراندن زندگی روزمره نیاز به کسانی دارد که با آنها حرف بزند، درد دل کند، تبادل نظر نماید و از آنها جهت حفظ و صیانت وجود و رسیدن به رشد بهره گیرد. (قائمی ۱۳۷۱)
یکی از مهمترین مسائل و مشکلات اجتماعی روزمره در جوامع گوناگون، ناهنجاریهای رفتاری و روانی و روشهای مقابله با آنهاست. در این مسأله که بهداشت روانی، پیشگیری و درمان اختلالات و نابهنجاریهای رفتاری روزبه روز اهمیت بیشتری در جهان کنونی می یابد تردیدی وجود ندارد. متأسفانه وسایل و امکانات پیشگیری و درمانی بسیار ناچیز بوده به هیچ روی کفاف و تقاضاهای رو به رشد محیطی را نمی دهد. تراکم جمعیت درمراکز مشاوره و کلینیک های روانی اغلب آنچنان است که درمان را برای مدتی به تعویق می اندازد، در حالیکه افرادی که دچار موقعیتهای بحرانی هستند درست در لحظه بحران به کمک نیاز دارند. علاوه بر این گاه یک مشکل جزئی شخصیتی که رفع آن مستلزم آگاهی های مقدماتی و کوششهای ابتدایی است، بر اثر مرور زمان به یک مشکل حاد و مزمن بدل خواهد شد. متأسفانه این مسأله، بخصوص در مورد طبقات غیر مرفه جامعه بیشتر صادق است.( نوابی نژاد ۱۳۷۱)
دوران نوجوانی یکی از بحرانی ترین دوران زندگی فرد است. نوجوان از
مرزکودکی گذشته و وارد مرحله نوینی شده است ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می کند. فرآیند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. استانلی هال که به پدرروانشناسی بلوغ معروف است این مرحله را مرحله طوفان و فشار می نامد.نوجوان در این دوره تمایلات وخواهشهای متضادی دارد وخودخواهی کودکانه رابا نوع پرستی خیرخواهانه درمی آمیزد. روسو نیزدوره بلوغ را تولد مجدد می داند واعتقاد داشت وقتی که فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات روانی و بدنی متفاوتی در وی بوجود می آید. (احمدی ۱۳۷۱)
هدف رویکرد مراجع محوری با سایر رویکردهای سنتی تفاوت دارد.هدف این رویکرد معطوف به استقلال بیشتر و یکپارچگی شخصیت افراد است.دراین شیوه به جای تمرکزروی مشکل روی خود فرد تمرکز می شود. راجرز درسال ۱۹۷۷ اظهار کرد که هدف درمانگر حل مشکل نیست بلکه کمک به مراجع جهت رشد و رسیدن به اهدافش است، در نتیجه این امر افراد بهتر می توانند با مشکلاتی که دارند یا درآینده برایشان رخ خواهد داد مقابله نمایند. راجرزدرسال ۱۹۶۱ هم اظهار داشت افرادی که برای روان درمانی واستفاده از خدمات مشاوره ای به مشاوران مراجعه می کنند اغلب می خواهند به این سؤال پاسخ دهند که من چگونه می توانم خود واقعی ام را بهبود ببخشم؟ من چگونه می توانم از خود واقعی ام آن طورکه هست حمایت کنم؟ (کوری ۲۰۰۱)
خودپنداره دید جامع فرد درباره خودش است. (هاماچک ۱۹۷۸ ) اگر ما بتوانیم فرد را در وضعیتی قرار دهیم که کاملاً درتوصیف خودش آزاد،بازودقیق باشد ونتیجه این توصیف کلماتی چون باهوش، سختکوش، دلسوز،بالغ، مسئول ومانند اینها باشدعصاره خودپنداره او را بدست آورده ایم.خودپندارثابت و تغییرناپذیر نیست.(هاماچک ۱۹۸۸) بلکه با تجربه افراد و تفسیر دیگران از آن تجربه شکل می گیرد.
اعتقادی که درنتیجه تجربه برای فرد بوجود می آید مبنای نگاه او به خودش می شود. خودپنداره فقط توصیف خویشتن نیست درحالیکه تجارب افراد به شکل گیری خودپنداره ایشان کمک می کند، تصویر ایشان از خودشان نیز درنوع تجاربی که
خواهند داشت تأثیر می گذارد. (دوک ولگت ۱۹۸۸ )
درسالهای اخیر کارول دوک و آلن لگت (۱۹۸۸ ) دیدگاهی شناختی تر درباره خودپنداره عرضه کردند از نظر آن دو، خودپنداره به نگرش افراد وخصوصیات شخصیتیشان مثل( هوش، همدلی، یکپارچگی) وابسته است. ایشان دارای نظریه هایی درباره خودشان هستند.آنها استدلال می کنند که مردم دو نوع دید درباره خصوصیات شخصی خویش دارند: وجود مداروافزایشی. کودکانی که نظریه وجود مدار دارند معتقدند که خصوصیات شخصی ایشان مانند هوش ثابت وتغییرناپذیر است. کودکانی که نظریه افزایشی دارند معتقدند که خصوصیات ایشان انعطاف پذیر فزاینده و دارای یک کیفیتی مهارپذیراست.
بیان مسئله:
زندگی آرام و بی دغدغه کودکی با فرارسیدن دوران بلوغ به یکباره دگرگون می شود ابتدا نوجوان پنداره ذهنی بخصوص از خود کسب می کند. این پندار ذهنی باتصویری که فرد از خودش در واقعیت پیدا می کند متفاوت است که شامل برداشت جسمی وخصوصیات روانی است.همانطور که پیداست بحران بلوغ تغییراتی را در کل شخصیت نوجوان ایجاد می کند به این نحوکه :
۱) جنبه های انفعالی و عاطفی شخصیت به سرعت رشد می کنند و گسترش می یابند به نحوی که کل شخصیت فرد را فرا می گیرد.
۲) حیات روانی کم و بیش آشکار می شود ودررفتارواعمال مختلف بروزمی کند وخودپنداره نوجوان شکل می گیرد.
۳) نوجوان به شدت گرایش پیدا می کند که وارد گروههای همسالان شود.
دوره نوجوانی به خاطر تحولات بلوغ و ارزشها وبحران خودپنداره وارد مرحله ای
است که درآن بزه بیشتر اتفاق می افتد وآمار نیز این ادعا را تأیید می کند.بزهکاری نوجوانان از این جهت چشمگیر است که آنها نیروی فوق العاده ای دارند که می توانند آن را براساس خودپنداره شان درهرجهت که می خواهند هدایت کنند. آشکارا پیداست که درصورت منفی بودن این نیروها می توانند خطر جدی برای آنها وجامعه بوجود آورند. (احمدی ۱۳۷۱ )
بزهکاری را نمی توان مختص به طبقه خاصی دانست آنچه مسلم است بزهکاری در تمام طبقات وجود دارد اما میزان آن در طبقات متغیر است.جامعه شناسان علل بزهکاری را در وضعیت نابسامان اقتصادی واجتماعی می دانند. مشاوران وروانشناسان علل بزهکاری را در خصوصیات شخصیتی،روانی وخودپنداره جستجو می کنند. (موون ۲۰۰۲ )
محققین دراین تحقیق درنظر دارند به جواب این سؤال که آیا با مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری که فرضیات و اساس آن نظریه برپایه احترام واعتماد به قابلیتهای افراد جهت رشد و رسیدن به یکپارچگی است. می توان به تغییر خودپنداره نوجوانان بزهکار مؤفق شد؟
خودپنداره متغیری است که در تعاملات بین فردی و بخصوص تحت تأثیر واکنش های دیگران به رفتارهای فرد شکل می گیرد وقابل انتظار است که ازطریق مشاوره با سبک ها و شیوه های متفاوت نیز با میزان ها ودرجات مختلف تأثیر بپذیرد وتردیدی نیست که عزت نفس وخودپنداره دربین افراد بزهکار آسیب دیده باشد ومطمئناً رفتارهای بزهکارانه نیز تحت تأثیر خودپنداره فرد خواهند بود.بر این اساس پژوهش حاضر میزان اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه مراجع محوری را در میزان خودپنداره نوجوانان بزهکار مورد مطالعه قرار می دهد.
راسکین در ارائه دلایل بزهکاری وارتباط آن اینگونه می گوید که توقع بیش ازحد وغیرمعمول والدین ازفرزندان موجب کشمکش درونی واحساس گناه وستیزه جویی فرزندان می شود واصول تربیتی غلط وغیرمنطقی در خانواده منجر به شکل گیری خودپنداره ضعیف در نوجوانان می شود.(بوزارت ۲۰۰۲)
دراوایل دهه (۱۹۹۰ ) استانلی هال بر اساس مطالعات خود با عده کثیری ازنوجوانان به این نتیجه رسید که مرحله نوجوانی دوره ای است که درآن فرد دارای جنبه های افراطی و اغراق آمیز دررفتار خود می شود و ازمشخصات آن طوفان وفشار هیجان است. (چاپمن ۱۹۹۶ )
همراه با تغییرات جسمانی در نوجوانان یک سلسله دگرگونیها در احساسات وعواطف وتمایلات وخواسته ها،تصورات وتخیلات بوجود می آید و توازن دوران نوجوانی وکودکی رابرهم می زند.با احتمال بروزاختلالات رفتاری دراین دوره افزایش می بخشد.انتقال موفقیت آمیزازدوره کودکی به دوره نوجوانی که به تغییر درمفهوم«خودپنداره» نیاز اساسی دارد.نوجوان برای انطباق خود با محیط و شناخت انتظارات ازاطرافیان به شدت به راهنمایی افرادی آگاه وبصیر نیاز دارد.بزهکاری نوجوانان باعوامل اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی ارتباط دارد وشیوع آن درپسران بیش ازدختران است.بزهکاری نوجوانان یک اختلال عاطفی،اجتماعی به حساب می آید واقدام به عملی است که نوجوانان را ارضا می کند ولی مورد پسند جامعه نیست. (شفیع آبادی ۱۳۷۵ )
فهرست مطالب:
چکیده
فصل اول : کلیات طرح
مقدمه
بیان مسئله
سؤالات پژوهش
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها و اصطلاحات
تعریف عملیاتی خودپنداره
تعریف عملیاتی نوجوانی
بزهکار
اهمیت و ضرورت موضوع
اهداف تحقیق
هدف اصلی تحقیق
اهداف جزئی تحقیق
فرضیه های تحقیق
فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق
نظریه های مراجع محوری
روان درمانی مراجع محوری
روان درمانی
اهداف مشاوره گروهی
فرآیند درمان و رابطه درمانی
تعاریف خودپنداره
شکل گیری خودپنداره
بزهکاری
نوجوان بزهکار کیست؟
علل و عوامل مؤثر در بزهکاری
علل و عوامل کلی بزهکاری
عوامل مؤثر در بزهکاری
نقش عوامل محیطی در بزهکاری
تحقیقات انجام شده در داخل کشور
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
فصل سوم : روش تحقیق
مقدمه
روش پژوهش
جامعه آماری
روش نمونه گیری
نمونه آماری
ابزار تحقیق
دستورالعمل اجرایی آزمون
روایی
پایایی
فرایند درمان
شرایط ایجاد رابطه
مراحل مشاوره گروهی مراجع محوری
روش های آماری تحلیل داده ها
فصل چهارم : یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل آن ها
بررسی ویژگی های جمعیت مورد مطالعه بر اساس آمار توصیفی
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب سن آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب میزان تحصیلات آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب وضعیت طلاق در خانواده آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی ها برحسب وضعیت اقتصادی خانواده آن ها
توزیع فراوانی آزمودنی های گروه آزمایش بر حسب خود پنداره آنها به تفکیک مرحله پیش و پس آزمون
تحلیل یافته ها بر اساس آمار استنباطی
فصل پنجم : بحث ، نتیجه گیری و پیشنهادات
خلاصه و نتیجه گیری
نتایج حاصل از آمار توصیفی
نتایج حاصل از آزمون فرضیات تحقیق
پیشنهادات
محدودیت های پژوهش
منابع و مآخذ
پیوست
پرسشنامه ها
منابع و مأخذ:
احمدی،سید احمد(1371) روانشناختی نوجوانان و جوانان ، نشر ترمه
شفیع آبادی،عبدالله (1374) پویاییهای گروه و مشاوره گروهی ، انتشارات رشد
شفیع آبادی ، عبدالله (1375) راهنمایی و مشاوره کودک ، انتشارات سمت
شفیع آبادی ،عبدالله (1378) راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی (مفاهیم و کاربردها)
شفیع آبادی ،عبدالله (1380) روانشناختی رشد
شفیع آبادی ،عبدالله (1381) فنون و روشهای مشاوره
شفیع آبادی ،عبدالله (1380) مقدمات راهنمایی و مشاوره
شفیع آبادی ،عبدالله (1381) نظریه مشاوره و روان درمانی
شیلینگ و لوئیس ، ترجمه سیده خدیجه آرین (1374) ،نظریه مشاوره و روان درمانی (دیدگاههای مشاور)
فرجاد، محمد حسین (1371) آسیب شناسی اجتماعی و جامعه شناسی انحرافات
فرجاد ، محمد حسین (1371) روانشناسی و جامعه شناسی انحرافات
قائمی ،علی (1371) کودکان دشوار تهران ،انتشارات امیری
راجرز ، کارل ، ترجمه فرهاد ماهر (1374) گروههای رویاروی
نوابی نژاد ، شکوه (1371) رفتارهای بهنجار و نابهنجار
شرفی ، محمدرضا (1370) دنیای نوجوان
اشنایدر کوری ، ماریان و جرالد (1637) ترجمه بهاری، رنجگر،گروه درمانی
در فصل اول به مفهوم ناسیونالیسم، تاریخچه و انواع آن و همچنین ناسیونالیسم در وضعیت جهانی شدن پرداخته شده است.
در فصل دوم ورود ناسیونالیسم به ایران و همچنین ناسیونالیسم در سه مقطع تاریخی قبل از اسلام، بعد از اسلام و دوران معاصر بررسی شده است.
در فصل سوم به شرایط روی کار آمدن رضاشاه و غلبهی تفکّرات ناسیونالیستی باستانگرا مبتنی بر تجلیل از عظمت دوران باستان و احیای آن پرداخته شده و همچنین درباره اقدامات او به عنوان اوّلین دولت مطلقه در ایران مورد بحث گردیده است
تعریف دولت و عناصر آن: مفهوم دولت تا سدهی شانزدهم رواج سیاسی نیافت. نخستین کاربرد آن در بحث عملی به نیکولو ماکیاولی (۱۵۲۷-۱۴۶۹) نسبت داده میشود. مفهوم دولت نو در بخش عمدهی اروپای سدههای میانه، به تدریج پدیدار شد، در آن زمان دولت را با اقتدار عالی برابر میدانستند. متفکّران و پژوهشگران سیاسی…
سرفصلهای اصلی:
فصل اول ناســیونالیسـم
فصل دوم ناسیونالیسـم در ایران
فصل سوم دوران رضاشــاه
فصل چهارم دوران محمدرضاشاه
نتیجه گیری
تعریف دولت و عناصر آن:
مفهوم دولت تا سدهی شانزدهم رواج سیاسی نیافت. نخستین کاربرد آن در بحث عملی به نیکولو ماکیاولی (۱۵۲۷-۱۴۶۹) نسبت داده میشود. مفهوم دولت نو در بخش عمدهی اروپای سدههای میانه، به تدریج پدیدار شد، در آن زمان دولت را با اقتدار عالی برابر میدانستند. متفکّران و پژوهشگران سیاسی در مورد تعریف دولت توافق نظر ندارند و این اختلاف نظر بیش از هر چیز به گوناگونی اندیشهها در مورد سرشت دولت که بر تعریفها اثر میگذارد، مربوط است. باید گفت که روی هم رفته سه گونه تعریف از دولت وجود دارد: تعریف فلسفی، تعریف سیاسی و تعریف حقوقی.
۱-۱ تعریف فلسفی:
دارای یک هدف اصلی است: که ویژگیهای ضروری و بسندهی دولت کمال مطلوب، دولت خوب، یا دولت کامل را توصیف میکند از لحاظ فلسفی سه مکتب وجود دارد:
الف- دولت برای ایجاد هماهنگی میان اجزای گوناگون و ضروری جامعه وجود دارد. این نظریه به فیلسوفانی مانند افلاطون، ارسطو، آباء کلیسا- از جمله آکوئیناس- و همچنین سیسرون تعلق دارد.
ب- دولت در نتیجهی یک «قرارداد اجتماعی» به وجود آمده است. این نظریه به فیلسوفانی مانند هابز، و روسو تعلق دارد.
پ- دولت در نتیجه مبارزه میان نیروهای متضّاد اجتماعی پدیدار شده است. مارکس و پیروان او این نظر را ارائه کردهاند.
۱-۲تعریف سیاسی:
در این نظر گفته میشود که جامعه از صورت بندیهای بسیار ساده تا بسیار پیچیده، بر پایهی تغییرات در نظام تولید، رشد مییابد؛ زیرا انسان نیازهای اساسی دارد که بدون تولید کردن تأمین نمیشود. در جریان این تولید، گروهها و طبقات اجتماعی و اقتصادی پدیدار شدند. مارکس و انگلس عقیده داشتند که در روند پیدایش طبقات، کار انسان از او بیگانه شد و انسان پیوسته میکوشد تا بر خودبیگانگی مادی و معنوی فائق آید.
۱-۳ تعریف حقوقی:
دولت آن واحدی است که باید این ویژگیها را داشته باشد: سرزمین، ملّت (جمعیّت)، حاکمیت (انحصار قدرت)، حکومت.
قبل از پرداختن به عناصر بنیادی دولت، به تعریف جامعی از دولت میپردازیم که «ژرژ بوردو» از سیاستشناسان بنام فرانسه بیان کرده است: «دولت، «قدرت نهادینه» است. زیرا دولت نهادی است که از طریق سازمانهای خود به حاکمیّت ملّی تبلور میبخشد و ادارهی امور همگانی را بر عهده میگیرد، بدون آنکه جنبه شخصی یا گروهی داشته باشد» (نقیبزاده، ۱۳۸۰: ۱۷۹).
دولت به عنوان مجموعهای بسیار پیچیده که بر تمامی نظام اجتماعی انسان تسلّط دارد، بر بنیادهایی استوار است که بدون این عناصر نمیتواند پیوندی ارگانیک متعادل و یکپارچه به وجود آورد و این عناصر عبارتند از:
سرزمین:
ژان گاتمن این تعریف را از سرزمین در رابطه با «حاکمیت» حکومت ارائه داده است: سرزمین بخشی از جلوهگاه جغرافیایی است که با ادامه فیزیکی قلمرو یک حکومت برابری پیدا میکند. این مفهوم گستره فیزیکی و حمایت سیاسی است که یک ساختار حکومتی به خود میگیرد. این مفهوم، پهنه فیزیکی یک سیستم سیاسی را معرفی میکند که در حکومتی ملّی و یا در بخشی از آن که از گونهای اقتدار برخوردار باشد، قوام میگیرد (مجتهدزاده، ۱۳۸۱: ۳۸-۳۹).
ملّت:
اندیشهی ملّت در انقلاب فرانسه اعتبار خاصی پیدا کرد و دولتها به اعتبار نمایندگی ملّت خود قدر و قیمت پیدا کردند. وطنپرستی و ملّتخواهی از قدیم در ژرفای اندیشه انسانها وجود داشته است و ادبیّات همهی کشورها جلوههای زیبایی از آن را به نمایش گذاشتهاند. امّا دولتهای امروز که به «دولت- ملّت» هم مشهورند عنصر دوم خود را از انقلاب فرانسه به بعد باز یافتند، هر دولتی که صاحب ملّتی یکپارچه، همبسته و متّحد باشد از قدرت و قوام و پشتوانه عظیمی برخوردار است.
حاکمیّت:
بر قدرت قانونی بالاتر و برتری دلالت میکند که هیچ قدرت قانونی دیگری، برتر از آن وجود ندارد. «حاکمیت دو جنبه دارد:
جنبهی اوّل آن، برتری داخلی دولت در سرزمین خویش است و مفهوم جنبهی دوّم آن، این است که دولت استقلال خارجی کامل داشته و از مداخلهی دولت و یا قدرت سیاسی دیگری مانند سازمانهای بینالمللی بری است» (طاهری، ۱۳۷۸: ۸۲).
در عین حال باید اذعان کرد که مفهوم حاکمیّت جنبه اطلاق خود را از دست داده است. وابستگی متقابل اقتصادی، وجود نیروهای فراملّی و مداخله سازمانهای بینالمللی حاکمیّت دولتها را تضعیف کرده است.
حکومت:
اگر مسألهی حاکمیّت حل شود سازمانی لازم است تا به این حاکمیّت عینیّت بخشد. آن سازمان، حکومت است که با ارادهی مردم و تأیید آنها شکل میگیرد. سه عنصر دیگر حالتی تأسیسی دارند و وظیفهای بر عهدهی آنها نیست. «تنها حکومت است که به عنوان عنصر زنده، کار تدوین استراتژی، برنامهریزی و انجام وظایف دولت را بر عهده دارد و در نتیجه بصورت چشمگیرترین عنصر دولت در عرصهی زندگی یک ملّت جلوهگر میشود و باید از کارآیی بالایی برخوردار باشد» (نقیبزاده،۱۳۸۰: ۱۸۲-۱۸۵).
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی تأثیر ورزش بر روی استرس دختران دانشجو ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 115
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر ورزش بر روی استرس دختران دانشجو ورزشکار وغیر ورزشکار دانشکاه آزاد اسلامی واحد ابهر ورودی 85 است که زمینه های عنوان شده عبارتند از اینکه آیا استرس بر روی دختران دانشجو ی ورزشکار تاثیر مثبتی دارد وآیا استرس بر روی دختران دانشجوی غیر ورزشکار بیشتر از دختران ورزشکار است و اینکه آیا دختران غیر ورزشکار بیشتر دجار استرس می شوند که جهت آزمون این فرضیه جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانشجویان ورودی سال 85 که به ورزش علاقه دارند و به نوعی ورزشکار هستند و دانشجویانی که به ورزش علاقه ندارند و به نوعی ورزشکار نیستند که آزمون استرس برروی آنها اجرا گردیده که این پرسشنامه توسط آندره – ری طراحی شده است که دارای 6 سؤال اصلی است که سؤالات فرعی در آن گنجانده نشده اند که جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری فی دو و t متغیر مستقل استفاده گردیده که چون t بدست آمده از t جدول بزرگتر است و در سطح معنی داری 1% می توان گفت که استرس در بین دختران ورزشکار کمتر از دختران غیر ورزشکار است و همین طور ورزش می تواند تأثیر مثبتی بر روی استرس داشته باشد.
مقدمه
هرچند امروز مردم از لحاظ جسمی فعالیتهایی دارند ولی فعالیتهای بدنی آنها معمولاً فعالیتهای سالمی نیستند و در اغلب اوقات خود موجب ایجاد استرس می شوند. مثل دویدن با سرعت برای رسیدن به اتوبوس. این فعالیتها جزء فعالیتهای سالم به شمار نمی روند و در نتیجه فرد را بی نیاز از فعالیتهای ورزشی نمی کنند. بنابراین لازم است ساعاتی برای ورزش با هدف خود ورزش کردن نه چیز دیگر، اختصاص داده شود و تمرینات ورزشی سالمی انجام گیرد. کسانی که در برنامه های ورزشی شرکت می کنند فواید زیادی نصیبشان می شود. علاوه بر فواید فیزیکی ورزشی شامل جلوگیری از بیماری قلبی، اضافه وزن، پوکی استخوان و ... دارای فواید روانشناختی عمیق است. از جمله کاهش اضطراب و بهتر از آن ایجاد حفاظت در مقابل استرس. تاثیر ورزش در پیشگیری و درمان استرس بسیار مهم و شناخته شده است این امر ممکن است به علت اثر ورزش بر روی دستگاه ایمنی بدن باشد. ورزش باعث افزایش فعالیت آنتی کودها می شود و نیز باعث می شود که قبل از اینکه فرصتی برای ضرر رساندن به بدن ما را داشته باشند دفع کنیم. فواید ورزش در ارتقاء و گسترش رفتارها و نگرشهای مثبت و بالا بردن اعتماد به نفس و خودشناسی و عزت نفس که از عوامل مهم در کاهش استرس هستند، شناخته شده است.
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 85 صفحه می باشد.
خلاصه
انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبههای گوناگون میبایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگیها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی میباشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبههای گوناگون زندگی دست نیافتهاند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند میتوان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال میتواند بسیاری از مشکلات، ناکامیها و ناهنجاریها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال، مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار دادهاند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم میباشد، به همین جهت، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان پرداخته است.
دانلود مقاله ی ترجمه شده ی رشته مدیریت آموزشی تأثیر الگوهای تدریس بر یادگیری دانشآموزان ابتدایی The effect of primary schools teaching models and learning.فایل ترجمه بافرمت ورد وقابل ویرایش میباشد
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجا کلیک کنید
مقدمه
دنیای امروز دنیایی است با ابعاد و ویژگیهای مختلف و گوناگون که ماهیت این ابعاد نحوه زندگی را در جوامع و کشورهای مختلف روشن مینماید. برای زیستن در این جهان پارامترها و فاتورهای بسیاری وجود دارد که در صورت آگاهی از روش صحیح برخورد با این عوامل و استفاده از این روشها میتوان به بهترین نحو زیست به جرأت میتوان یکی از مهمترین مواردی که از ابتدای خلقت تاکنون بشر یا آن برخورد داشته و سعی در بهبود آن همواره در نظرش بوده را آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت دانست. باید این مسئله را دانست که برای دستیابی به آموزش بهتر و مفیدتر نیاز به آگاهی و استفاده از مواردی میباشد که مهمترین آنها شیوه تدریس معلم در کلاس درس میباشد. با نگاهی به گذشته متوجه میشویم که در هر عصر و دورهای با توجه به تعداد شاگردان ، موضوع درس و شخص مدرس شیوهها متفاوت بود و با گذشت زمان و نحوه تحقیقات مختلف بر تنوع و تعداد این شیوهها افزوده شده است. و بایستی اذعات داشت که هدف از پیدایش و استفاده از این شیوهها یادگیری و فهم هر چه بیشتر مطالب و موضوعات درسی و در نهایت رشد همه جانبه دانشآموز میباشد، بدیهی است که هر آموزگاری در کلاس درس از روش یا روشهایی استفاده مینماید که این روشها با توجه به عواملی از قبیل ماهیت و محتوای درس ، سن و سال دانشآموز ، علاقمندی وی به مطلب آموزشی و ... میتواند در رشد همه جانبه فراگیران مفید و یا بیبهره واقع شوند پس در تعیین و استفاده از این روشها هم بایستی دقت و اهتمام لازم را بعمل آورده، و اینکه کدامیک از روشها مفیدـر میباشد را تشخیص دهد. امروزه در شناساندن روشهای مناسب آموزش و پرورش تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. دفتر بینالمللی تعلیم و تربیت وابسته به یونسکو تعداد بیش از 300 روش تدریس شناخته شده را ذکر مینماید. زمینه امروزه در اکثر کشورهای جهان آموزش از جایگاه خاصی برخوردار است و همه کشورهای کم و بیش در صدد اجرای هر چه بیشتر، بهتر و مفیدتر آن میباشند. باید این نکته را متذکر شد که در حال حاضر بسیاری از کشوهای دنیا از روشهای آموزشی سنتی بهره میگیرند و پایبند این نوع آموزش میباشند. اما لازم به ذکر است که شیوههای آموزش سنتی دارای نارساییهایی به شرح ذیل میباشند: 1- روشهای آموزش سنتی دانشآموز را منفعل و وابسته بار میآورد . او سرگذشت علم را میخواند، نه خود علم را. 2- روشهای آموزش سنتی منکر فراهم کردن فرصتهای کافی برای درگیر شدن با دادهها، نظریهپردازی ، امتحان فرضیهها و کاربرد روش علمی در عمل است. 3- در آموزش سنتی ، معلم در صدد است تا مفاهیم و مطالب آموختنی را به فراگیر، به روش کلامی یا نشان دادن و ارائه یک مطلب خواندنی واضح و سرراست ، منتقل کند. اما آموزش پیشرو و مواد آموزشی پیشرفته که در کشورهای توسعه یافته و در حال گسترش هستند به روشهای اندیشیدن و راه و رسم یادگیری خیلی بیش از مطالب آموختنی توجه میکنند. مهارت در طبقهبندی یافتهها، دادهپردازی، نظریهپردازی و جستجوی راهی برای آزمودن و بازبینی نظریههای ارائه شده ، حتی اگر همراه با فعالیت مستقیم آزمایشگاهی نباشد، از اهمیت فراوانی برخوردار است. هدف از اینگونه فرایندهای شناختی ، تنها این نیست که آگاهیهای درست را برای مصرف فراگیران بوجود آورند، بلکه هدف پرورش افرادی کاوشگر، تحلیلگر و نوآور است عوامل مؤثر در آموزش را میتوان به ترتیب زیر نام برد : الف : شاگرد یکی از نکات مهم آموزشی، شناخت تواناییهای فکری و ذهنی شاگردان است. در این مورد تلاش میشود تا جایی که امکان دارد قدرت فکری و میزان معلومات یکایک آنان شناخته شود تا بتوان در حل مشکلات و مسائل آموزشی به گونهای مؤثر اقدام کرد. لازمة چنین شناختی آن است که : اولاً احاطة کامل به مطالب و برنامههای آموزشی وجود داشته باشد. ثانیاً مشکلات و مسائل آموزشی نیز از دیدگاه ایشان بررسی شود. در این باره توجه به موارد زیرین ضروری است. - همه آنها (به استثنای شماره محدودی) از لحاظ جسمی، فکری، و احساسی بالغ هستند. - بسیاری از آنها در یادگیری مطالب، هدف دارند و چنانچه برانگیخته شوند، اشتیاق زیادی برای آموختن موضوعات تازه از خود نشان خواهند داد. - علاقه خاصی در استفاده از آموختههای خویش در عمل دارند. به عبارت دیگر ، هر آموزشی را از دو جنبه ارزیابی میکنند : 1- ار لحاظ اطلاعات و دانشی که به آنها عرضه میشود. 2- از لحاظ منافعی که ممکن است در کار آینده ایشان داشته باشد. به همین سبب است که در بسیاری از مواقع کنجکاوند تا بدانند که تکالیف خود را «چگونه» و «چرا» بایستی انجام دهند. در شناخت استاد باسواد و مسلط از همگان صلاحیت بیشتری دارند و به یک چنین معلمی احترام میگذارند. همچنین است در شناسایی کسانی که از چنین امتیازاتی برخوردار نیستند. با توجه به اینکه «انسانها به لحاظ روانشناختی با یکدیگر متفاوتاند» بیتردید شاگردان نیز از لحاظ تواناییهای جسمی ، عاطفی ، استعداد ، هوش ، ثبات روانی ، علاقه به تحصیل ، معلومات عمومی ، تجربیات و .... با همدیگر فرق دارند. لذا وظیفه یک معلم موفق و دلسوز است که چنین تفاوتهایی را بشناسد و از آنها در آموزش به نحوی مطلوب استفاده کند. در ضمن فراموش نکنیم که با شیوههای صحیح تدریس ، اکثریت دانشآموزان توانایی آموختن مطالب آموزشی را خواهند داشت توصیههایی در شیوههای تدریس رعایت پارهای از مطالب در تدریس، تأثیر آن را فزونی بخشیده و علاقة شاگردان را به موضوعات آموزشی بیشتر میکند، لذا به استادان و مدرسین گرامی توصیه میشود که به موارد یاد شده زیر توجه کافی مبذول بدارند. یکی از مهمترین اصول تدریس، احاطة کامل معلم است به مطالب آموزشی، تا بتواند پاسخگوی همه سئوالات کلاس باشد. اما اگر معلم پاسخ سئوالی را به هر سببی ندانست، لازم نیست که با داستانسرایی در مقام پردهپوشی به آن چه نمیداند، برآید. بلکه باید صراحتاً بگوید که پاسخ صحیح در جلسه آینده داده خواهد شد. سپس با مطالعه و با بررسی کافی، پاسخ صحیح سئوال را پیدا کرده و آن را در اولین جلسه کلاس مطرح سازد. از بکاربردن کلمات و جملات زشت و تحقیرآمیز در کلاس جداً خودداری کنید. بیان الفاظ زشت و یا توهینآمیز نه تنها در خور شخصیت معلم نیست که کلاس را در حالت اختناق، واخوردگی و افسردگی قرار داده و باعث میشود که شاگردان فعالانه در آموزش شرکت نکنند و از هر گونه اظهار نظری هم خودداری کنند. در پاسخ به سئوالات و یا در مباحثات کلاس از جملات کنایهای یا استهزایی استفاده نکنید. یکی از زیانبخشترین نتایج چنین سخنان گوشهدار، آزردگی خاطر شاگردان خواهد بود، و واضح است که انسان آزرده که در یک حالت روحی انفعالی قرار دارد، هرگز آمادگی ذهنی لازم را برای یادگیری نخواهد داشت. با برخوردی دوستانه و محبتآمیز نشان دهید که از تدریس در کلاس و تبادل افکار و اطلاعات با شاگردان خوشحال و خشنودید در صورت مشاهده کمکاری در یک یا چند نفر از شاگردان آن را تعمیم ندهید و از تنبیه و یا تحقیر گروهی خودداری کنید. کُندی شاگرد در فراگیری مطالب آموزشی ، شاید ناشی از نقص بیان و یا شیوه نادرست تدریس شما باشد. لذا مشاهده چنین پدیدهای نباید موجبات عصبانیت معلم را فراهم کند، بلکه باید ابتدا موضوع را ریشهیابی کند و سپس با کمال خونسردی در صدد رفع نقص برآید.